qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

باید خوب و بد رو به بچه‌ها یاد بدید، ضمن این دوستِ خوب و بد رو هم بهش توضیح بدید، چه اشکال داره؟ پس ما اگه آسیب‌شناسی کردیم به نتیجه می‌رسیم.مطلب بعدی الگو‌سازی است. الان الگوی بچه‌های ما هنرپیشه‌ها هستند! هنر‌پیشه یعنی چی؟ این بنده خدا الان یک نقش بازی کرده، خودش که نیست، یه نقش است، یک تخیل است. این هنر‌پیشه الان در نقش پلیس خوب بوده، فردا هم در یه فیلمِ دیگه نقش دزد رو بازی می‌کنه، مدام نقش عوض می‌کنه.ما باید الگو‌های پایدار رو معرفی کنیم! الان مثلا یه فردی خیّرِ مدرسه‌ساز هست، چه اشکال داره ما بیایم این رو معرفی کنیم؟ بخشندگی رو تو جامعه آنالیز کنیم، توضیح بدیم. این آقا یه اختراعی کرده، بیایم این آقا رو الگو کنیم، چه اشکالی داره؟ قاری قرآن هست، بیایم الگوش کنیم. یه کسی مواظب مادرش هست، این رو معرفی‌اش کنیم. ما کسانی رو داریم که دارند از مادرشون نگه‌داری می‌کنند. الان آسیب ما در جامعه اینه که از مادرها نگه‌داری نمی‌کنند! پس ما باید الگو‌سازی کنیم تا به محمدوآل‌محمد برسیم؛ یعنی آرام‌ آرام بچه‌ها رو با صفاتی که به محمدوآل‌محمد نزدیک هست آشنا کنیم. حضرت فرمود مجالسی شما دارید که ما دوست داریم در اون مجالس باشیم. گفت آقا اون مجالس چی هست؟ فرمود مجالسی که فضائل اهل‌بیت-علیهم‌السلام- اون‌جا گفته می‌شه. اگه ما این راه رو رفتیم اون‌ موقع است که زمینه‌های آسیب‌های جامعه رو کم کردیم.ببینید باید به این نقطه برسیم که تبعیت از راه خدا و حق رو پیدا کنیم و تا این اتفاق نیوفته خدا هم رسیدگی نمی‌کنه! حضرت در مورد اون فردی که در مدینه می‌نشست و فتوا می‌داد فرمود این‌ها راهزن هستند، اگه این‌ها ساکت می‌شدند مردم ما راه رو پیدا می‌کردند.ببینید الان از اون طرف دنیا می‌یان روی یه منطقه زمین‌شناسی رو مطالعه می‌کنند و می‌گن قِدمت این بر‌می‌گرده به چند هزار سال پیش، ما می‌خوایم بدونیم این‌جا وضعیت زمین چی بوده. پس مردم اهل مطالعه هستد، دنبال گم‌ شده هستند. در مسائل تربیتی هم همینه، من اگه راه درست رو گفتم، من رو شناسایی می‌کنند. ببینید الان بنده به عنوان الهی می‌یام جلسه‌ی شما، چیزهایی که من می‌گم، پالس‌هایی که من می‌فرستم، این می‌شه یه مکتب، یه مرام، مرام آقای الهی! من مرجعیت رو دارم مطرح می‌کنم، رساله رو دارم مطرح می‌کنم، نبودن موسیقی و شطرنج رو دارم می‌گم، با لهو و لعب دارم مخالف می‌کنم، با خیلی چیزهای دیگه دارم مخالفت می‌کنم و چیزهایی رو هم دارم اثبات می‌کنم. خیلی از افراد هم می‌خوان که من بیام، خب این می‌شه مرام! حالا اگه مرام من قاطی شد؛ یعنی یه چیزی اومد قاطی‌ِ مرام من شد، یه کسی اومد که داره یه چیزی قاطیِ مرام من می‌کنه؛ این‌جا دیگه مرام من گم می‌شه، فرد نه مرام من رو پیدا می‌کنه، نه مرام اون رو! در زمینه‌ی دوستی‌ها و ارتباطات هم همینه. همون‌طور که یه سیب زمینیِ گندیده رو با یه سیب زمینی سالم نمی‌پذیریم، در رابطه با فکر هم به همین صورته، بلکه خیلی بالاتر.حالا من می‌خوام بگم که مجلس علم ما توصیه شده، منظورمون از علم، فیزیک و شیمی نیست چون فیزیک و شیمی رو باید دنبالش برن، ببینید ما الان چه‌قدر پشت کنکوری داریم! ولی متاسفانه دنبال اون علمی که توصیه شده و باید برن، نمی‌رن! کسی اصلا از فیزیک و شیمی غافل نیست، چون به درد دنیا می‌خوره، ولی آیا الان نگه‌داری از پدر و مادر مهمه؟ این‌که من مادرم رو به خونه‌ی سالمندان نفرستم، رابطه‌ام با خواهرم خوب باشه؛ این‌ها علم است، علمی که اون داشمند هم به اون احتیاج داره. الان این فیزیکدان زن‌داری لازم داره که بلد نیست! فیزیکدان هست، ولی زنش رو نمی‌تونه نگه داره! پزشک فوق تخصص هست، ولی نمی‌دونه تعامل با بچه چه‌طوری هست و باید این رو یاد بگیره؛ این علم است!به ما گفته شده مواظب باشید به مجلس گناه نرید، به مجلس شرابنرید، به مجلس دشمن نرید، در مجلسی که برای شیعیانه، بر اساس کتاب سنت است برید. الان خیلی از ضربه‌هایی که در جامعه‌ی خودمون داریم می‌خوریم به خاطر این جلسه‌هایی هست که داره در کشور انجام می‌شه، نمی‌دونیم چی هست، نمی‌دونیم از کجا اومده و این حرفها رو از کجا داره می‌زنه، حرفهای خوب زیاد توش هست، آیات قرآن هست، ولی همون اولش! همه‌شون قرآن می‌خونن، ولی بعدش چی می‌گنمعلوم نیست، لذا خروجی نشون می‌ده جلسه، جلسه‌ی خوبی نبوده!ببینید الان من می‌گم آقای میر‌باقری فلان جا درس اخلاق داره، فوری می‌شه به چهار نفر از علما زنگ زد پرسید آقای میر باقری کیه، استادش کیه؟ شما نمی‌تونی فکرت رو به هر کسی بسپاری؛ همه‌ی گمراهی‌ها از این‌جا شروع می‌شه! حالا می‌خوام یه الگو بدم، توصیه‌ی من اینه که پدر و مادرِ خوب یه جلسه‌ای رو درست کنید، هفته‌ای یه بار با هم توی آپارتمانی که هستید جلسه‌ی هفتگی بذارید؛ به عنوان مثال این هفته خونه‌ی شما و هفته‌ی دیگه خونه‌ی یکی دیگه جلسه رو برگزار کنید. تو جلسه‌ی هفتگی فرازی از صحیفه‌ی سجادیه رو بخونید، یه مسئله‌ی شرعی بگید، یه آیه از قرآن رو از روی تفسیر المیزان یا یه تفسیر دیگه توضیح بدید، یکی از مسائل سیاسی روز رو هم مطرح کنید و در آخر هم یه روضه بخونید. بنده روی تجربه‌ای که دارم می‌گم این جلسه افراد رو هدایت می‌کنه، سمت و سو به افراد می‌ده و بچه‌ها رو تربیت می‌کنه. یه عالِم رو پیدا کنید و باهاش مشورت کنید، این همه ارتباطات، چرا شما ارتباط نمی‌گیرید؟! چه‌قدر در تهران آدم‌های فرهیخته و با ارزش هست، چرا استفاده نمی‌کنید؟! بعد توی سرتون می‌زنید که چرا بچه‌ی ما این‌جوری شد؟! چرا راه‌های صحیح رو تجربه نمی‌کنید؟! چرا فلان خانواده‌ی موفق رو الگو قرار نمی‌دید؟!پدر و مادر خوب، بچه‌های خوبی تربیت می‌کنند. حتی من به عنوان روحانی برم ببینم این آقا چه‌طوری این بچه‌ها رو تربیت کرده، این می‌شه الگو! اگه من تونستم این الگو‌سازی رو بسازم، جهت رو نشون دادم و الا جهت گم می‌شه. خودمون رو متهم نکنیم، اگه ما با افراد بد همراه بشیم، متهم می‌شیم و دیگه افراد خوب ما رو قبول نمی‌کنند، ما نباید با دست خودمون سوءظن درست کنیم تا از ما بدشون بیاد. افراد خوب چه موقع از ما بدشون می‌یاد؟ وقتی که با بدها هم‌نشین می‌شیم و مسیرهای بد رو می‌ریم. اگه ما افراد خوب رو از دست دادیم، دیگه تربیت نمی‌شیم. افراد خوب باید ما رو قبول کنند. امام باقر-علیه‌السلام- به فرزندشون فرمودند با فلانی رفت و آمد نکن! گفت: آقا چرا؟ حضرت فرمود می‌گن شراب‌خور هست! گفت آقا می‌گن رو ولش کن، حضرت فرمود مومنین رو تصدیق کن، مومن داره می‌گه این شراب می‌خوره، یه آدمِ بی‌خود این رو نمی‌گه، مومن رو تصدیق کن!