qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

در مورد حلم حضرت باقر-علیه‌السلام- نقل می‌کنند که یه مرد نصرانی، خطاب به حضرت اهانت می‌کنه به جای این که بگه باقر می‌گه بقر، حضرت با ملایمت فرمودند من باقر هستم، او ادامه می‌ده و می‌گه شما پسر یک آشپز هستی، حضرت می‌فرمایند بله آشپزی حرفه‌ی او بود و خوب حرفه‌ای هم هست، دوباره او اتهامی رو به مادر حضرت نسبت می‌ده، حضرت می‌فرمایند که اگه راست می‌گی خدا او رو بیامرزه و اگه دروغ می‌گی خدا تو رو بیامرزه، این رفتار حضرت سبب می‌شه تا او مسلمان بشه.امام‌صادق‌-علیه‌السلام- فرمود: پدرم شبانه روز صد و پنجاه رکعت نماز می‌خوند. بسیار سجده می‌کرد، یکی از علت‌هایی که به ایشون، باقر می‌گفتند، به خاطر پهنای سجده‌گاه ایشون بوده.باز امام صادق-علیه‌السلام- نقل می‌کنند که من مأمور بودم و پدرم اجازه داده بود که رختخوابش رو پهن کنم، یه موقعی که این کار رو می‌کردم و بعد می‌رفتم رختخواب خودم، بعد حضرت می‌خوابید، بعد من می‌خوابیدم. یکی از این شب‌ها که من رختخواب پهن کردم، دیدم امام نیومد، دنبال حضرت رفتم، در مسجد دیدم که حضرت در حال سجده است و این عبارت‌ها رو داره می‌گه؛ «سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا رب تعبدا و رقا، اللهم ان عملی ضعیف، فضاعفه لی، اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انک تواب الرحیم» ببینید این‌هاست اون چه که از امامت می‌مونه، امام با خدا این‌طوری حرف می‌زنه، عظمت پروردگار رو این‌طوری می‌بینه در وجود خودش