qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

اميرالمؤمنين-علیه‌السلام- زمان جنگ صفین دید که یکی از اصحابش وایستاده و داره قرآن گوش می‌ده. دستش رو گرفت، کشون‌ کشون با خودش آورد و با ناراحتی گفت، برای چی این‌جا وایستادی؟ گفت آقا، کار بدی نمی‌کردم، قران گوش می‌دادم! حضرت فرمود، حالا با من بیا موقع جنگ بهت می‌گم که چرا تو رو کشون کشون بردم. اون قاری قرآن تو صف معاویه بود، بعد از این‌که به درک واصل شد، حضرت اون مرد رو سر جنازه‌اش برد و فرمود، این همون آدمی هست که قرآن می‌خوند، حتی قرآن خوندن این‌ها رو هم گوش نده.خانم میرزایی: وقتی رسول‌خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم- به معراج رفت از یه جایی به بعد رو جبرائیل هم نتونست همراهش بره و با خود خدا رو در رو صحبت کرد. وقتی از معراج برگشت، اول اميرالمؤمنين-علیه‌السلام- رو دید.حضرت فرمود که آقا، من قضایای معراج و صحبت‌هایی که با خود خدا داشتی رو می‌خوام به شما بگم! پيامبر-صلی‌الله‌‌عیله‌واله- به سلمان فرمود که امیرالمؤمنین از همه‌ی قضایا مطلع بود! به خودتون ببالید! ببینید اون‌ها چه کسانی رو قبول دارند، یه آدم‌های پلشت، مثل معاویه، عمروعاص، هارون، متوکل و مأمون که سگ‌ باز، میمون باز، قمار باز بودند، ولی شما ببینید چه کسانی رو پذیرفتید، این خیلی مهمه! این عزت‌مندی آدم هست. حالا شما بخوای به تخت جمشید ببالی! اون برات عزت داشته باشه، خیلی باید حواست رو جمع کنی.