qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

۱۳۹۴/۱۰/۲۴«عنه-عليه‌السلام-: لا واللّه ِ ما أرادَ اللّه تَعالى مِن النّاسِ إلّا خَصْلَتَينِ: أنْ يُقِرّوا لَهُ بالنِّعَمِ فيَزيدَهُم و بالذُّنوبِ فَيَغفِرَها لَهُم.»«امام باقر-عليه‌السلام-: سوگند به خدا كه خداوند متعال از مردم جز دو كار نخواسته است: به نعمت‌هاى او اعتراف كنند تا آنان را نعمت فزونتر دهد و به گناهان اقرار ورزند تا گناهان‌شان را بيامرزد.» (اصول کافی/ جلد ۲/ حدیث ۴۲۶)هر دو اقراره، موضوع هم دو تا بیشتر نیست؛ یا نعمتِ یا در مقابل معصیت.«و َذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ.»«و «ذوالنون» را [ياد كن‌] آن‌گاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل‌] تاريكي‌ها ندا در داد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.» (سوره‌ی انبیا/ آیه‌ی ۸۷) با اقراره.نه! هر سه تا توش بود؛ لا اله الا انت، سبحانک، بعد اقرار انی کنت من الظالمین، بعدش فستجبنا له. هر سه تا در این آیه هست.«عَنْ مُيَسِّرِ بْنِ عَبْدِ الْعَزِيزِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ-علیه‌السلام- قَالَ قَالَ لِی يَا مُيَسِّرُ ادْعُ وَ لَا تَقُلْ إِنَّ الْأَمْرَ قَدْ فُرِغَ مِنْهُ إِنَّ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْزِلَةً لَا تُنَالُ إِلَّا بِمَسْأَلَةٍ وَ لَوْ أَنَّ عَبْداً سَدَّ فَاهُ وَ لَمْ يَسْأَلْ‏ لَمْ يُعْطَ شَيْئاً فَسَلْ تُعْطَ يَا مُيَسِّرُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَابٍ يُقْرَعُ إِلَّا يُوشِكُ أَنْ يُفْتَحَ لِصَاحِبِهِ.»«میسر بن عبدالعزیز روایت کرد که امام صادق-علیه‌السلام- به من فرمود: ای میسر دعا کن و نگو کار از کار گذشته است، زیرا نزد خدای متعال جایگاهی هست که جز با دعا به آن نتوان رسید، اما اگر بنده‌ای دهان خود را ببندد و از خدا درخواست نکند، چیزی به او داده نمی‌شود پس دعا کن تا به تو ارزانی شود. ای میسر هیچ دری کوبیده نمی‌شود مگر این‌که روزی به روی کوبنده‌ی آن باز می‌شود.» (اصول کافی/ جلد ۲/ صفحه‌ی ۴۶۶)ببینید اون طرف رو نباید نگاه کرد، این طرف رو باید نگاه کنی. ما الان عادتا این‌جوری هم‌دیگر رو صدا می‌زنیم. یکی از موجودات، یکی از کسانی که باید صداش بزنیم خداست، این ارتباط ما با همه این‌جوریه، با خدا هم همین‌طوریه. با خدا هم همین‌طوری قرار داده شده. خدا نیومد تو خداییِ خودش بگه حالا من چون  هستم، نه! اومد خودش رو مثل یه بزرگی فرض کرد که من دسترس بدونم این خدا رو و بتونم ارتباط برقرار کنم، نیومد امر رو مبهم قرار بده.