qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

امام باقر-علیه‌السلام- فرمودند:«يَمُصُّونَ اَلثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ اَلنَّهَرَ اَلْعَظِيمَ قِيلَ لَهُ وَ مَا اَلنَّهَرُ اَلْعَظِيمُ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص وَ اَلْعِلْمُ اَلَّذِي أَعْطَاهُ اَللَّهُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص سُنَنَ اَلنَّبِيِّينَ مِنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً إِلَى مُحَمَّدٍ ص قِيلَ لَهُ وَ مَا تِلْكَ اَلسُّنَنُ قَالَ عِلْمُ اَلنَّبِيِّينَ بِأَسْرِهِ وَ إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ ص صَيَّرَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَأَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ اَلنَّبِيِّينَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اِسْمَعُوا مَا يَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ يَفْتَحُ مَسَامِعَ مَنْ يَشَاءُ إِنِّي حَدَّثْتُهُ أَنَّ اَللَّهَ جَمَعَ لِمُحَمَّدٍ ص عِلْمَ اَلنَّبِيِّينَ وَ أَنَّهُ جَمَعَ ذَلِكَ كُلَّهُ عِنْدَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع وَ هُوَ يَسْأَلُنِي أَ هُوَ أَعْلَمُ أَمْ بَعْضُ اَلنَّبِيِّينَ»(الکافي/جلد ۱/ صفحه‌ی۲۲۲)«امام باقر-عليه‌السلام- فرمود: مردم رطوبت را می‌مكند و نهر بزرگ را رها می‌كنند، عرض شد نهر بزرگ چيست؟ فرمود: رسول خداست و علمی كه خدا به او عطا فرموده است. همانا خدای عزوجل سنت‌های تمام پيغمبران را از آدم تا برسد به خود محمد-صلی‌الله‌عليه‌وآله- برای او گرد آورد، عرض شد آن سنت‌ها چه بود؟ فرمود: همه‌ی علم پيغمبران و رسول خدا-صلی‌الله‌عليه‌وآله- تمام آن را به امير المومنين-عليه‌السلام- تحويل داد. مردی عرض كرد: ای پسر پيغمبر، اميرالمومنين اعلم است يا بعضی از پيغمبران؟ امام باقر-علیه‌السلام- (به اطرافيان توجه كرد و)فرمود: گوش دهيد اين مرد چه می‌گويد؟ همانا خدا گوش‌های هر كه را خواهد باز می‌كند من به او می‌گويم، خدا علم تمام پيغمبران را برای محمد-صلی‌الله‌عليه‌وآله- جمع كرد و آن حضرت همه را به امير المومنين-عليه‌السلام- تحويل داد، باز او از من می‌پرسد كه علی اعلم است يا بعضی از پيغمبران؟ (و نمی‌فهمد معنی سخن من اين است كه آن‌چه همه‌ی پيغمبران می‌دانستند، علی به تنهایی می‌دانست.)«يَمُصُّونَ اَلثِّمَادَ وَ يَدَعُونَ اَلنَّهَرَ اَلْعَظِيمَ» یه جا آب کم یا نم کوچکی باشه این‌ها می‌رن و می‌مکند که تشنگی برطرف بشه ولی یه نهر خیلی عظیم رو رها کردند. سوال کردند از حضرت که «و من النهر العظیم؟» نهر عظیم چیه؟ حضرت فرمود رسول مکرم اسلام -صلی‌الله‌عليه‌وآله- هستند که خدا علم اول و آخر رو به ایشون داده و ایشون به ائمه‌ی بعد از خودشون انتقال دادند.استاد: اون داستانی که آقای جراسیمی تو خواب می‌گفتن چقدر گویاست!! هی به ما ایراد می‌گرفت که آقا چرا با این رفقا جلسه می‌گیرید؟ برو بشین درس بخون! شما حیف هستید، شما باید درس بخونید. بعد از مشهد اومدیم، گفت تو راه مشهد، تو قطار خواب دیدم، منو تو سال ۷۲ در حسینیه‌ی آقای مرعشی دید و گفت می‌خوام یه مطلب بهتون بگم. بعد گفت ما اومدیم منزل شما، دیدم گوشه‌ی منزلتون توپ‌های زیاد نورانی هست، بعد دیدم شما این توپ‌های تاریک و سیاه رو برمی‌دارید و پرت می‌کنید به طرف امام رضا-علیه‌السلام- حضرت هم می‌گیره و نورانی می‌فرسته. گفت من خیلی مشتاق شدم و گفتم کاش آقای الهی یه دونه از این توپ‌ها رو هم به ما می‌داد. گفت خیلی به خودم فشار آوردم و گفتم آقای الهی می‌شه یه دونه از این‌ها رو به نیت من بفرستی؟ گفت بله عیبی نداره و یه دونه پرت کرد و از حضرت، توپ نورانی گرفت و به من داد. بعد گفت همین که این توپ رو به من دادی، انگار همه‌ی عالم به من رسید. گفت صحنه عوض شد، البته من الان می‌فهمم، اون موقع نفهمیدم، یه تعبیر دیگه از این صحنه که عوض شده، دیدم شما سوار اسب هستی و داری می‌ری، بعد من تشنه شدم، بعد به یه آبی رسیدیم، دیدم یه آب خوب و گوارایی هست، خواستم آب بخورم، دیدم شما هی می‌گی نخور نخور! پیش خودم گفتم، من رو بگو، اون همه چیزهای نورانی رو تو خانه‌اش دیدم، فکر کردم این چیزی حالیش هست، حالا آب به این واضحی رو می‌گه نخور. منم گوش ندادم خوردم و سیر شدم، بعد دوباره حرکت کردیم و رسیدیم به یه آب دیگه، ولی این واقعا آب بود! اما به من حالی کردند که دیگه اجازه ندارید از این آب بخورید، شما از اون آب قبلی که نباید می‌خوردید خوردید ولی حالا دیگه از این آب اجازه ندارید. شما از اسب اومدید پایین و از این آب خوردید. می‌گفت من بهتون گفتم آقای الهی می‌شه از این آب یه ذره رو زبون من بزارید؟ گفت شما انگشتتون رو تو آب بردید و به نوک زبون من زدید، وقتی این آب روی زبون من اومد، انگار حیات تو وجود من اومد. گفتم عجب حرف گوش نکردیم!بعد به آقای جراسیمی گفتم بعد از این همه خواب، الان به چی رسیدی؟ گفت نه آقای الهی…. مثلا این‌که طرف تو وجودش می‌فهمه بلوغ چیه، با کسی که نمی‌فهمه و می‌خواد حالیش بکنه، دیگه علم اهل‌بیت و غیر اهل‌بیت رو می‌خوای حالی کنی، چه اصراری هست که ما بخواهیم به این‌ها حالی کنیم؟ چه اصراری است؟