پخش زنده
هارون رشید-لعنةاللهعلیه- با حالت غضب و شمشیر به دست شخصی به نام فضل بن ربیع را صدا زد و به او گفت که همین الان برو و آن حجازی را در هر حالتی که هست با غضب، شداد و غلاض پیش من بیاور. (منظورش موسی بن جعفر -علیهالسلام- است.) فضل میگوید وقتی من سراغ حضرت-علیهالسلام- رفتم دیدم که خانهی ایشان یک خانهی حصیری است که درخت خرمایی بر آن سایه انداخته است، غلام سیاهی هم همان اطراف میچرخید، از او پرسیدم دنبال موسی بن جعفر -علیهالسلام- میگردم؛ گفت از این در داخل برو. گفتم لازم نیست از کسی اجازه بگیرم؟! گفت نه، ایشان نگهبان ندارند و همانجا نشستهاند. داخل رفتم و گفتم هارون شما را طلب کرده است و حال هارون را هم توصیف کردم. حضرت-علیهالسلام- فرمودند که هارون با ما چه کار دارد؟! آن همه نعمت اطرافش هست، چرا قانع نیست؟ بعد فرمودند که اگر رسول خدا-صلیاللهعلیهوالهوسلم- تبعیت از سلطان را در حالت تقیه واجب نکرده بود، هرگز من همراه تو نمیآمدم. فضل میگوید که وقتی من گفتم آقا! هارون برنامهی مفصلی برای شما آماده کرده است، حضرت-علیهالسلام- فرمودند که هیچ کاری نمیتواند انجام دهد، من در یک ایمنی هستم و همراه من کسی است که مالک تمام دنیا و آخرت است، همانطور که بیرون میرفتیم، دیدم که ایشان دست مبارک خود را سه مرتبه دور سرش چرخاند و یک ذکری را گفت، ولی من ذکر ایشان را متوجه نشدم، وقتی به دربار رسیدیم، دیدیم که هارون با یک حالت دستپاچگی، مثل مادری که بچهی خود را از دست داده است، زار زار گریه میکند و میگوید موسی بن جعفر-علیهالسلام- کجاست؟ او را که اذیت نکردی؟! استقبال حضرت-علیهالسلام- آمد و گفت پسر عمو! دل ما خیلی برای شما تنگ شده بود، پس شما کجا بودید؟! خیلی وقت است که شما را ندیدیم، بعد هدایای فراوانی به ایشان داد؛ حضرت-علیهالسلام- فرمودند که جوانانی داریم که تازه ازدواج کردهاند و به این هدایا نیاز دارند، وگرنه این هدایا را قبول نمیکردم و نمیبردم، بعد هارون حضرت-علیهالسلام- را بدرقه میکند؛ این قدرت امام است، چرا این جریان را برای ما نقل کردهاند؟! برای اینکه قدرت امامت را بفهمیم.