در روایت آمده که وقتی شب موعود میرسد سیصدوسیزده نفر وارد مکه میشوند. مردم میبینند یک عده غریبه وارد شهر شدند! نه اسلحه دارند نه مواد غذایی! در شهر پراکنده هستند. مردم با همدیگر صحبت میکنند که اینها کی هستند! چی هستند! برای چی آمدند! پیش استاندارشان میرند.در نهایت تصمیم میگیرند اینها را از بین ببرند، اما خوابشان میگیرد و به خواب طولانی فرو میروند. این غریبهها بین رکن و مقام با حضرت ملاقات میکنند، در روایت دارد که حضرت سیوسه شرط برای آنها میگذارد. اولش این است که حضرت میفرمایند: دزدی نکنید. آخرش هم این است که همجنس بازی نکنید، زنا نکنید، دروغ نگوئید. بیستوهشت تا شرط میگذارد، اما اینها قبول نمیکنند. میبینند شرطهایی که حضرت گذاشت قابل اجرا نیست، نمیشود قول داد! شیطان اینها را پراکنده میکند، اما وسط راه در وجودشان قدرتی احساس میکنند، برمیگردند و دور حضرت جمع میشوند.همینطور که این سیصدوسیزده نفر مشغولند، ده هزار نفر تجهیز شده میآیند، غیر از اینها چهارصدوشصت تا از فرشتگان مقرب پروردگار هم میآیند، چهارصدوشصت تا هم از اجنه میآیند.این سیصدوسیزده نفر فرماندهی نیروهایی هستند که به حضرت ملحق میشوند، توی درگیری با دجال هم اصحاب خاص حضرت درگیر میشوند.