qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

قال رسول‌الله-صلی‌الله‌علیه‌وآله-: «مَن عَاد مَرِيضًا فَلَهُ بِكُلِّ خُطوَةِِ خَطَاُها حَتى يَرجِعَ اِلَى مَنزِلِهِ سَبعُونَ اَلف اَلف حَسَنَة وَ مُحِىَ عَنهُ سَبعُونَ اَلف اَلف سَيِّئَة وَ يُرفَعُ لَهُ سَبعُونَ اَلف اَلف دَرَجَة وَ وُكَّلُ بِهِ سَبعُونَ اَلف اَلف يَعُودُونَهُ فِى قَبرِهِ وَ يَستَغفِرُونَ لَهُ اِلَى يَومِ القِيَامَة» «كسى كه از مريضى عيادت كند، تا زمانى‌كه به منزلش بازگردد، در برابر هر گامى كه برمى‌دارد، هفتاد ميليون حسنه خواهد داشت، هفتاد ميليون گناه او پاک شده، هفتاد ميليون درجه بالا مى‌رود و هفتاد ميليون فرشته را مى‌گمارند كه تا روز قيامت در قبرش از او ديدن كرده و براى او استغفار نمايند» (ثواب‌الاعمال و عقاب‌الاعمال/ صفحه‌ی۲۷)حاج آقا-حفظه‌الله-: عملِ به این سادگی، یه همچین زیادی براش در نظر گرفته شده! با اعمال دیگه چه فرقی می‌کنه؟ چرا این‌جوریه؟ چرا عیادت مریض این‌قدر مهمه؟ توی مصافحه این‌قدر ثواب نیست، توی دیدن مومن هم این‌قدر ثواب نیست؛ ببینید اگه روایت رو نفهمیم، همین‌جوری معطل می‌مونیم، همین‌جوری خوندیم و رفتیم، یه هفتاد میلیونی شنیدم، ولی اگه این روایت رو فهمیدیم، فردا به عیادت مریض می‌ریم؛ علتش اینه که مومن وقتی مریض می‌شه، وجه الله می‌شه، لذا آهش می‌شه یا الله! معصوم می‌شه، همه‌ی گناهاش ریخته می‌شه، نزدیک‌ترین حالت به حالت انبیاء هست، منقطع از همه جاست، ملائکه اون‌جا هستند دوروبرش هستنند، اضطرار محضه، آدم اون‌جا می‌ره، اضطرار رو می‌فهمه بعد توی وجود خودش نعمت رو می‌فهمه که چه نعمتی رو داره و اون نداره، شکر براش به وجود می‌یاره. توی قضیه‌ی «اللهم العن جبت و الطاغوت» هم همینه؛ این یه کلمه‌ایه مثل شهادتین، شما وقتی شهادتین رو می‌گی، از کفر توی اسلام می‌یای، اللهم العن جبت و الطاغوت بگی، همین باعث تثبیت ایمانه، همین‌که شما جبت طاغوت رو از خودت دور می‌کنی، تازه داری ایمان رو در وجود خودت محکم می‌کنی؛ این‌قدر ثواب داره! ذکر معمولی نیست، همه چیز بند به اینه؛ یعنی در حقیقت مثل کلمه‌ی یا الله هست‌ها! چطور شما می‌گی یا الله، می‌گن همه‌ی صفات صفات توش جمع شده، همه‌ی اسماء و صفات توی یا الله هست! این اللهم العن جبت و الطاغوت این‌جوریه؛ همه‌ی اون بدی‌هایی که شما می‌خوای از خودت دور کنی، توی این دو تا کلمه هست: جبت و طاغوت؛ یعنی وقتی این رو لعن کردی، دیگه هیچ بدی‌ای در وجودت نیست! نه شرک، نه کفر، نه نفاق، نه معصیت، هیچ بدی‌ای دیگه توی وجودت نیست؛ مثل خود ولایت! برای همینه که اون ذکر این‌قدر ارزش داره، یه بار بگی اللهم العن جبت و طاغوت. حضرت فرمود: اگه صبح بگی، همه‌ی گناهانی که تا الان بود، تموم شد. اگه شب بگی، هر چی گناه بوده تموم می‌شه. این خیلیه! من معتقدم که چطور توی این دفترها امضاء داریم و روش مهر می‌زنیم! ولایت امضاء هست، مهر هم تبری هست. تبری مهر هست که اون امضاء رو معتبر می‌کنه، قیمت اون امضاء به اون مهرِ هست، و الّا اگه مهر نیاد، اون امضاء هیچی. حضرت فرمود: اگه توی دل جبرائیل یه سرِ سوزنی محبت اون دومی باشه، با اون همه عظمت، با اون همه قرب، با صورت توی جهنم می‌فرستیمش. پس عیادت مریض این‌جوریه، حالا نمی‌خواد شما بیمارستان برید، حالا شنیدی یه روز نیومده، با یه کمپوت خونه‌شون برو، این همه ثواب رو برای خودت جمع کن. الان جالبه برای من این‌که می‌گن این شیعیان امیرالمومنینی که ما الان می‌بینیم بدحجاب‌ها و شراب‌خورها و می‌گیم این‌ها چه آدم‌هایی هستند، ایراد می‌گیرند می‌گن این‌ها طرف‌دارهای امام حسین-علیه‌السلام- هستند، این‌ها اهل بیتی هستند، این چه اوضاعیه که دارند، جالب اینه که شما روز ملاقات جلوی هر بیمارستانی برید، مملو از جمعیته، نماز شب نمی‌خونه، ولی ملاقات مریض رو خدا بهش داده، خب این برکات الان توی نماز شب بیشتره یا این‌جا؟ شب قدر می‌شه، یه شب هزار ماهه، همه‌شون حاضرند، موقع تشییع می‌شه، هستند، موقع سرِ خاکه، می‌یان؛ همه‌ی ثواب‌ها رو داره جمع می‌کنه دیگه! پس کسری نداره، خدا براش جبران گذاشته، برای ما حوزه‌ی علمیه و درس و بحث گذاشته، ملائکه می‌یان زیر پر و بال رو می‌گیرند، برای اون هم پر و بال رو توی عیادت مریض گذاشته، فرقی نمی‌‌کنه که! فقط فرقش اینه که اون خودش رو بدهکار می‌دونه، ولی ما نه، ما خودمون رو از خدا طلبکار می‌دونیم. اون می‌گه من بیچاره‌ام نتونستم وظیفه‌ام رو انجام بدم، ما می‌گیم نه، خدا رو تأیید کردیم، خدا به وسیله‌ی ما تأیید شد.یادتون باشه این‌ها رو در‌بیارید کارهایی که مردم می‌کنند به رُخشون بکشید، بگید شما این هستید، دارید این کارهای خوب رو انجام می‌دید، بعد بگید پس حالا این دو تا کار رو هم بکن. شاگرد: نامفهوم حاج آقا-حفظه‌الله-: این انذاره! مثلا یه موقع شما این‌جا ایستادید یه دفعه من یه حرکتی انجام می‌دم، شما به این می‌گی انذار، یه موقع هم می‌گم آقای فلانی! مواظب خودت باش. این انذار نیست؟ انذار رو شما همه‌اش این‌جوری فهمیدی که یه اسلحه بگیرند بگن انذاره؟ نه! شما وقتی گفتی که آقا برو اون‌جا، ده تا کار خوب بهش یاد دادی، به معروف عادت کرد، خب این زمینه می‌شه از منکر هم بیرون بره. به علاوه این‌که شما هی انذار می‌کنی، از شما نمی‌پذیرند، بعد هم حضرت فرمود: مومن رو انذار نکن، مومن رو بشارت بده، حضرت فرمود: مومن انذار نمی‌خواد خودش داره جلو جلو می‌ره، کافر رو باید انذار بدی. پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- منذِر بود، برای کی؟ برای مشرکین. امیرالمومنین-علیه‌السلام- هاد بود، برای کی؟ برای مومنین.ما چه انذاری داریم؟ شما الان توی خونه بچه‌ات رو می‌ترسونی یا با لطایف تشویقش می‌کنی؟ کدوم بیشتره؟ ما اصلا بچه‌هامون رو نمی‌ترسونیم، خوبی‌ها رو به رُخشون می‌کشیم، می‌گیم این خوبه که این‌جوری باشه و تأثیرش هم بیشتره. به ما می‌گن آقای الهی پرچم رجاء رو دست گرفته، گفتم شما اشتباه می‌کنی، هیچ‌کس به اندازه‌ی من پامنبری‌هاش رو نمی‌ترسونه، منتها قالب، قالب امیده، چرا؟ چون این‌ها اصل هستند، این‌ها همه‌ی راه رو اومدند، حالا یه دو قدم دیگه مونده. ما توی دماوند بودیم، یه آقایی به آقای صافی گفت که ده شب بانی‌اند و سفره می‌اندازند، بانی یه شبش هم قاچاقچی‌ها هستند، پول این رو قبول کنیم؟ آقا گفتند بله! این داره به امام حسین-علیه‌السلام- می‌ده، شما غذا رو دارید از دست امام حسین-علیه‌السلام- می گیرید، مردم می‌یان به امام حسین-علیه‌السلام- می‌دن. حضرت فرمود: یه درهم به امامت بدی، چهارصد درهم، هزار درهم می‌گیری. مبانی ما غلطه، قاطیه، توی ذهن ما التقاطه، اگه روی حرف اهل بیت-علیهم‌السلام- بریم، اصلا این حرف‌ها رو نمی‌زنیم. شاگرد: نامفهومحاج آقا-حفظه‌الله-: ما که این‌جوری نمی‌گیم، این غلط‌ترین حرفه، اعمالشون قبول نیست یعنی چی؟! حتی توی حج آقایون روحانی می‌رن این حرف‌ها رو می‌زنند، ما اول که می‌ریم می‌گیم آقا خمس لازم نیست، همین لباس احرام، پولی هم که بردید دادید، دو سه تا فوت‌وفن بهش یاد می‌دیم اون رو حلالش می‌کنیم، خمس لباس احرامت رو بده، تموم شد. آقایون می‌یان این‌جوری می‌گن، چون می‌خوان همون‌جا پول بگیرند، یه کاغذهایی نوشته شده با پنج تا مشخصه، آقا شما از کجایی، مقلد کی هستی، بعد آخرسر خمس رو می‌گه، همه‌اش بهانه هست، می‌خواست خمس رو بگیره. ما نه یه دونه از این ورقه‌ها دادیم، نه دعوت به خمس کردیم، اصلا هیچی! بیشترین خمس رو هم به ما دادند. اون‌وقت اتفاقا این‌ها خمس رو اون‌جا با ما حساب کردند، این‌ها این‌جا می‌گیرند، تومنه، اون‌جا می‌دن، ریال و دلاره. رفته توی خرید و این‌ها، یه حالتی براش به وجود اومده می‌گه حاج آقا می‌خوام خمسم رو حساب کنم، بعد دلار می‌یاره. برید پای صحبت‌های روحانی مسجد امام حسن عسگری-علیه‌السلام- یه دو سه جلسه بشینید، ببینید مردم رو چه‌جوری خطاب قرار می‌ده! می‌گه خدا خیرتون بده با این قدم‌های مبارکتون برای نماز اومدید، خدا چه ایمانی به شما داده، چه لطفی کرده، بعد می‌فرمودند که این قدم‌های پای راستتون ثواب حج داره و پای چپتون ثواب عمره، هر چی اومدید، ثوابش رو به پدرهاتون هدیه کنید، برگشتید هم برای مادرهاتون هدیه کنید. توی مسجدش کیپ در کیپ مردم نشستند. این حرف‌ زدن هست!آقا توی اراک روی منبر داشت سخنرانی می‌کرد، یه نفر سیگار روشن کرد، گفت آقا خاموش کن خفه شدیم، بعد اون خاموش نکرد یا نشنید، گفت آقا اون پِهِن رو خاموش کن، این آقا که یه پیرمردی هم بود دید با اینه، سیگارش رو خاموش کرد، بعد که پایین اومد گفت آقا چرا خاموش نکردی؟ یه خرده نگاهش کرد و گفت حالا یه خرده بشین، نشست، گفت برو از تک تک این آقایون مسائل شرعیشون رو بپرس، همه رو حفظ هستند، شما هر مسئله‌ی شرعی فکر کنی، این‌ها حفظ هستند، برو از عقاید ازشون بپرس، بهتر از تو عقاید بلدند، گفت می‌دونی چرا این‌ها این‌جوری شدند؟ گفت نه! گفت زمان شاه توی مسجد منبری می‌رفت، هر کس جلوش یه منقل و بافور بود، اون هم بهره‌اش رو از این دود می‌برد، سه ساعت، چهار ساعت مسائل شرعی و احکام رو این‌ها گوش می‌دادند، این منبری می‌رفت، منبری بعدی. الان مسلط هستند. الان جنابعالی بیست دقیقه سخنرانی کردی، امروز که این‌جوری گفتی، من دیگه فردا پای صحبت نمی‌تونم بیام، چون باید سیگارم رو بکشم. وقتی دین حکومتی بشه، این می‌شه. دین قرار نیست حکومتی بشه، برای همین ما ولایت فقیه آوردیم. ولایت فقیه یعنی رئیس جمهور داره، یعنی رئیس جمهور داره کارهای حکومت رو انجام می‌ده و یه چیزی به عنوان دین داره می‌گه، لذا نیروی انتظامی تحت اشراف رئیس جمهوره، هیچ کجا ولی فقیه نیروی انتظامی رو نفرستاد بگه برو او‌ن‌جا ببین جلوی دین رو گرفتند. ما توی این سی و خردی سال، یه روز حکومت نظامی اعلام نکردیم؛ یعنی کدخدامنشی حل کردیم، ولایت فقیه یعنی این. به اندازه‌ی ظرفیت مردم! نه!نمی‌خوام بگم توی جلسات قلیون باشه، نمی‌خوام بگم سیگار یا تریاک باشه، الان اتفاق خوبی افتاده، این یه نزاکته، عمومی هم شده، اگه یه نفر دو نفر بود ما بهش می‌گفتیم صبر کن، عمومی شده و خیلی خوب هماهنگ هستند، الان این همه مضرات دارند برای این‌ها می‌گن، نه! من به عنوان مثال دارم می‌گم که این منبری، این کسی که الان پای منبرشه، یه خرده باید تحمل نشون بده، با این مدارا کنه، حالا این سیگاریه دیگه. نمی‌خوام بگم قلیون بردارند ببرند، تازه این همه زحمت کشیده شده قلیون‌ها رو جمع کردند، این‌ها رو توی خونه‌اش بکشه، نه الان پذیرش عمومی نیست. شما الان فرض کن سابق یقه رو باز می‌کردند، عیبی هم نداشت، الان باز نمی‌زارند، اگه یه نفر گفت آقا یقه‌ات رو ببند، حرف خوبی بهش زده. سابق کلام خیلی موجهِ مودبانه پدر سوخته بود، همه به هم می‌گفتند پدر سوخته پاشو این رو بردار بیار، به زنش می‌گفت پدر سوخته مگه نگفتم غذا رو بردار بیار، هیچ کس بدش نمی‌اومد، ولی الان شما برو بگو پدر سوخته، عُرفه دیگه، عرف جامعه تغییر کرده و خوب شده. ما دوباره این رو به حالت اولش برنگردونیم. یه روز سردرس آقا گفتند تسلیت، تسلیت، بعد آقا هم اعتنا نکردند و حرف خودشون زدند و فلان، این حکایت ما هست، ما یه حرف‌هایی رو این‌جا زدیم، طرف فکر کرد نظر ما اینه، رفته این رو مبنا قرار داده، با سازمان تبلیغات هم درگیر شده، بعد بهش گفتند این چه حرفیه تو می‌زنی؟ گفت آقای الهی گفته.پای صحبت رهبریه، نمی‌دونه نظر رهبری راجع به هاشمی چیه؟ توی درس ولی فقیه هست، نمی‌دونه ولی فقیه نظرش چیه تا اون آیه رو خونده، خیلی عجیبه! یه کسی می‌گفت صحبت بود راجع به این قضایای ایشون، گفت یه کس دیگه، گفتم این‌ها که زیادند که! گفتم این آقا که رفت، حکم نخ تسبیح رو داشت، اون نخ دیگه پاره شد، یه نخ ابریشم هم بود پاره نمی‌شد، الان دیگه نخ ابریشم نخواهد بود، تموم شد، این دونه‌های تسبیح هم ریخت، این‌ها که ریخت، دیگه نمی‌تونه کاری کنه.