qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

۱۳۹۴/۱۰/۲۶بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم شاگرد:حضرت امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- فرمودند:«الإمامُ عليٌّ عليه السلام: إنّ اللّه َ تباركَ و تعالى أنزلَ القرآنَ على سَبعَةِ أقسامٍ، كُلٌّ مِنها شافٍ كافٍ و هي: أمرٌ و زَجرٌ و تَرغيبٌ و تَرهيبٌ و جَدَلٌ و مَثَلٌ و قَصصٌ و في القرآنِ ناسِخٌ و مَنسوخٌ و مُحكَمٌ و مُتشابِهٌ و خاصٌّ و عامٌّ و مُقدَّمٌ و مُؤَخَّرٌ و عَزائمُ و رُخَصٌ و حَلالٌ و حَرامٌ و فَرائضُ و أحكامٌ و مُنقَطِعٌ و مَعطوفٌ و مُنقَطِعٌ غيرُ مَعطوفٍ و حَرفٌ مَكانَ حَرفٍ و مِنهُ ما لَفظُهُ خاصٌّ و مِنهُ ما لَفظُهُ عامٌّ مُحتَمِلُ العُمومِ و مِنهُ ما لَفظُهُ واحِدٌ و مَعناهُ جَمعٌ و مِنهُ ما لَفظُهُ جَمعٌ و مَعناهُ واحِدٌ و مِنهُ ما لَفظُهُ ماضٍ و مَعناهُ مُستَقبَلٌ و مِنهُ ما لَفظُهُ علَى الخَبَرِ و مَعناهُ حِكايَةٌ عن قَومٍ آخَرَ و مِنهُ ما هُو باقٍ مُحرَّفٌ عن جِهَتِهِ و مِنهُ ما هُو على خِلافِ تَنزيلِهِ و مِنهُ ما تَأويلُهُ في تَنزيلِهِ و مِنهُ ما تأويلُهُ قَبلَ تَنزيلِهِ و مِنهُ ما تأويلُهُ بَعدَ تَنزيلِهِ و مِنهُ آياتٌ بَعضُها في سُورَةٍ و تَمامُها في سُورَةٍ اُخرى و مِنهُ آياتٌ نِصفُها مَنسوخٌ و نِصفُها مَتروكٌ على حالِهِ و مِنهُ آياتٌ مُختَلِفَةُ اللَّفظِ مُتَّفِقَةُ المَعنى و مِنهُ آياتٌ مُتَّفِقَةُ اللَّفظِ مُختَلِفَةُ المَعنى و مِنهُ آياتٌ فيها رُخصَةٌ و إطلاقٌ بعدَ العَزيمَةِ. لأنَّ اللّه َعَزَّوجلَّ يُحِبُّ أن يُؤخَذَ بِرُخَصِهِ كما يُؤخَذُ بِعَزائمِهِ‌ و منه رُخصَةٌ صاحِبُها فيها بالخِيارِ إن شاءَ أخَذَ و إن شاءَ تَرَكَها و مِنهُ رُخصَةٌ ظاهِرُها خِلافُ باطِنِها يُعمَلُ بظاهِرِها عندَ التَّقيَّةِ و لا يُعمَلُ بباطِنِها مَع التَّقيَّةِ و مِنهُ مُخاطَبَةٌ لِقَومٍ و المَعنى لآخَرينَ و مِنهُ مُخاطَبَةٌ للنبيِّ-صلى‌الله‌عليه‌وآله- و مَعناهُ واقِعٌ على اُمَّتِهِ و مِنهُ لا يُعرَفُ تَحريمُهُ إلاّ بتَحلِيلِهِ و مِنهُ ما تَأليفُهُ و تَنزيلُهُ على غيرِ معنى ما اُنزِلَ فيهِ و مِنهُ رَدٌّ مِن اللّه ِتعالى و احتِجاجٌ على جَميعِ المُلحِدينَ و الزَّنادِقةِ و الدَّهريّةِ و الثَّنَويّةِ و القَدَريّةِ و المُجَبِّرَةِ و عَبَدَةِ الأوثانِ و عَبَدَةِ النِّيرانِ و مِنهُ احتِجاجٌ علَى النَّصارى في المَسيحِ عليه السلام و مِنهُ الرَّدُّ علَى اليَهودِ و مِنهُ الرَّدُّ على مَن زَعَمَ أنَّ الإيمانَ لا يَزيدُ و لا يَنقُصُ و أنَّ الكُفرَ كذلكَ و مِنهُ رَدٌّ على مَن زَعَمَ أن ليسَ بَعدَ المَوتِ و قَبلَ القِيامَة ثواب و عقاب»«امام على-عليه‌السلام- فرمودند: خداوند تبارك و تعالى، قرآن را بر هفت قِسْم نازل فرموده است كه هر بخشى از آن شفادهنده و كفايت‌كننده است و اين هفت قسم عبارتند از: امر و نهى و ترغيب و ترساندن و جدل و مَثَل و حكايات. در قرآن آيات ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام و مقدّم و مؤخّر و واجبات و رخصت‌ها و حلال و حرام و فرايض و احكام و منقطع و معطوف و منقطع نامعطوف و حرفى به جاى حرف ديگر وجود دارد.بعضى از كلمات قرآن، لفظش خاصّ است و بعضى لفظش عام است و عموميت را مى رساند و برخى لفظش مفرد است و معنايش جمع و برخى لفظش جمع است و معنايش مفرد. برخى لفظش ماضى است و معنايش مستقبل. برخى لفظش خبرى است و معنايش حكايت از قومى ديگر است. بعضى از آن‌ها باقى است و از جهت و معناى اصلی‌اش [به معناى ديگر] برگردانده شده است. بعضى از آن‌ها معنايى خلاف تنزيلش دارد و برخى تأويل و تنزيلش يكى است و بعضى تأويلش پيش از تنزيل آن است و بعضى تأويلش بعد از تنزيلش است. در قرآن آياتى هست كه قسمتى از آن در سوره‌اى است و دنباله‌ی آن در سوره‌اى ديگر. آياتى هست كه نصفش منسوخ است و نصفش به حال خود باقى است و نسخ نشده، بعضى از آيات الفاظشان متفاوت اما معنايشان با هم يكسان است، آياتى هم هست كه لفظشان يكسان اما معنايشان متفاوت است. بعضى آيات ناظر به رخصت است و بعد از قطعيت، دست باز گذاشته شده است؛ زيرا خداوند عزّوجلّ دوست دارد همان‌گونه كه به واجبات و احكام قطعی‌اش عمل مى‌شود، به اجازات و رخصت‌هايش نيز عمل شود.بعضى از آیات قرآن رخصت است و شخص مكلّف آزاد است كه اگر خواست آن‌ها را انجام دهد و اگر خواست ترك كند. بعضى از آن رخصتى است كه ظاهرش بر خلاف باطنش مى‌باشد، به ظاهر آن به گاه تقيّه عمل مى‌شود ولى به باطن آن در تقيّه [هم ]نمى توان عمل كرد. بعضى از قسمت‌هاى قرآن خطابش به عدّه‌اى است ولى مقصود ديگران هستند. برخى از آن آيات مخاطبش پيامبر-صلى‌الله‌عليه‌وآله- است، اما مقصودش امّت او هستند. بعضى از قسمت‌هاى آن هست كه حرام شمردنش جز با حلال شمردن آن شناخته نمى‌شود و قسمت‌هايى هم در قرآن هست كه تأليف و تنزيل آن بر غير معنايى است كه درباره‌ی آن نازل شده است.بعضى از قسمت‌هاى قرآن هست كه پاسخ خداوند متعال و احتجاج و حجّت‌آورى او بر همه ملحدان و زنديقان و دهريه و ثنويه و قدريه و جبريه و بت‌پرستان و آتش‌پرستان است و قسمت‌هايى از آن، احتجاج بر ضد مسيحيان [و اعتقادشان ]درباره عيسى-عليه السلام است و قسمت‌هايى از آن ردّ بر يهوديان و قسمت‌هايى از آن پاسخ به كسانى است كه مى گويند، نه ايمان قابل افزايش و كاهش است نه كفر. قسمت‌هايى از آن نيز در پاسخ به كسانى است كه خيال مى‌كنند بعد از مرگ و پيش از قيامت پاداش و كيفرى در كار نيست.(بحارالانوار/جلد۴/صفحه‌ی۹۳)استاد:تو مقام حکم و به این که من بیام بگم من از توی این آیه این‌جا که رسیدی، این‌جا دیگه حق نداری، مثل قانون! الان شما می‌گی من قانون رو می‌فهمم، الان قانون مفسر داره! بله! می‌گه ما می‌گیم این چیه! این قیدی که مطلق آوردیم منظورمون اینه! این‌جا این رو می‌گیم. پس ظاهر به این معنا سر جاش هست ولی اگه بخواهی از توش حکم در بیاری، شما حق نداری! این مال تو نیست برای یه اهلی هست. اون چون ناسخ و منسوخ رو می‌دونه او می‌تونه بگه. مثل همین «وامسحوا رؤسکم الی المرافق» خب این ظاهره، ولی شما نمی‌تونی حکم در بیاری، همین که می‌فهمی بخون برو. و الا اگه بخوای حکم از توش در بیاری باید ببینی امام و حجت خدا بگه چی هست.شاگرد آقایون فقها هم ظاهرا فرمودند دیگه عمل به عام قرآنی قبل از فسخ از مؤسس روایی‌اش جایز نیست. چه اصول چه فقه وصل می‌شه.استاد:چون ممکنه یه تخصیصی باشه، اون عام رو زده باشه، خب دیگه باید سراغ معصوم-علیه‌السلام- بره، غیر معصوم نمی‌گذاره، می‌ره از لسان معصوم می‌شنوه. ببینید من توی جایی می‌خوندم که آبگوشت که همه‌ی ویتامین‌ها رو داره، همه‌ی مایحتاج یه غذای کاملی که آدم دنبالش می‌گرده تو آبگوشت هست، خب! یه فردی آبگوشت خور هست، همه رو داره، یه فردی از آبگوشت فاصله گرفته، حالا باید این ویتامین‌ها هم تو بدنش بره، این باید صد تا غذا بخوره بلکه این‌ ویتامین‌ها براش ایجاد بشه، تازه بلکه! خیلی از این‌ها تازه برعکسه، ویتامین‌ها رو می‌بره. توی تعبیری داره که ائمه-علیهم‌السلام- سمین بودند، چاق بودند لاغر نبودند. همین دیروز تلویزیون داشت بحث چاق و لاغر رو می‌کرد. می‌گفت که مثلا چاقی خوب نیست لاغری خوب هست، بعد آخر سر راجع به خواص چیزهایی که تو بدن هست توضیح داد و گفت چربی‌ها ده تا فایده برای بدن دارند، یکی‌اش این که انرژی که تو چربی بدن هست با هیچی حاصل نمی‌شه یعنی افرادی که چربی تو بدنشون ندارند توی سرما و گرما مشکل دارند، توی تأمین انرژی مشکل دارند. یعد می‌گفت عضو بدن مثل کلیه، چربی می‌خواد. اگه چربی دور کلیه نباشه، کلیه‌ نمی‌تونه بمونه و زود فاسد می‌شه. به نحوی برگشت تمام خوبی‌های چربی‌ها رو گفت و در آخر گفت که لاغری خوبه و چاقی چیز خوبی نیست. وصلی‌الله‌علی‌محمدواله