خدای متعال این روحیهی اطاعت پذیری شما را دوست دارد، برعکس بسیاری از افراد هم هستند که در ظاهر زیاد حرف گوش میکنند، ولی هنوز روحیهی اطاعت پذیری پیدا نکردهاند! به عنوان مثال به خانهی خودتان نگاه کنید، یک فرزندی است که بسیاری از کارهای شما را انجام میدهد، ولی شما میدانید که همین فرزند در یک جا شما را جا میگذارد، حرف گوشکن نیست و الان خواسته است یک کارهایی را برای شما انجام دهد، ولی یک فرزند دیگر را میدانید که تسلیم محض است؛ به عبارتی با اینکه خودی نشان نمیدهد، ولی تسلیم محض است و ما این را متوجه میشویم؛ خدای متعال هم میداند یک نفر تسلیم است و یکی هم فقط در ظاهر کارهایی را انجام میدهد و خود را مطیع نشان میدهد، خداوند هم براساس حکمت خود به موقع دست او را رو میکند؛ ملعون دومی-لعنةاللهعلیه- وقتی در جنگ حضور داشت، هر زمانی که جنگ به اوج خود میرسید و جان خود را در خطر میدید آهسته فرار میکرد و پشت خط پنهان میشد، بعد که اوضاع آرام میشد، یک حالتی از خود نشان میداد که عجب جنگ سختی بود و آنها را به هلاکت رساندیم و فلان و.. در حالیکه تمام آن حقهبازی و فریب بود یا یک زمانی هم نقشهی ترور پیامبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- را داشت؛ لذا هنگامی که پیغمبراکرم-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- به همراه چند نفر از یاران خود روی عقبهی کوه حرکت میکردند، این ملعون با تعدادی دیگر نقشه کشیدند و گفتند پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- را از بالا به پایین پرت کنیم و کار او را تمام کنیم.جبرائيل حاضر شد و این خبر را به پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- رساند و خلاصه نقشه آنها برملا شد. همراهان پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- هم آن منافقین را دیدند، اما خدای متعال این جریان را در پس پرده نگه داشت و این منافقین را آنجا به مردم معرفی نکرد؛ معروف است که حذیفه صحابهی پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- اسم ۱۲ نفر از منافقها را میدانست و آنها را میشناخت، اما ظاهرسازی تا چه زمانی میتواند ادامه داشته باشد بالاخره خدای متعال تمام آن را آشکار میکند و یک کاری میکند که در خانه پیغمبر-صلیاللهعلیهوآلهوسلّم- را آتش بزنند! خداوند در این جریان آتش زدن آن ملعون را رسوا کرد.