وَ أَعُوذُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّيْنِ وَ فِكْرِهِ، وَ شُغْلِ الدَّيْنِ وَ سَهَرِهِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِى مِنْهُ، وَ أَسْتَجِيرُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ فِى الْحَيَاةِ، وَ مِنْ تَبِعَتِهِ بَعْدَ الْوَفَاةِ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَجِرْنى مِنْهُ بِوُسْعٍ فَاضِلٍ أَوْ كَفَافٍ وَاصِلٍ»
«و پناه به تو مىبرم اى پروردگار، از اندوه غرض و اندیشهی آن و مشغولى دل و بیدارى شب. پس درود بر محمد و خاندان او فرست و مرا از آنها پناه ده و زینهار از تو مىخواهم اى پروردگار من، از ذلّت قرض در زندگى و وبال آن پس از مرگ. پس درود بر محمد و آل او فرست و مرا از آن حفظ کن و به فراخى مال یا به اندازهی کفاف حال» (صحیفهی سجادیه/ دعای ۳۰/ فراز۲)
«وَ أَعُوذُ بِكَ، يَا رَبِّ، مِنْ هَمِّ الدَّيْنِ وَ فِكْرِهِ» عجیب است که ما همینطور که از شیطان به خدا پناه میبریم، این قرض و وام هم شده مثل شیطان!
بنده در کل طلبگی و زندگیام، یک ریال به کسی بدهکار نشدم، یک ریال از کسی قرض نگرفتم. نه اینکه فکر کنید داشتم، نه نداشتم، اما از قرض هم بدم میاومد، از اینکه من بدهکار کسی باشم، ناراحت میشدم. شاید یه جایی به ما وام دادن که یه نفر واسطه شده رفته گرفته، منم یهجا بردم بهش دادم. یا یکی دو مورد پیش اومده که خودشون به من پول دادن و من رو بدهکار کردند؛ اینجوری شده، ولی اینکه خودِ من بخوام برم وام یا قرض بگیرم نه. خیلی این حالت مهم است، مگه اینکه ضرورتی باشه، شما یه مشکلی داری، باید قرض بگیری؛ این عیب نداره و اصلا خوبه، بهترین پول قرضی است که برای حفظ آبرو باشه. یه موقع میبینی نه، از روی هوس است که من میرم این کار رو انجام میدم؛ این خوب نیست.
«وَ شُغْلِ الدَّيْنِ وَ سَهَرِهِ» این قسط و قرض باعث میشه شما دل مشغولی پیدا کنی و فکرت پریشان بشه و خوابت نگیره.
«فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» خوب دقت کنید، حضرت صلوات رو آورد وسط.
«وَ أَعِذْنِی مِنْهُ» من رو از رنج این کار نجات بده، حفظم کن.
«وَ أَسْتَجِیرُ بِک یا رَبِّ، مِنْ ذِلَّتِهِ» این از ذلت قرض است که طلبکارت دو بار بهت زنگ بزنه بگه آقا پول ما رو بده؛ این نمیارزه. بعضیها پول رو میگیرند، ولی با اینکه پول هم دارند که پس بدن، اما پس نمیدن! با پول مردم آقایی میکنند، این اصلا خوب نیست؛ یعنی صندوقشون، دفترچهی حسابشون، پول مردم است؛ این خوب نیست.