qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

شاگرد: نهج البلاغه، حکمت ۱۷۲قال امیرالمؤمنین-علیه‌السلام-: «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا»  «مردم دشمن‌اند نسبت به چیزی که به آن جاهل هستند» (نهج البلاغه/حکمت ۱۷۲)استاد: یعنی چی؟ ببین! الان شما به یه نفر بدبین هستی. بیخودی بدبینی، اون وقت بدبینی فقط نیست، دشمنی هم با او می‌کنی. آقا بدبینی او به شما، این‌قدر که نیست. بدبینی‌اش به اینه که شما سلام به او نمی‌کنی، همین سلام نکردن رو می‌یای و صد تا چیز به اون بار می‌کنی، چون نمی‌دونی! می‌گی این آدم برای من، نقشه هم می‌ریزه. حالا یه بار به شما بی‌اعتنایی کرده، مثلا رفتی از او پول خواستی، گفته آقا من ندارم. این مال خصلتش هست، مال بداخلاقی‌اش هست؛ ولی ده‌ها جای دیگه دیدی که آدم خوبی است. در روایت داره که شما اگه رفتی دیدی یه نفر عصبانی است، حکیم هم است، به عصبانیت او نگاه نکن، به بداخلاقی او نگاه نکن، حکمتش رو از او بگیر.شاگرد: نامفهوماستاد: عقله! آره علم من و عقل! نمی‌فهمند.شاگرد: نامفهوم استاد: به به! همینه! یعنی این نداره، این نمی‌تونه بدی‌ها رو از خودش دور کنه، مثلا بهترین غذا رو درست کرده، لَچَک بازی در می‌یاره. میل نداری که بخوری. دو تا فحش به تو می‌ده که فلان فلان شده بیا بریم بستنی فروشی تا به تو بستنی بدم. آقا این و کنار بذار! می‌خوای بستنی به او بدی دیگه.طرف زنش رو کتک می‌زنه، بعد شب می‌خواد بغلش بخوابه، این و نمی‌تونه از خودش دور کنه که کتکش نزنه و بهش احترام بزاره، لذا بچه‌اش کج و معوج به دنیا می‌یاد، چون اون در رحم او قرار می‌گیره، در رحم او الان باید هزار تا غده ترشح کنه، نُهصدتاش تعطیله، چون هفته‌ای یه غده‌اش رو بسته. غدد درون‌ریزش دیگه ترشح نداره، لذا عاطفه می‌خواد، ملاعبه می‌خواد، نشاط می‌خواد، یه گل باید براش بخری، یه بار بهش بگی دوستت دارم، یه بار ببری خونه‌ی مادرش، عزیزش بداری، یه کیسه برنج بگیری و ببری خونه‌ی مادرش، هر دفعه تو کج و معوج رفتار کردی خب بچه‌ی خنگ پیدا می‌کنی.، یه مطلب رو ده بار باید بگی. بهش می‌گی بشین انگار میخ زیرشه، هی پا می‌شه، این مال چیه؟ مال همون عاطفه‌هایی که باید خرج می‌کردی و خرج نکردی، لذا می‌گه من تو خانه از تاریکی می‌ترسم، نه از تاریکی نمی‌ترسی، از تو می‌ترسه. می‌گه برو کنار، نامحرم داره می‌یاد. می‌خواد قیمه قیمه‌اش کنه، بابا این حرف‌ها چیه؟ او هم یه تکلیفی عندالله داره، مگه قراره او معصوم باشه و شما فقط گنه کار باشی؟ نه! دو تا گنهکار کنار هم هستند دیگه! بیست تا گناه شما می‌کنی، ده تا هم اون بکنه، استغفارش رو هم می‌کنه، خدا هم می‌بخشه. این کُلی رو قبول کرده، مومنه است، حالا یه جایی هم یه لَمَمی(به گناه نزدیک شدن)، ازش سرزد، یه پیامکی نباید به کسی می‌زد که زد، حالا اون مثلا من دشمنش هستم، چرا؟ می‌گه بابا این از محارم منه. بابا! می‌گه این از محارم منه، حالا تو دشمنشی؟! این‌ها همه چیز رو به هم می‌ریزه، بعد بدبینی روی بدبینی می‌یاد، لذا حضرت می‌فرماید موقع مُجامعت، اگه به فکر دیگری بودی، بچه‌ات مُنگول به دنیا می‌یاد. به فکر دیگری! حالا اون آدم بدی هم نیست. یه آدمی است که این از او حظ برده، یه فکره دیگه! این باید بفهمه که تو برای این هستی تا اون روحش در اون نطفه بپذیره، وِعاء نطفه رو بپذیره، ظرفه نمی‌پذیره. اگه ما تموم این علوم رو به کار می‌بستیم، بچه‌هامون مثل بچه‌های ائمه-علیهم‌السلام- به دنیا می‌یومدند، بلا فَرقْ! اینم تأییدش! همون‌طور که حضرت می‌فرماید هیچ فرقی ببین ما و خدا نیست، بین ما و ائمه-علیهم‌السلام- هم هیچ فرقی نیست، الا این‌که ما رو بنده‌ی اونا قرار داده. هر چیزی که به اون‌ها داده به ما هم داده، علمشون رو دارن به ما می‌دن، چه‌طوری علمشون رو به ما می‌دن؟ می‌فرمایند فردا هم جایگاهتون پیش ماست، برای همین راضی نیستند شما چیزی رو ببينيد که خودشون ندیدند و چیزی رو بخورید که خودشون نخوردند، چرا با ما دارند مخالفت می‌کنند؟ چرا می‌گن دوستی‌هاتون مثل دوستی ما باشه؟ چه اصراری است؟ حالا ما دوستی‌هامون یه چیز دیگه باشه، دوستی‌های شما هم یه چیز دیگه باشه. او چون می‌دونه ما یکی هستیم، می‌خواد ببينه ما چه‌قدر خرابکاری کردیم که در اون جایگاهی که بودیم از دست دادیم، الان کجاییم، سر چه چیزی؟ همون‌هایی که گفتند عمل نکردیم. ناخن رو به موقع نگرفتیم، اون کار رو به موقع انجام ندادیم، اون ذکر رو نگفتیم، موقع بیرون رفتن دعا رو نخوندیم، عاطل و باطل(بی‌استفاده) است.وصلی‌الله‌علی‌محمدواله