qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فرآیند شکل‌گیری یک مؤمن

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.
اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِيلِكَ وَ تَرْزُقُنَا بِهَا كَرَامَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.»
حقیقت تربیت و حقیقت هدایت اتصال به منبع هدایت و دوری از منبع ضلالت است. مواظبت بر این اتصال و دوری، فرایند شکل‌گیری یک مومن هست.
در یک مرحله حب و بغض هست. در یک مرحله پذیرش و انکار هست. در یک مرحله هم عمل به این اتفاق می‌افتاد.
ببینید وقتی راجع به امیرالمومنین-علیه‌السلام- صحبت شود، حضرت می‌فرماید: مثل امیرالمومنین-علیه‌السلام-، مثل قل‌هو‌الله هست. اگر کسی یک سوره‌ی توحید بخواند یک سوم قرآن را خوانده. دوتا سوره‌ی توحید دو سوم قران است. سه تا توحید بخواند ختم قرآن است.
می‌فرمایند: در جریان امیرالمومنین و اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هم همین است. اگر یک نفر قلبا علی و ائمه-علیهم‌السلام- را دوست دارد یک سوم از این دو امر در اختیارش هست. اگر به زبان هم دفاع کرد و قبول کرد و اقرار کرد دو سوم. و اگر با جوارح این قبول شکل گرفت ایمانش کامل است.
پس بحث ما اینجاست. هیچ لازم نیست بعضی از ماها خودمان را متهم کنیم یا بیاییم خودمان را در یک عمل یا در یک رفتار یا در یک مقطع زمانی موجه جلوه دهیم. بگویم من مورد توجه اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هستم یا از چشم اهل‌بیت-علیهم‌السلام- افتاده‌ام. اصلا چنین چیزی نیست. یک شاکله است. یک نفر یا از چشم اهل‌بیت-علیهم‌السلام- افتاده یا نیفتاده.
ممکن است شما داخل حرم بروید و با بی‌حالی تمام بیرون بیایید ولی شما کسی باشید که مورد توجه امام زمان-عج‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف‌- و امام رضا -علیه‌السلام- قرار گرفته باشید، امکانش هست.
یک موقع هم با یک حال خوب از حرم برگردید، رضایتمندی شما، دلخوشی شما همان بود. می‌خواستند دلت را خوش کنند ولی هیچ توجهی از ولی خدا به شما نباشد. البته این حالت خیلی کم پیش می‌آید. وقتی آدم می‌رود یک درکی دارد، یک احساسی، یک حالی دارد، قطعا همراه با قبول هست. ولی می‌خواهم بگویم این احتمال را هم بدهید.
در روایت داریم شیطان همین حال معنوی را به دوستانش می‌دهد، دلش را گرم می‌کند،خوش می‌کند.
پس چیزی که ما باید روی آن بایستیم همان سه مرحله است. یعنی من می‌بینم قلبا امام رضا-علیه‌السلام- را دوست دارم. فلان چیزی که امام رضا -علیه‌السلام- دوست ندارد هم دوست دارم!! چطور چنین چیزی می‌شود؟!
در زبان حامی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هستم ولی حامی دیگرانی که در مقابل اهل‌بیت-علیهم‌السلام- ایستادند هم هستند!! در رفتار خودم را موافق اهل بیت-علیهم‌السلام- می‌دانم، ولی رفتار و کارهایی می‌کنم که اهل‌بیت-علیهم‌السلام- دوست ندارند.
پس من نمره درستی به خودم بدهم. وقتی اینها این جور به هم وصل هست من انتظار نداشته باشم که حتما یک اتفاقی بیفتد. این را برای خودم حل کنم.
در قسمت رفتار، اولا رساله؛ یعنی من باید اعمالم را منطبق با رساله انجام دهم. امام‌رضا-علیه‌السلام- این را می‌خواهد.
فردی چهل شب در حرم حضرت رفت‌وآمد می‌کرد که حضرت راهی را به او نشان دهد. حضرت در عالم خواب به او آدرس را نشان داد. به منزل همان آقا رفت. صندوقچه‌ای که در خواب دیده بود و یک کتابی که پارچه‌ای روی آن کشیده شده بود. همه‌ی نشانه‌ها درست بود، آن آقا‌ کتاب را به او داد. در بیداری به دنبال آن آقا رفت و او را پیدا کرد. دید آن کتاب رساله آقاسیدابوالحسن اصفهانی است.
هر قدر طبق دستور شرع، طبق تکلیف عمل کردم، من بدانم در رفتارم این تأثیر هست.
دوم خلقیات؛ اخلاق هم در مفاتیح هست. یعنی من با دعاهایی که در مفاتیح هست خودم را به پروردگار نزدیک می‌کنم.
«اللهم العن …» با لعن من خودم را نزدیک می‌کنم. دعایی است که امام آموزش می‌دهد و من با آن دعا خودم را منطبق می‌کنم.
سومین چیزی که من را با اهل‌بیت-علیهم‌السلام- منطبق می‌کند، قرآن است. خودم را منطبق با قرآن می‌کنم. این‌ها باعث نزدیکی یا دوری من می‌شود.
پس ببینید ممکن است من خیلی مشهد آمدم و حضرت به من لطف کرده. پس لطف امام رضا -علیه‌السلام- شامل حال من هست. اگر کسی باز خواست به این شک کند باید به این خورشید هم شک کند و بگوید: “الان روز نیست. جایی را خورشید روشن نکرده.” این آدم دیوانه است!
امام رضا-علیه‌السلام- دعوت کرده، یک جمعی که اهل تقوا و اهل علم هستند را دور هم جمع کرد؛ فضایل اهل‌بیت-علیهم‌السلام- را بخوانند؛ زیارت بروند؛ بچه‌ها‌یشان ارحام مطهره پیدا کنند. اگر به این‌ها شک کند، این خیلی مسائل را عوض می‌کند. یعنی آن اعتقاداتی را که آدم برای خود تثبیت کرده به هم می‌زند.
چطور نمی‌گذارید مردم از خانه‌تان سر در بیاورند، از اندرونی‌تان مطلع شوند! نگذارید شیطان هم از اندرونی شما مطلع شود. شیطان را بیرون نگه دارید.
باور بفرمائید بیرون کردن شیطان و دور نگه‌داشتن شیطان به وسیله اهل‌بیت-علیهم‌السلام-، به دست اهل بیت-علیهم‌السلام- خیلی ساده است. یعنی این‌قدر که شیطان میدان‌داری می‌کند به این دلیل است که اهل‌بیت-علیهم‌السلام- را نمی‌بیند. اگر بداند یکی از اهل‌بیت-علیهم‌السلام- مواظبش هستند آن دور دورها حرکت می‌کند. شیطان فراری است.
اگر یک نفر دید شیطان از او فراری نیست و دائم به او نزدیک می‌شود؛ این قسمت را درست کند که شک می‌کند. خودش را درگیر می‌کند. می‌گوید به من توجه ندارند، دعای من را مستجاب نمی‌کنند. این حرفها را می‌زند. اینها را کنار بگذارید.
ما وقتی با اهل‌بیت-علیهم‌السلام- آشنا شدیم، سی درصد از کارها به عهده‌ی ما هست. هفتاد درصد آن به عهده‌ی آن‌هاست. من بیشتر از این هم می‌گویم، نود‌ و‌ نه‌و‌نیم درصد، با آن‌ها است. ولی می‌ترسم به شما بگویم. من می‌گویم سی درصد که شما بپذیرید. سی درصد از کار به عهده ما هست که درست عمل کنیم. هفتاد درصد دست آنهاست.
شما به اطراف نگاه کن فامیلها، دوستان طلبه دیگر را مقایسه کنید. هر مقدار شما به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- نزدیک شدید، امورتان منظم‌تر شد. مگر اینکه انسان خودش به هم بزند. اگر خودش خواست بهم بزند مربوط به خودش است.‌ روزی‌اش رزق طیب است.
شخصی به خانه‌ای که امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- در آن بود، آمد. دید سفره‌ای پهن است. حالا امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- در اندرونی هست. صدایی شنید، حضرت فرمود: همان جا بنشین و از آن ماهی میل کن. نشست و خورد. دید هنوز میل دارد. دوباره صدا شنید که باز هم بخور. او دوباره از ماهی خورد. دید باز ماهی همان طور کامل است. آخر خجالت کشید که باز بخورد. دست کشید از خوردن. بلند شد که دستش را بشوید. حضرت فرمود: این ماهی نیست که بخواهی دستت را بشویی. آن ماهیِ شماست که باید بعد از خوردنش دستت را بشویی. دستش را بو کرد، دید اصلا بو نمی‌دهد!
این ماهی را هر روز سر سفره ما می‌گذارند. منتهی ما به غذاهای دیگر توجه داریم، این ماهی را نمی‌بیینیم. انتظار داریم از جاهای دیگر خبری شود

یک موقع خدمت آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه‌- بودم، فرمود: شما دو ریالی دارید؟
گفتم: آقا الان دیگر وقت دو ریالی نیست! نسل آن برچیده شده.
حاج آقا فرمودند: از این دو ریالی‌ها نمی‌گویم. آن دو ریالی ته کیسه را می‌گویم، که اگر ته کیسه باشد کیسه‌ات خالی نمی‌شود.
ببینید یک همچین چیزی بوده!
دو ریالی ته کیسه که مربوط به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- است، ته کیسه باشد. این چه عقیده‌ای است که اگر شما داشته باشید همه‌ی عقاید درست است! عقیده به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- است. چه مجلسی است که اگر در آن مجلس بروید همه امورتان اصلاح میشود!
«بموالاتکم علمناالله معالم دیننا ….»
مرتب این عبارات را می‌خوانیم، که دروغ نیست!
اگر من مدام به جلسه‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- آمدم و اصلاح نشدم، یعنی من جلسه نیامدم یا ناقص آمدم. یا یک چشمی به جلسه نگاه کردم. یا آمدم و نصف جلسه را قبول کردم و نصف جلسه را قبول نکردم. یا آمدم و نتوانستم دوستان اهل‌بیت-علیهم‌السلام- را در جلسه تحمل کنم. شما به این هم دقت کنید.
من به دوستان در حرم امام رضا -علیه‌السلام- می‌گویم کسی که شما از او ناراحتید و احساس می‌کنید یک ننگی دارد، یک رفتاری دارد، یک کدورتی از او در دلت هست، همین مقدار از امام رضا -علیه‌السلام- در دلت کدورت هست. والله قسم همین است. از امام رضا -علیه‌السلام- کدورت در دلت هست. این کدورت را الان در رابطه با این آقا می‌بینی. یا آن خانم در رابطه با خانم دیگر می‌بیند. و الا دوستان اهل‌بیت-علیهم‌السلام- که عیبی ندارند. شما در حرف زدنش اشکال داری؟ یعنی چه!؟ حرف زدن شما هم برای او خنده‌دار است. غذا خوردن شما هم برای او تعجب‌آور است.
شخصی سر سفره کنار حضرت نشسته بود، گفت: آقا این فرد چقدر غذا می‌خورد!! شکمو هست.
حضرت فرمود: مؤمن اکول است.
آدم باید خوشحال بشود از اینکه یک مؤمن خوب می‌خورد.
امام باقر -علیه‌السلام- واقعا نمی‌خواهد زیاد خوردن را تحسین کند. می‌فرماید: چون یک مؤمن خورده، شما هم به خاطر خوردنش حق نداشتی به او ایراد بگیری.
عیب بزرگ ما این است که تحمل مؤمن را نداریم. تحمل مؤمن یعنی تحمل امام! تحمل امام را نداریم.
آنجایی که امام صادق -علیه‌السلام- دستش را بر پیشانی‌اش گذاشت و فرمود: من دیگر شما را نبینم، آن فرد حرف خیلی تندی نزده بود، چون جسارت به مؤمن کرده بود، امام این را فرمود.
البته مؤمن باید مواظب باشد که به او چیزی نگویند، این سر جایش باقی است. ولی امتحان من هم این است.
رفقا گاهی ما از یک کافر خوشمان می‌آید. چرا؟ می‌گوییم تمیز است. تمیزی یک ملاک شده. تمیزی خوب است در اندازه‌ی خودش. نه اینکه با تمیزی، کافر را بر مؤمن ترجیح بدهیم.
اگر نظم آمد و به انسان مؤمنی بی‌اعتنا شد‌، نظم را برای چه می‌خواهی؟! نظم چیز خوبی است، ولی تا جایی که این حدود بهم نریزد.
می‌گوید من پولی دارم ولی حیفم می‌آید خمس بدهم. چه پولی است! همه چیزمان فدای اهل‌بیت-علیهم‌السلام. یادتان باشد این فدای دوستان اهل‌بیت-علیهم‌السلام- است. اهل‌بیت-علیهم‌السلام- که الان نیستند.
حضرت فرمود: ناصبی کسی نیست که به ما چیزی بگوید، چون ما را گیر نمی‌آورد. ناصبی کسی است که به دوستان ما چیزی بگوید. مواظب باشیم یک موقع ناصبی نشویم! مواظب باشیم یک موقع بی احترامی به دوستان اهل‌بیت-علیهم‌السلام- نکنیم. مثلا یکی از دوستان اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بچه‌ها‌یمان هستند. اینها اولیاءالله هستند. چون گناه ندارند. شما یک موقع خارج از حدود تربیت، با بچه‌ات غیظ کنی از چشم اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌افتی. یک موقع به خانمت بیش از حد ناراحتی نشان دهی از چشم اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌افتی. خانمت قهر کند از چشم اهل بیت-علیهم‌السلام- می افتد. همه چیزتان را برای مؤمنین بخواهید. من از روی تجربه به شما می‌گویم. من همه‌ی تربیت، همه‌ی معارف، همه‌ی کمالات، همه‌ی رضایت امام زمان -عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- را در این پیدا کردم که اگر دوستان حضرت را دوست بدارم امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- به من توجه دارد، نه فلان دعای طولانی را بخوانم. آن دعای طولانی یک فایده برای من دارد. ولی وقتی من یک تکریم واقعی نسبت به یکی از دوستانشان می‌کنم می‌بینم که امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- خوششان آمد، به من توجه کردند، با توجه به آثاری که می‌بینم. می‌بینم زندگی‌ام روی روال افتاده.
این یک نکته.
یک نکته‌ی معرفتی هم عرض کنم: ببینید در جریان انبیا گذشته، در دستگاه پروردگار این طور بود که مردم باید دنبال حضرت نوح-علیه‌السلام- باشند. ولی محبتی که خداوند نسبت به امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- از مردم خواست، از مردمی که دنبال نوح بودند نخواست. حتی از خود نوح خواست که محبت علی-علیه‌السلام- و اولادش را در قلبش داشته باشد. از حضرت عیسی-علیه‌السلام- هم این را خواست. ولی از مردم عیسی نخواست نسبت به حضرت عیسی-علیه‌السلام- این‌طور باشند. از پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- محبت امیرالمؤمنین-علیهم‌السلام- و بچه‌هایش را خداوند پیمان گرفت. وقتی حضرت می‌رود به آن مرحله‌ی معراج، خداوند با زبان علی-علیه‌السلام- با پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- صحبت می‌کند. برای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- یک لحظه سؤال شد که خدایا مگر علی جلوتر از من آمده؟ چه‌طور هست که خدا ایجاد صوت می‌کند؟ چرا با صوت علی-علیه‌السلام-با من صحبت می‌کند؟ جواب می‌آید: ای رسول ما، موسی هم که به کوه طور آمد، هیبت من، موسی را گرفت. برای اینکه در آنجا برای موسی-علیه‌السلام- اتفاقی نیفتد راجع به عصای موسی با او صحبت کردم. گفتم این چیست در دستت؟ گفت عصا است. گفتم با آن چه می‌کنی؟ گفت: تکیه می‌زنم، گوسفندان را حرکت می‌دهم. آرام آرام در مورد عصا با او حرف زدم. به تعبیر من حواس موسی را پرت کردم.
خداوند فرمود: ای رسول ما، من با زبان و صوت علی-علیه‌السلام- با تو صحبت کردم، چون انس به این صوت داری، تا در این فضایی که برایت درست شده، اتفاقی برایت نیفتد.
شما ممکن است این طور فکر کنی که پیش امام رضا-علیه‌السلام- می‌روم. امام رضا-علیه‌السلام- واسطه هست.
خیر‌!! از واسطه خبری نیست. غیر از این که امام رضا-علیه‌السلام- واسطه است، خود امام رضا-علیه‌السلام- موضوع و مطلوب و مقصود خداست. و این غیر از آن واسطه‌ها است. امام رضا -علیه‌السلام- خودش مطلوب است.
در زیارت جامعه می‌خوانید خدایا من گناهان زیادی دارم با رضایت معصوم اینها را به من ببخش. گناهان من را به من هبه کن. یعنی خود امام رضا-علیه‌السلام- مطلوب من هست، شخص امام باقر-علیه‌السلام- ، امام صادق-علیه‌السلام- مطلوب من است.
لذا می‌بینید اگر کسی به ائمه-علیهم‌السلام- بما هو ائمه قائل باشد، کافی نیست. باید تک‌تک این‌ها را، امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- ،امام حسن-علیه‌السلام- ،….
.،شخص این‌ها مطلوب پروردگار هست. لذا وقتی کنار امام رضا-علیه‌السلام- رفتی خود امام رضا-علیه‌السلام- را ما کار داریم. خدا به امام رضا-علیه‌السلام- همه‌ی امرش را داده. امام رضایی که شما توجه کردید و به او علاقمند هستی. امام رضا-علیه‌السلام- غیر از امام جواد-علیه‌السلام- است. امام رضا-علیه‌السلام- غیر از موسی‌بن‌جعفر-علیه‌السلام- است. بحث «کلهم نور» سر جایش. بحث امامت هم سر جایش. یعنی شما از خود امام رضا-علیه‌السلام- یک چیز دارید، از امام جواد-علیه‌السلام- یک چیز دیگر دارید. این را به آن توجه کن، فقط به عنوان واسطه نگاه نکن
مثلا من پیش آقایی می‌روم و می‌گویم می‌خواهم علم بگیرم. حالا این علم را می‌گیرم، این آقا نشد، از آن آقا.
یا میرزاجوادآقای‌تبریزی علم را می‌گفت یا بعد از ایشان آقای‌زنجانی، فرقی ندارد. ولی آنچه امام رضا -علیه‌السلام- می‌دهد همراه با خودش موضوع است. سعی کنید در زیارت‌هایتان، در توجه‌هایتان قلبا امامی که الان در مقابل شما هست را موضوع و مطلوب قرار دهید که الحمدلله من الان پیش امام رضا -علیه‌السلام- آمدم.
حرف آخر؛ رفقا، در عالم وجود هر اتفاقی می‌افتد از ناحیه‌ی مقدس امام زمان-علیه‌السلام- است و لا غیر.
این جمع ما-خانم‌ها و آقایان- به امضای ولی خدا حجت بن الحسن-علیه‌السلام- رسیده که به مشهد بیایند. شخص امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- مکتوب کردند و برای هر کدام از شما هم سهم‌تان را نوشتند. به این می‌خواهیم بچه بدهیم، به این خانه بدهیم، به این حج بدهیم، به این علم بدهیم، اخلاق این عوض بشود. این‌ها همه قبلا نوشته شده. شما اینجا نمی‌خواهد فکر کنید، یادم می‌آید یا نه. از قبل نوشته شده. آن وقت شما دارید با این امضاء، نقشی را ایفاء می‌کنید، مدام همان‌ها را می‌گویید. من این را می‌خواهم، این همانی است که امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- از خدا خواسته و شما همان را می‌گویید. پس قطعی بدان به شما می‌دهند. فقط این را توجه داشته باش که ما امت امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- هستیم. سر سفره حضرت هستیم. همه اموری که اتفاق می‌افتد از ناحیه ایشان است. ما قدردان امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- باشیم. توسل‌مان اولا به امام زمان‌مان باشد، ثانیا به امام رضا-علیه‌السلام- باشد. وقتی حرم رفتیم بدانیم آن چیزی که از امام رضا-علیه‌السلام- می‌خواهیم، اول از جانب امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- این مطلب امضاء می‌شود. امام رضا-علیه‌السلام- هم واسطه‌‌ی ما می‌شوند و از خدا می‌خواهند.
این خیلی موضوع مهمی است که اگر من امامم را تا این حد شناسایی نکنم که از ناحیه امام زمانم امورم جاری و ساری می‌شود، «مات میتة جاهلیة».
خدا رحمت کند آقا فخر را در آن لحظات آخری که حاج آقا داشت از دنیا می‌رفت سه تا مطلب گفت.
یکی این بود، فرمود: امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- گلایه دارد که دوستان ما به من امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- کمتر متوسل می‌شوند حال آنکه امری که خدا ارجاع داده پیش من هست.
دختر آقای اراکی عازم سفر حج بود. پدرش ذکری را به او یاد داد که در حج مشکل پیدا نکند. ذکر این بود، فرمودند که بگویید: یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی.
گفت: آن اقا پرسیده بود چرا اینجا ضمیر ادرکنی است؟ جواب آمد که اینجا امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- مطرح است. آنهایی که واسطه هستند از طریق امام زمان است.

سه نکته را حواسمان باشد:
اول، هفتاد درصد به ما عنایتها شده و می‌شود. سی درصد مال من است و من مواظبت کنم.
دوم، خود امام رضا-علیه‌السلام- مطلوب ما هست. غیر از امامتش، خود امام رضا-علیه‌السلام- که ظرف امامت شد.
سوم، هر چه گیر ما می‌آید و هر توجهی که به ما می‌شود از ناحیه امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- است.
لذا در خواست من از دوستان این است که در کتابچه‌ای تمام دعاهای امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- را از مفاتیح جدا کنند. دعاهای امام زمان-عج الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- را مقدم کنند و بیشتر بخوانند. که اگر بیشتر بخوانند توجه معصوم به آنها جلب می‌شود. بعد وقتی دعا‌های دیگر را خواندند با این توجه ان‌شاالله بیشتر بهره‌مند بشوند.
والسلام

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۶ آوریل ۲۰۱۹