چرا مکتب شیعه نمیپوسد؟ چرا این مکتب فراموش و به تارخ سپرده نمیشود و به موزهها نمیرود؟ چرا مکتب شیعه بالنده است، نشاط، طراوت و تازگی دارد؟ هفتاد سال یک مرام باطل به نام حزب بولشویک اتحاد سوسیالیستی شوروی، با دروغ،با کلک و با یک چیزی که وجود خارجی ندارد به عنوان یک جریان حق در دنیا عرض اندام کرد و چه افراد عجیب و غریبی به آن پایبند شدند، خب بعد از هفتاد سال چه شد؟ فهمیدند هیچ است! در حالیکه مکتب اقتصادی و مکتب فکری هم بود و داشت به مردم خوراک میداد و دنیا را اداره میکرد، چرا این مکتبها نتوانستند دوام بیاورند و پکیدند؟ باید دنبال این چراها بروید.الان شما شیعه را ببینید؛ آقای خوانساری در زمان جنگ جهانی با کمری خم و عصا به دست از پل حجتیه رد میشد، فرماندهی انگلیسها به معاونش میگوید این آقا را میبینی که اینطور میرود، او به همه جا اشراف دارد و آن طرف عالم را هم میبیند!انگلیسیها هر سی سال یک بار اجازه دارند گزارشهای محرمانهی خود را پخش کنند، در یکی از این گزارشها گفتهاند وقتی کشتی فرماندهان جنگ داشت وارد ایران میشد، یک دفعه دیدند آقایی با شمشیر ظاهر شد و شمشیر خود را مقابل صورت فرمانده گرفت و گفت به تو هشدار میدهم، جایی که میخواهید وارد آن شوید کشور شیعه است، اگر از بینی یک نفر خون بیاید با ما طرف هستی! بعد میگویند ما این را به مرکز فرماندهی اتاق جنگ لندن گزارش دادیم که چنین چیزی در کشتی دیدیم، آنها در جواب میگویند در همین ساعتی که شما گفتید، در اتاق ما هم چنین فردی بود!