راهکار آخرتی زندگی کردن
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- مرحمت بفرمایید.
ما مخلوق این عالم و دنیا هستیم، لذا اگر ما را رها کنند کشش و میلمان به سمت دنیا است و دنیا برایمان جذاب میشود، چون از اول در دنیا بودیم.
خدای متعال به انسان لطف کرده و میخواهد این موجود را به عالم آخرت مرتبط بکند و وجود دیگری را در آن خلق کند.
قرآن میگوید «ثم انشأناهُ خلقاً آخر»،
میخواهیم یک خلق دیگری در وجود انسان ایجاد کنیم که عالم دیگر را بپذیرد و مهمتر اینکه قرار است خدای متعال عالم آخرت را در این عالم پیاده کند؛ یعنی میخواهد انسان در این دنیا باشد ولی آخرتی زندگی کند؛ در دنیا باشد ولی حلال بخورد، حلال یعنی آخرت! در دنیا باشد ولی اطاعت بکند، اطاعت یعنی آخرت! در دنیا باشد ولی برای نماز وقت بگذارد، نماز یعنی آخرت! شنیدید ساعت نماز ساعت دنیا نیست، لذا اگر کسی در مسجد باشد آن ساعت جز عمرش حساب نمیشود. حتی سفرهی ما نیز قرار است آخرتی باشد، چگونه؟ سر سفره نجس نباشد، حرام نباشد، اسراف نباشد، حق خودش را بخورد و به عنوان نعمت به آن نگاه کند، «بسمالله» و «الحمدلله» بگوید و دیگران را هم شریک کند، این میشود سفرهی آخرتی!
پس قرار است که ما آخرت را در دنیا بیاوریم و با اینکه در دنیا هستیم ولی آخرتی زندگی کنیم، اما عدهای برعکس هستند؛ میخواهند آخرت را دنیایی کنند؛ میخواهند مسجد را محل گناه کنند؛ میخواهند با قرآن که مال آخرت است بازی کنند؛ قرآن را با لحنِ آواز میخوانند و میخواهند خرابش کنند؛ مداح میخواهد با موسیقی بگوید حسین حسین، بدون موسیقی نمیشود گفت؟!
عروسی یک کار آخرتی هست چون میخواهند زنا نشود و حلال باشد، اما میآیند در همین عروسی شراب میخورند و آن را خراب میکنند. پس برای چه شما «زوجت انکحت» را میخوانید؟!
ببینید کار ما این است که آخرت را در دنیا بیاوریم. وقتی ما بسم الله الرحمن الرحیم میگوییم، بسم الله الرحمن الرحیم مال دنیا نیست. حسین-علیهالسلام- مال دنیا نیست؛ الان این مسیری که اربعین میروند آخرت است.
شخصی آمد نزد حضرت-علیهالسلام- گفت: آقا، ما کار میکنیم و برای زن و بچههایمان پول درمیآوریم و میخواهیم زندگیمان قشنگتر بشود و به آن توسعه بدهیم، آیا این اشکال دارد؟ آیا این دنیا است؟ حضرت-علیهالسلام- فرمود: نه، این آخرت است و دنیا نیست.
خب سخت است اگر کسی بخواهد در دنیا آخرتی زندگی بکند و سختتر از آن این است که دیگران نمیگذارند؛ اگر ریش بگذارد میگویند آقا این چه قیافهای هست! اگر حجاب سرش کند میگویند مثل پیرزنها شدی! اگر لباس سیاه بپوشد میگویند لباس غم است! اگر برای رفتن به کربلا پول بدهد میگویند این پول را به فقرا بده، به خیره بده و اگر بخواهد به خیره هم بدهد نمیگذارند و میگویند بده ما بخوریم! همهی اینها آخرتی زندگی کردن را سختتر میکند.
صحبت من دربارهی این است که ما چطور از دست اینها فرار کنیم (در برویم) و با چه راه حلی آخرتی بشویم.
ببینید الان ما در رفتیم که اینجا هستیم،
و إلا کسی که خانهاش در این هیأت نیست! هر کدام از ما از جایی آمدهایم تا در این مجلس باشیم، لذا یک اتفاقی افتاده که اینجا هستیم، این آخرت است.
یا موقع نماز صبح همه خواب هستند ولی ما بیدار میشویم و نماز میخوانیم، این چگونه ممکن است؟ چگونه عدهای برای سحر بیدار میشوند و عدهای نماز شب میخوانند؟
«عَسیَ عن يَبعثَكَ ربُكَ مَقاماً محمودا»
یک عده نه تنها حجاب دارند بلکه حیا هم دارند، نه فقط حیا بلکه عفت هم دارند! ترفند این چیست؛ یعنی ما چهطور میتوانیم وجودمان را با امر آخرت هماهنگ کنیم؟
بعضیها میخواهند دینداری کنند اما انگار دعوا دارند؛ مثلا یک آدم مذهبی متعصب خانه را تبدیل به یک پادگان نظامی میکند و فضای خانه سنگین میشود؛ به طریقهی نماز خواندن بچهها کار دارد، نسبت به همسرش بدبین و مشکوک میشود و او را اذیت میکند! امام جواد-علیهالسلام- فرمود: غیرت زیادی خوب نیست.
به خصوص به مذهبیها میگویم که فضای خانه را یک فضای شاد نگه دارید، البته نه با گناه! جوری باشد که بچهها لذت ببرند از اینکه پدرشان مذهبی هست؛ پدری که فرزندش را بغل میکند و میبوسد و تحویلش میگیرد، به او اسکناس میدهد، مدام از او ایراد نمیگیرد، پدری که تغافل میکند و مدام به او گیر نمیدهد. یا مثلا وقتی میخواهید فرزندتان را برای نماز صبح بیدار کنید با سر و صدا نباشد، خب این بچه خواب است وقتی اینطوری او را بیدار کنید میترسد و بعدا ممکن است دیگر نمازخوان نشود. اگر خواستید او را بیدار کنید به پایش بزنید، چون بچه از طریق پا چیزی نمیفهمد و نمیترسد ولی بیدار میشود، اما اگر با سر و صدا بیدارش کنید یکدفعه میپرد. یا گاهی
زیر سجادهاش چیزی بگذارید؛ یک اسکناس اتو کشیده، یک گل سر، یک تقویم یا کتابچه و یا هر چیزی که دوست دارد، چون ما میخواهیم کاری کنیم که آنها دینداری را بپذیرند.
به عنوان مثال کسی که میخواهد وزنهبردار شود، روز اول وزنهی هفتاد کیلویی را که نباید بردارد، این غلط است! ورزشکارهای حرفهای در باشگاه نمیگذارند او چنین کاری انجام بدهد، حتی یک دمبل هم نمیگذارند بلند کند، میگویند فعلا برو بدنت را گرم کن بعد بیا ببینیم بدنت چه جوری هست.
خب در دین هم همین است. چرا چهارده سال به پسرها مرخصی داده شده که نماز نخوانند، گفته شده اختیار دارند و تکلیفی بر عهدهی آنها نیست؟ چون دستگرمی هست و میخواهند آنها را آرام آرام برای دینداری آماده کنند.
دخترها هم همینطور، دخترها چون یک مقدار این نوع فهمشان بیشتر است سن تکلیفشان نه سال است، اما پسرها چون غفلتشان زیاد است گفتند چند سال دیگر هم بدَوند، ورزش کنند، شیطنت کنند، بله خدا حساب همه چیز را کرده است.
خب ما هم میخواهیم وجودمان مثل یک ورزشکار حرفهای آماده بشود.
ما میخواهیم وجودمان آخرتی بشود. ما نمیتوانیم همینطوری وجودمان را هل بدهیم و بگوییم برو مسجد نماز بخوان! ما جسممان را به مسجد بردیم اما روحمان را نه، برای همین شخص از مسجد زده میشود! یا به زیارت امام رضا-علیهالسلام- که میروند شب تا صبح در حرم میمانند، خب این کار بچه را از حرم و زیارت زده میکند! حضرت-علیهالسلام- فرمود: «زُرفانصرف» زیارت کردید زود برگردید. ننشینید آنجا مدام پشت سر هم این دعا و آن دعا را بخوانید. الان کدام یکی از علما وقتی مشهد میآیند این کار را میکنند؟
با این حال آیا او جلوتر هست یا من؟
آیا او دلباختهی دعاست یا من؟ آیا او دعایش مستجاب است یا من؟ مدام ورق میزند فلان دعا را میخواند، بعد هم میگوید این دعا و ذکر را نخواندم، این ختم را هم بخوانم، این جوری که نیست! حضرت-علیهالسلام- فرمود: ما یُسر هستیم، ما همه چیز را آسان کردیم. هیچ چیز مثل صلوات خدا را راضی نمیکند؛ «من صلّی إلىَّ مرّةَ لا يبقى اليه من الذنوب ذرَةً»
حالا ما چی؟! میگوییم نه این دعا را هم باید بخوانم، زیارت جامعه را هم باید بخوانم! خب زیارت امین الله بخوانید! زیارت عاشورا باید با صد لعن و صد سلام و نماز و دعای علقمه باشد، اگر نمیتوانید زیارت وارث بخوانید که اینها را ندارد زیارت وارث سفارش شده، زیارت عاشورا هم برای جای دیگر سفارش شده، زیارت عاشورای غیرمعروفه هم باز جای دیگری سفارش شده است، البته آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میفرمودند: نگویید غیر معروفه، اسمش را مختصره بگذارید. گاهی وسط محرم لباستان را عوض کنید و در خانه لباس سفید بپوشید، دوباره فردا لباس مشکی بپوشید .ما در ماه صفر ولادت داریم؛ بعضی میگویند که نه هفتم وفات است، بله ما قبول داریم هر دو هست؛ هم امام حسن-علیهالسلام- و هم موسی ابن جعفر-علیهالسلام-.
آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- میفرمود: هم از فضائل بگویید و هم از مصائب، هر دو را جمع کنید، چرا؟ چون شما طاقت دارید دو ماه لباس مشکی بپوشید، کسانی که شما را نگاه میکنند طاقت ندارند، لذا گاهی لباستان را عوض کنید، تغییر ذائقه بدهید تا بچهها هم لذت ببرند.
حالا چه چیزی باعث میشود ما با دین اخت بشویم و به آن کشش پیدا کنیم؟ ببینید دین زمخت است، دین تکلیف است، تکلیف یعنی کلفت، یعنی سختی. گاهی میبینید این دو رکعت نماز اینقدر سنگین میشود که تمام نمیشود، شما فکر نکنید یک خم و راست شدن است، نه خیر خیلی سخت است! امیرالمومنین-علیهالسلام- فرمود: وقتی حال نماز خواندن را ندارید زود سر و ته آن را به هم بیاورید تا شیطان سراغتان نیاید؛ مستحباتش را انجام ندهید، یک سلام بدهید، در مواقعی هم باید سوره را نخوانید، قنوت نروید و زود تمامش کنید چون حالتان…، اینجوری دین را در وجودتان جا بدهید تا به خوردتان برود و این به خورد رفتن خودش یک فن و کششی میخواهد، خب حالا خدا برای این کشش چکار کرد؟ محبت را گذاشت.
ببینید الان اگر خانهای با پدر اداره بشود و در آن مادر نباشد، آن خانه یک سال هم دوام نمیآورد. خدا آمد در این خانه زن گذاشت، مادر گذاشت، مادر یعنی چه؟ یعنی انعطاف؛ یعنی محبت.
حالا بعضی از مادرها آقا میشوند، پدر میشوند، عصبانی هستند، داد میزنند و این خیلی بد است! مادر باید لطیف باشد و در خانه لطافت پخش کند.
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در حدیث کسا چه میفرمایند؛ «یا قُرَّة عَينی و ثَمَرةَ فُؤادى» باید این جوری بود. من داخل پرانتز به خانمها بگویم که هر چقدر محبت دارید برای شوهرتان خرج کنید، نه برای فرزندتان! برای شوهرتان پیامک بفرستید، مرد وقتی دید زنش او را اینقدر دوست دارد سرِ پا میشود. خودتان را دست کم نگیرید، خدا به زن نیرو و جاذبه داده است. الان برای چه میگویند زنها به ورزشگاه بروند؟ چون کم آوردند، چون الان دیگر جمهوری اسلامی حریف ندارد، لذا میخواهند با زنها جمهوری اسلامی را زمین بزنند، اینقدر زن قدرت دارد. یک چیز هم به حزبالهیها بگویم که به این بادها نلرزید و فکر نکنید فحشا زیاد شده است و دین در خطر است، نه خیر! دین به اینها نیست؛ دین به ایمانی است که ما داریم. یک تکهی تاریخی از زمان حضرت نوح -علیهالسلام- بگویم؛ نوح -علیهالسلام- پیغمبر چه زمانی هست؟ در زمانی که نه ماهواره بود، نه دیجیتال، نه موبایل، نه اینترنت و نه هیچ چیز دیگری، هفتصد زن فاحشه هر روز بعد از نماز ظهر با هم قرار داشتند و از خانههایشان بیرون میآمدند و در کوچه پس کوچههایی که نوح-علیهالسلام- تبلیغ میکرد، آنها با نیمه برهنگی میزدند و میرقصیدند و کثافتکاری میکردند، هر روز هفتصد زن این کارها را انجام میدادند! الان ما در جمهوری اسلامی چنین چیزی نداریم، در عوض این همه چادری، این همه متدین.
آخرِ آخر، حضرت نوح -علیهالسلام- نفرین کرد و گفت خدایا خودت این اوضاع را جمع کن و خدا هم قبول کرد و این ایام عادت را به زنها داد که ده روز در خانه بمانند.
من هر جا خانم چادری در خیابان میبینم حتما برایش دو صلوات میفرستم، اینها دارند دین را نگه میدارند؛ در هر محلهای یک چادری کافی است، در تهران صد هزار تا چادری کافی است، آیا ما صدهزار چادری نداریم؟ پس دلتان نلرزد که فساد و فحشا زیاد شده و دارند به دین ضربه میزنند، هیچ کاری نمیتوانند بکنند.
پس گفتیم محبت کشش میآورد. آقای عزیز این پسر شما باید از محبت سیر شود؛ بغلش کن، بوسش کن، دست روی سرش بکش و بگو پشتیبان من تو هستی، آیندهی من تو هستی، لذت من تو هستی، با این کارها خون در بدن بچه میآید.
شما پدر هستید و خدا برایتان یک انرژی گذاشته که این انرژی را به فرزندتان بدهید.
اگر خانه آمدید احوال خانمتان را بپرسید و بگویید دستت درد نکند و من مدیون تو هستم. زن هم باید همین حرفها را به شوهرش بزند و تا جلوی در، تا پای پلهها همسرش را بدرقه کند، چرا ما این انرژی و محبتها را به هم نمیدهیم؟!
خب وقتی شما این محبت را به فرزندتان ندادید، او این محبت را از کجا میگیرد؟ از تلویزیون میگیرد، از سیگار و انواع مواد مخدر میگیرد، از پلشتی میگیرد.
پس محبت دارد کار انجام میدهد و کشش میآورد. لذا خدا کانون امام حسین -علیهالسلام- را کانون محبت قرار داد.
هر وقت در جامعه محبت کم میشود، امام حسین-علیهالسلام- میآید و کمبود محبت را جبران میکند؛ یکدفعه افرادی که از روضهها بیرون میآیند محبت پخش میکنند، اینهایی که از زیارت کربلا میآیند محبت پخش میکنند، کسانی که اربعین میروند دارند محبت پخش میکنند. پس محبتتان را حتی با یک کلمه زیاد کنید؛ یک موقع که کم آوردید یک گوشهی خانه بنشینید و بگویید حسین، حسین، حسین، حسین، بعد میبینید عوض میشوید، چرا؟ چون خانم فاطمهی زهرا-سلاماللهعلیها- صدایتان را میشنود و دعایتان میکند و میفرماید: بهبه، اسم پسر من را آورد و اگر اسم پسر خودت را آوردی که من دعا میکنم خدا حفظش کند، چون حسین اسم خوبی هست.
ببینید شما همین که رو به قبله میایستید مغناطیس کعبه شما را میگیرد، اگر رو به کربلا بایستید مغناطیس کربلا شما را میگیرد. من این را به عنوان یادگاری بگویم که کاملترین زیارت این است که انگشت سبابه را بالا ببرید و سمت راست را نگاه کنید و بعد سمت چپ را نگاه کنید و بگویید «صلی الله علیک یا ابا عبدالله و رحمة الله و برکاته»، از این زیارت کاملتر نیست. شما دنبال چه هستید؟ چقدر شما میتوانید از این زیارتها انجام بدهید، پس محبت امام حسین-علیهالسلام- را در دلتان زیاد کنید که این محبت باید به مودت تبدیل بشود.
مودت یعنی چه؟ نیم کیلو قند بگیرید به فلان ایستگاه صلواتی که دارند چای میدهند ببرید و یواشکی آنجا بگذارید، یک بسته چای ببرید بگذارید، چهل تا استکان ببرید، اگر کربلا میروند به آنها تو راهی بدهید و بگویید در مسیر خرج کنید و ده قدم پشت ماشینشان بروید، این مودت و رحمت است.
الان در ازدواج، بین دختر و پسر محبت هست ولی این مودت نمیشود، باید احترام و کشش ایجاد کنند تا مودت حاصل شود.
خب وقتی مودت در وجودتان ایجاد شد شما آماده میشوید که آنچه مربوط به آخرت هست را قبول کنید.
حالا اگر میخواهید این مساله برایتان آسان شود، خوب به بحث دقت کنید؛ الان بدن من مانع نمازِ من است؛ من میخواهم بدنم را بلند کنم و الله اکبر بگویم، میخواهم آن را خم کنم و رکوع و سجده بروم، خب این بدن وزن دارد و من میخواهم سبک و بیوزن بشود، چگونه؟ با خشوع!
مانند کسی که از اول تا آخر فوتبال ایستاده، خب این کمر درد ندارد؟ چرا دارد، ولی اینقدر فوتبال برایش جذاب است که احساس بیوزنی میکند.
در عبادت هم همین است. چرا من در نماز احساس بیوزنی نمیکنم؟ چون هنوز قلب من در نماز نیامده و خشوع ندارم، باید قلب من هم در نماز بیاید لذا گفتند با تربت امام حسین-علیهالسلام- نماز بخوانید، قبلِ نماز بگویید«صلی الله علیک یا ابا عبدالله»، قبل از آن یک روضهی دو دقیقهای گوش بدهید. خدا چه حنجرهای به این مداحها داده! یکی از این آقایان مداح میگفت: من رفتم پیش دکتر متخصص، گلویم را نگاه کرد و گفت آقا ما این حنجرهی شما را نمیبینیم، چرا حنجرهی شما اینقدر پایین است؟!
حنجرهها را اباعبدالله-علیهالسلام- دستکاری کرده تا هر کدام یکجور سوز و حال داشته باشند، وقتی حاج منصور میگوید«صلی الله علیک یا ابا عبدالله» این مال حاج منصور است و خودِ اهلبیت-علیهمالسلام- میخواهند، با ادا بازی که نمیشود. در جریان محبت و مودت این میشود، وقتی شما قالبتان را با اهلبیت-علیهمالسلام-درست کردید این حزن را برای شما میآورد. لذا چکار باید انجام بدهید؛ دو دقیقه گریه کنید؛ یاد آن لحظهای بیفتید که امام حسین-علیهالسلام- علی اصغر-علیهالسلام- را روی دست گرفته و دارد میرود؛ این یادآوری سی ثانیه هم طول نمیکشد، بعد تکبیرةالاحرام نماز را بگویید و ببینید این قلب به عرش رفته و اصلا اینجا نیست، چرا؟ چون علی اصغر-علیهالسلام- قلب شما را آنجا برده است.
بنده گفتم در جلسات قاریهای قرآن یک مداح هم باید باشد، قرآن به تنهایی کافی نیست، مداح بیاورید تا گریهی شما را در بیاورد، چون گفته شده قرآن را با حزن بخوانید. در سحرهای ماه رمضان روضه بخوانید، در حج روضه بخوانید، کسانی که به حج رفتند میدانند من چه میگویم. حضرت-علیهالسلام- در منا روضه میگرفت! روضه بخوانید که محبت میآورد. از امام زمان-عجلاللهتعالی- پرسیدند یابن رسول الله، زمانی که شما نیستید چکار کنیم؟ حضرت-علیهالسلام- فرمود: دو تا کار انجام بدهید «وجعلوا قصدکم الینا بالمودة» حواستان به ما باشد و مودت ما را زیاد کنید.
پس وقتی محبت امام حسین-علیهالسلام- آمد از نماز خوشتان میآید.
آقایان، خانمها! اگر بچههایتان را با اهلبیت-علیهمالسلام- آشنا کنید از نماز خوششان میآید. تلاشتان را روی نماز نگذارید تا بچههایتان را نمازخوان کنید، بلکه سعی کنید محبت اهلبیت-علیهمالسلام- را در دل آنها زیاد کنید، این زودتر جواب میدهد که به سمت نماز بروند. من گفتم ای کاش در مسجدها هیئت بود و ای کاش هیئتیها هم به نمازشان اهمیت میدادند.
پس وقتی که من محبتم زیاد شد و آماده شدم و قلبم پیش امام حسین-علیهالسلام- و اهلبیت-علیهمالسلام- و خدا آمد، حالا شرع به کمک من میآید؛ آداب نماز خواندن را به من یاد میدهند که چطور بایستم و رکوع و سجود را چطور انجام بدهم، حجاب و غسل و نجاست و پاکی و… را به من میگویند.
چرا این کار را میکنند؟ چون اگر محبت و مودت آمد ولی شرعیات نیامد، واجب و حرام نیامد، این محبت و مودت خیلی جواب نمیدهد. بنزین را باید در باک ریخت و غذا را هم باید در یخچال گذاشت چون فاسد میشود. لذا شرع هم محبت و مودت را نگه میدارد و کسانی که فقط محبت امام حسین-علیهالسلام- را در وجودشان میآورند و با شرع کاری ندارند، این محبت خیلی در وجود آنها دوام نمیآورد و آرام آرام محبتهای دیگر آن را کنار میزنند و جایش را میگیرند.
برای همین گفته شده باید محبت را کنار انجام واجب و ترک حرام بگذارید و این یعنی طاعتتان را بالا ببرید، اگر این کار را کردید دیگر بستر آماده است و میشود «إن الحسين مصباح الهدى و سفينة النجاة»
مجموعهی این محبت و مودت و شرعیات، تقوا میشود؛ یعنی در وجودتان یک نیرو به نام تقوا درست میشود که شما را کنترل میکند و نمیگذارد خرابکاری کنید، نمیگذارد شما از مسیر بیرون و به بیراهه بروید، جلوی شیطان را میگیرد و دیگر شیطان حریف شما نخواهد شد.
یک تکهی تاریخی دیگر هم بگویم؛ شیطان در جریان کربلا جشن گرفت و گفت دیگر تمام شد و کاری که میخواستم بکنم را انجام دادم و خیالم راحت شد، اما فقط از یک چیز میترسم و آن این است که واقعهی کربلا روضه بشود و از طریق جلسات روضه دوباره مردم آشتی کنند. پس نیروهایش را میفرستد تا جلسات روضه را به هم بزند، در آن تشکیک ایجاد کند، در روایت داریم که در عزاداریها شک ایجاد میکند که لباس مشکی برای چه؟ الم و کتل برای چه؟ ایستگاه صلواتی و این بساط برای چه؟ لذا میخواهد تردید ایجاد کنید، چون آن محبت و مودت در جلسات اباعبدالله-علیهالسلام- دارد احیا میشود، برای همین امام حسین-علیهالسلام- به سه گروه نگاه میکند؛ یک گروه اصحاب امام حسین-علیهالسلام- از یمین عرش هستند، یک گروه زوار حضرت-علیهالسلام- و یک گروه هم گریهکنان ایشان هستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تهران؛ هیأت نورالائمه-علیهمالسلام-؛ ۱۱ صفر؛ پنجشنبه شب دوم؛ ۱۸ مهر ۱۳۹۸