قَالَ الصَّادِق-عَلَیهِالسَّلَام-: «إِيَّاكُمْ وَ مُجَالَسَةَ الْمُلُوکِ وَ أَبْنَاءِ الدُّنْيَا فَفِی ذَلِکَ ذَهَابُ دِينِكُمْ وَ يُعْقِبُكُمْ نِفَاقا» «از همنشینی با صاحب منصبان و دنیاپرستان بپرهیزید که این همنشینی، دین شما را برده و نفاق میآورد.» (بحارالانوار/ جلد۷۲/ صفحهی۳۶۷)حاج آقا-حفظهالله-: آقا فخر-رحمةاللهعلیه- به ما میگفت: آقایونی که به مرجعیت رسیدند، دیگه دوروبرشون پیدات نشه؛ چون دوروبر مرجعیت پوله، چاپلوسیه مثل دربار هست، افراد مییان و میرن اونجا اصلا جهت همینه، الّا رفتوآمد اون تو، لذا میبینی اونجا اصلا صحبتها یه شکل دیگه هست، صاحب منصب ولو معنوی هست، ولی اینه؛ چون امضای این آقا خریدار داره! همین آقا که اینجا مییاد نقل کرد که فلان آقا برای اینکه فیتیلهی بِیتش رو بالا ببره و مرجعیتش رو یه خرده تقویت کنه که بعدا هم دستگیر شد،این به یه نفر میگفت که آقا! یه سری از رفقایی که میشناسید محتاجند، اسمهاشون رو بنویسید و اینها رو بیارید که ما گاهی یه برنجی، روغنی بهشون بدیم. میگفت این بدبخت هم میرفت چهل و پنجاه تا رفیقهاش رو میآورد چیز میکرد، اینها هم هی توی بیت رفتوآمد میکردند، بعد جلوی این بنده خدا تلفن رو برمیداشت میگفت: خب آقا این برنجها کِی میرسه، این هی مشتاق میشد که یه برنجی هست. آقا کی روغنها میرسه، میگفت: هیچی، نه روغنی در کار بود نه برنجی. یه سال اینها رو میبرد و میآورد. بازی با دین! از علما فقط سوال کن و برو، پیششون نایست. حکما و فقرا! هم با فقرا بشین هم با حکما.