qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

مصادیق حرمت و احترام

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجری: موضوعی که در برنامه‌ی گذشته به عنوان موضوع محوری در موردش صحبت کردیم، رعایت حرمت بود، نگه‌داشتن احترام بود، حفظ حریم‌ها بود. بیان شد که نگه‌داشتن حرمت‌ها برای یک انسان متدین، برای یک مسلمان، اصل است؛ یعنی من به عنوان یک انسان متدین وظیفه دارم که حرمت‌ها را حفظ کنم. این‌که من حرمت‌ها را حفظ کنم یعنی چه؟
تعریفی که ما بهش رسیدیم این بود که من یک مسئولیتی دارم، نباید اجازه بدم ارزشی
از جانب من یا از جانب دیگران آسیب ببینه و خراب بشه. رعایت ارزش یک شی، رعایت ارزش یک زمان، رعایت ارزش یک مکان، یعنی نگه‌داشتن حرمت؛ به این معنا که مکان می‌تونه حرمت داشته باشه. زمین هم می‌تونه حرمت داشته باشه. زمان هم می‌تونه حرمت داشته باشه. مثال زدیم مکان مثل مشاهده مشرفه، زمان مثل روز و شب عرفه یا ماه مبارک رمضان، روز عاشورا. این‌ها همه حریم داره و ما باید این حریم رو حفظ کنیم. حریم یعنی ارزش‌گذاری برای هر فرد در هر صنفی. تعیین جایگاهی که ما رعایت آن جایگاه را باید انجام بدیم.
حالا از استاد می‌خوایم که مهمترین‌ این حرمت‌ها رو که ما موظفیم به عنوان اصل نگه‌داریم، مصداقاً برای ما بشمارند تا ان‌شالله معرفتمون هم در نگه‌داشتن حرمت بالا بره.
سلام عرض می‌کنم خدمت شما استاد.
حاج‌آقا: سلام علیکم و رحمة الله

مجری: ممنونیم که قبول زحمت کردید. در خصوص حرمت و حریم یک سری مصادیق رو می‌خواستید معرفی کنید، در خدمت شما هستیم
حاج آقا: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
ببینید الان من برای این‌که مصداق‌ها رو بگم، از جایی شروع می‌کنم که اصلا از نظر مردم اهمیت نداره، ولی از نظر خدا خیلی مهمه. شاید اصلاً چیزی از این مهمتر نیست. اون هم سقط جنینه. سقط جنین حرمت داره. ببینید جنین حرمت داره، سقطش گناه کبیره است، حرام است. واجب می‌شه که طرف دیه بده. کسی که مرتکب این عمل شد، باید توبه کنه.
ما مسلمانیم، شیعه‌ایم، ولی الان واقعا در مورد جنین، جامعه‌ی اسلامی درست فکر می‌کنه؟
ما تو اخبار می‌شنویم که یک نفر رو کشتن، یک فلسطینی رو کشتن، سه نفر توی حرم شهید شدن، دو نفر فلان جا شهید شدن. اما چه‌قدر خودمون داریم می‌کشیم! چه‌قدر آدم‌ها قاتلند، خانم‌های حامله قاتل بچه‌هاشون هستند!

مجری: آیا می‌شه توجیه کرد که بگم من نمی‌خواستم، شرایطش رو ندارم یا از این حرف‌ها؟
استاد: ببینید توجیه‌ کردن در مورد آقایی که مقداری از فرش شما را پاره کرده، چه تاثیری داره؟! می‌گی فرش ما را از قیمت انداخت.
مجری: پس توجیه نداره؟
حاج آقا: نه! ما چنین چیزی نداریم، خواسته‌های خودمون مقدم هستند، من می‌خوام راحت باشم، کاری به خدا ندارم، خب گیر می‌افتم.
من پیش آقا سید محمد علی روحانی بودم، ایشون معبّر خواب بود. خیلی‌ها از شهرستان می‌اومدند و ایشون تعبیر خواب می‌کرد. من منزلشون بودم، خانمی زنگ زد و خوابی تعریف کرد. آقای روحانی گفت خانوم شما خیلی آدم کشتی! شما آدم کشی، قاتلی. خوابت این رو می‌گه.
خانوم می‌گه آقای روحانی من آدم رقیق القلبی هستم با محبتم، یه مورچه را هم زیر پام له نمی‌کنم.
آقای روحانی می‌گه شغلت چیه؟ می‌گه من پرستارم. کجا پرستاری؟ توی زایشگاه. کارت چیه؟ می‌گه توی قسمت سقط. من مشوق سقط خیلی‌ها هستم. آقای روحانی گفت قاتلی دیگه! قاتلی!
این قبحش معلومه.
حریم‌ها! حریم‌ها! حریم‌ها داره له می‌شه. الان ببین تو جامعه‌ی مسلمین، مال مردم حرمت داره. خونه‌شون را چند قفله می‌کنند. شاید باورش برای شما سخت باشه، اما از من قبول کنید. خیلی سال پیش یه آقایی به ما محبت کرد و کلید خونه‌اش را به من داد. گفت شیراز تشریف بردید از منزل ما استفاده کنید، گفتیم خدا خیرت بده.
خونه ۱۷ تا کلید داشت! یعنی کلید اول را که برداشتیم، زیرش آدرس کلید دوم بود، دومی را برداشتیم، آدرس سومی، ۱۷ تا قفل را ما باز کردیم، تازه وارد خونه شدیم.

مجری: شاید با شما شوخی کرده بود.
حاج آقا: نه اصلاً! بنده خدا اتفاقی ما را توی شهرضا دید. خیلی با مهربونی و لطف، گفت دوست دارم منزل ما تشریف ببرید. اون وقت ۱۷ تا قفل هم براش عادی بود، اصلاً چیزی نبود که از ما عذرخواهی بکنه بگه ببخشید. چرا؟ الله اکبر.

یه روز ما از منزلمون بیرون می‌رفتیم. می‌خواستم خانواده را برسونم جامعة‌الزهرا، ریموت پارکینگ نبود، ما باید دستی در را می‌بستیم، من در پارکینگ را نبستم، رفتم خانواده را رسوندم جامعة‌الزهرا و برگشتم. در همین‌طوری باز بود. حاج خانم ما گفتن، این‌طوری در را باز گذاشتی، دزد می‌یاد. گفتم نه اتفاقاً خونه‌هایی که این‌جوریه دزد نمی‌یاد؛ چون فکر می‌کنند این‌جا تله است. اونی که قفل زیاد زده می‌گن قفله دیگه؛ ولی این که در بازه فکر می‌کنند حتماً این بغل قایم شده، همین‌طور هم بود.
می خوام بگم چرا اینه؟! چرا من به شما، شما به من؟! به خاطر این که پشت سر هم حرف زدیم. من پشت سر داداشم حرف زدم. پشت سر خواهرم حرف زدم. داداشم مشکل داشته تلفنم را قطع کردم. اگه به داداشت کمک می‌کردی یعنی به امام زمان کمک کردی. خدا تو قران می‌گه «یقرض الله»، بابا خدای ثروتمند غنی به ذات می‌گه پول به من قرض بدید، چرا خدا می‌گه پول به من قرض بدید!؟ می‌گه که اون مومن را قبول نداری دیگه، می‌گی این کیه من بهش پول بدم، نه بابا به من خدا بده. وقتی به اون دادی انگار به من دادی. خدا خودش را به جای اون حساب می‌کنه که تو بالاخره خجالت بکشی بگی خدا داره می‌گه. اگه به اون قرض دادی انگار به من قرض دادی. لااقل به خاطر خدا بده. بعد نمی‌ده، نمی‌ده، نمی‌ده، دزد می‌یاد همه را به دزد می‌ده می‌بره.
مجری: دزد ورمی‌داره می‌بره!
حاج آقا: بله! به داداش قرض نداد. به خواهر قرض نداد. به بابا قرض نداد. بلاعوض نداد. نوش جون این آقا دزده، چون هر موقع بهش گفتند، گفت آقا ما آس و پاسیم. منم که بهش گفتم آقا به داداشت بده، گفت حاج آقا خدا پیغمبری آس و پاسیم. حواسش هم نبود این‌ها را به ما گفته، بعد که دزد اومد و پول‌ها رو حسابی برد، تلفن زد به ما گفت حاج آقا یک کاری بکن، نذری چیزی. گفتم چی شده!؟ گفت طلاهای خانمم را دزد برد، من گفتم چه‌قدر بوده؟ عددی گفت که من گفتم الله اکبر! چون یادشم رفته بود که اون موقع‌ها ما هر چی می‌گفتیم به این‌ها کمک کن گوش نمی‌داد.
حریم و حرمت! یه لباس حرمت دارد. تو جامعه‌ی مسلمین ولی‌فقیه اومده. شاه نیست ولی‌فقیه است. شاه شراب خوره، قمار بازه، هرزه است، حرمت نداره! ولی‌فقیه نماز شب خونه، حرمت دارد.
خب اگه این را من نفهمیدم، من منتظر امام زمانم؟! آقای مشهدی، که یه افکار خاصی پیدا کردی، آقای اصفهانی، آقای شیرازی، آقای تهرانی.. این افکار از کجاست که من برای پدرم حرمت نذارم، اون‌وقت من بچه مسلمانی خودم را چه جوری ثابت کنم؟ آیا باید مطابق قران باشه؟ خدا بعد از خودش داره می‌گه دیگه، کو؟
یه تیکه نون! روی زمین افتاده، یه تیکه نون روی زمین افتاده خشکه، حق نداری شما پات رو روش بذاری، بچه مسلمان این نون رو بر می‌داره می‌ذاره لای دیوار.
مجری: نون هم حرمت داره!
حاج آقا: من که می‌گم حرمت نداره، این برای چیه؟ بنده‌ی آقای الهی می‌گم حرمت نداره، اصلا پاتو بذار لهش کن، رد شو برو. چرا اسلام می‌گه حرمت داره؟ به خلاف من که می‌گم نداره، چرا می‌گه؟ به خاطر این داره می‌گه که اگر شما یاد گرفتی قدر یه نون رو بدونی، یاد می‌گیری قدرشناس پدرت باشی. نه این‌که شما یک کسی هستی مجبوری خم شی نون رو برداری، نه ارزش شما بالاتر از اینه، نباید برای یه نون خم بشی، اما برای چی این را گفتند، چون یاد بگیری، وقتی یاد گرفتی حرمت یک نون رو نگه‌داشتی، حرمت نون‌آور خونه را هم نگه‌می‌داری.
پس مشکل ما حریمه. مشکل دیگه‌ایی نداریم. حریم‌ها باید حفظ بشه، من حرمت‌ها را پیدا کنم. الان این‌جا امامزاده است همین‌جوری رد نشم، یه سلام بدم، خود شما وقتی امامزاده را کریمانه احترام گذاشتی، امام رضا-علیه‌السلام- را خیلی قشنگ‌تر احترام می‌ذاری.
یکی از علما رفته یه جایی بخوابه عکس حضرت امام توی اون اتاق بوده، نمی‌خوابه که مبادا پاش رو به روی عکس حضرت امام باشه، می‌ره توی یه اتاق دیگه. ایشون از بزرگان ماست وگرنه من خیلی به خواب تکیه ندارم. امام را در خواب می‌بینه می‌گه همین که شما احترام عکس من را کردی یه چیزی بهت یاد می‌دم. بعد امام می‌فرمایند ما هر موقع توی کارها گیر می‌کردیم دست به سینه رو به قبله به حضرت زهرا سلام می‌دادیم کارمون حل می‌شد. تو همین کار را بکن. پس ما احتیاج به این داریم که حرمت‌ها را حفظ کنیم و هر موقع حرمت‌ها را نگه داشتیم، حریم‌ها را حفظ کردیم، مطمئن باشیم جامعه‌ی اسلامی شکل می‌گیره.

مجری: حاج آقا سه تا مصداق فرمودید؛ یکی سقط جنین، یکی ولی فقیه، یکی نان خشک شده که روی زمین افتاده.
حاج آقا: یکی هم فقیر. آقا حرمت فقیر را نگه‌دارید. خیلی از این‌ها هم دروغه. خیلی از این فقرایی که می‌یان پیش شما دروغه. من به شما بگم ۸۰ درصدش دروغه. به حضرت گفتند آقا چرا به همه از دم کمک می‌کنی؟ حضرت فرمود می‌ترسم اون یه دونه‌ای که واقعیه از دستم بره. شما مجبوری همه را جواب بدی تا اون یه دونه فقیر واقعیه حفظ بشه. حالا لازم نیست حتما پول بدی، یه سلام بهش بده بگو آقا ببخشید من پول ندارم، جیبم خالیه.
مجری: حرمت فقیر رو نگه‌دارم یعنی بهش کمک بکنم؟
حاج آقا: احترامش را لااقل نگه دارم.

مجری: احترام به فقیر یعنی با احترام به این کمک بکنم یا حرمت خودش را حفظ کنم؟
حاج آقا: هر دوش. هم کمک کنم، هم با احترام. فقیر اومد پیش امام سجاد-علیه‌السلام- پول را امام سجاد بهش داد. به فقیر حضرت فرمود حالا پول را بذار کف دست من، گفت حالا بردار. گفتند آقا این برای چیه؟! حضرت فرمود دست فقیر دست خداست، من می‌خواستم دست فقیر بالاتر از دست من باشه. بالاتر از دست خدا. بعد حضرت دست خودش را بوسید. بعد کشید به صورتش گفتند این کار برای چیه؟! گفت دست خدا خورد به دستم. این که فقیر مدینه است این‌که خدا نیست! این‌ها گفته شده تا ما دور و بر را نگاه کنیم و حرمت‌ها را بشناسیم.
مثلاً این هایپرها، این فروشگاه‌های بزرگ را ببینید، از کنار این بقالی محل راحت رد نشو، نرو سراغ اون فروشگاه بزرگ. این تو محل مغازه زده کاسبی کنه، این به درد تو می‌خوره. تو محل هر وقتی من می‌رم تو بقالی این همسایه می‌یاد، اون همسایه می‌یاد، همدیگر را می‌بینیم، همدیگر را می‌شناسیم. امروز پول ندارم، نسیه بهم می‌ده. نیستم با تلفن به این بقال می‌گم آقا در خونه‌ی ما یه بسته ماکارونی بده. به هایپر که نمی‌تونم این را بگم. کفار جداسازی دارند، می‌خوان ما را متلاشی کنند، می‌خوان ما را از هم دور کنند.
خانم یه آش درست کردی، بوش تو ساختمون پیچیده، یک کاسه آش به این، یک کاسه آش به اون بده.
مجری: همسایه حرمت داره؟
حاج آقا: یعنی دوخت و دوزت رو انجام بده. همه به هم احترام بذاریم. الان یه نفر می‌میره دیگه کسی نیست بره ختم، باید بری یه جایی زنگ بزنی بگی آقا ۲۰تا کت شلواری مشکی بفرست، گریه کن. این می‌شه، ذلت! دنبال اروپایی‌ها و کفار بری ذلت بهت سوغاتی می‌دهد.

مجری: خیلی متشکرم. ما تو این برنامه رفتیم سراغ مصادیق حرمت نگه‌داشتن. چند تا مصداق را استاد بیان کردند، که دو تا از این‌ها را انصافا من خودم فکر نمی‌کردم که اون‌قدر مهم باشه و حرمت خاص داشته باشه. اولین حرمتی که استاد خیلی تکیه کردند سقط جنین بود. گفتند سقط جنین حرمت داره، گناه کبیر است. موجب وجوب دیه می‌شه. ولی‌فقیه را گفتند حرمت داره. نان خشکی که روی زمین افتاده، حرمت داره و ما باید اون رو برداریم. دلیل این‌که نان خشک حرمت داره این‌طور بیان شد که وقتی من خم می‌شم برای نگه‌داشتن حرمت یک تکه نان، این تمرین می‌شه که حرمت بزرگتر از اون را هم نگه دارم و به تعبیری حرمت نان‌آور را هم نگه دارم و مورد چهارمی هم که به عنوان یکی از مصادیق برای ما بیان کردند این بود که فقیر حرمت داره، یعنی اگر کسی دست نیاز به سوی ما دراز کرد، دستش رو رد نکنیم و به اندازه‌ی توان‌ به اون کمک کنیم. رعایت حرمت فقیر یعنی هم به اون کمک بکنیم و هم در انجام این کمک حرمت اون را حفظ کنیم و با احترام به اون کمک کنیم.

امیدوارم که ان‌شالله این مصادیق را داشته باشیم و حواسمان هم باشه وقتی یه مقدار نگاهمون را بهتر کنیم و به اطرافمون بیشتر نگاه کنیم خودمون می‌تونیم خیلی چیزها که حرمت دارند را پیدا بکنیم. باید اونا را حفظ کنیم.
از این‌که همراه ما بودید از همه‌ی شما سپاسگزارم تا برنامه‌ی آینده خدانگهدار
.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رایومعارف؛ برنامه‌ی گنج سعادت؛ دوشنبه دوم خرداد ۱۴۰۱