qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

در دین‌داری باید عقل، شرع و ولایت با هم باشند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ»
«الحَمْدُ لله رَبِّ العالَمین الصَّلوةُ وَالسَّلامُ علیٰ سَیِّدِنا وَنَبِیِّنا وحَبیبِ قُلوبِنا وَطَبیبِ نُفوسِنَا وَشَفِیعِ ذَنوبِنا اباالقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد و آلِهِ الطّاهَرین الْمِعْصومینَ المُکَرَّمین؛
اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک؛
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیه‌السلام- مرحمت کنید.

پروردگار عالم از ناحیه‌ی کتاب و سنت می‌خواهد ما را هدایت کند و خدا را شاکر هستیم که این فرصت برای ما فراهم شده است.
ببینید در این دینی که خدای متعال به ما ارزانی کرده، انبیا-علیهم‌السلام- دارند اداره می‌شوند نه ما؛ یعنی دین مثل یک قالبی است که در این قالب با دستورات دینی، برای پیغمبر یک زندگی سعادتمندانه‌ی پیامبری فراهم می‌شود، حالا چطور می‌شود که این دین با این قالب نمی‌تواند ما را اداره کند و پاسخ‌گوی خواسته‌های زندگی ما باشد، به طوری که ما مستأصل و گیر هستیم؟
ببینید مثلا فردی می‌گوید یک استان‌دار در زمان بازنشستگی‌اش آمده ده‌دار روستا شده، اما در این روستا نتوانسته کاری انجام بدهد. استان‌دار می‌گوید من یک استان را اداره می‌کنم، ولی برنامه‌هایم به درد شما نمی‌خورد و شما این زمینه‌ را ندارید که من بتوانم برنامه‌های رونق این روستا را فراهم کنم، برنامه‌های من برای شما سنگین و غیر قابل هضم است و نمی‌پذیرید.
برای ما هم این‌چنین است؛ یعنی یک پیغمبر آمده و برنامه‌هایش را به ما داده که اگر این برنامه‌ها را برای پیامبران با آن افکار بلند و عمیق و زمینه‌های تعالی که در وجودشان هست می‌بُرد جواب می‌داد نه ما! امیرالمومنین-علیه‌السلام- با همین نماز خواندن به آن مقامات رسیده، حالا همین نمازی را که امیرالمومنین-علیه‌السلام- می‌خوانده در اختیار من هست، اما برای من یک قدم پیشرفت را هم ایجاد نکرده، انگار این نماز اصلا در برنامه‌ی من نبوده است. الان اوضاع دین‌داری این است که دین با این گستره‌ی عمق و حقایق در اختیار ما هست، ولی زندگی ما مثل کافران هست؛ یعنی همان مشکلاتی که کفار به نحوی دارند ما هم داریم، اما آن‌ها یک‌سری محاسن هم دارند که ما نداریم، یک پیشرفت‌های دنیایی دارند که ما نداریم. امیرالمومنین-علیه‌السلام- فرمود: ما در دنیا با کفار شریک هستیم، ولی کفار در آخرت با ما شریک نیستند. ما نه در این‌ دنیا شریک هستیم و نه در آخرت چیزی گیرمان آمده که گیر کفار نیامده باشد و این یک امر جدی هست. مثلا شما به یک نفر می‌گویید که تشریف ببرید آشپزخانه و برای هفت هشت ده نفر غذایی بپزید، آن هم با برنج طارم و فلان گوشت، اما او رفته غذایی درست کرده که اصلا نمی‌شود نگاهش کرد. همین مواد غذایی را اگر به یک آشپز بدهید می‌رود غذایی درست می‌کند که تعجب می‌کنید.
خب حالا اشکال کجاست؟ دین که اشکال ندارد، چون قرار هست صاحب دین بیاید و همین فرمول و مباحث را پیاده کند و عالَم را به سعادت برساند، کار دیگری هم نمی‌خواهد انجام بدهد، چیز دیگری هم نمی‌خواهد بیاورد و همین دین است «یاتی بالدین جدید» نه به این معنا که این‌ دستورات باطل است، نه! بلکه همین دستوراتی را که ما بد عمل کردیم، او می‌خواهد درست عمل کند. حالا اشکال کار کجا است؟ اشکال این‌ است که آن قالب دین‌داری به ما نرسیده، مفردات به ما رسیده و ما هم الان حمال این مفردات شده‌ایم؛ هر جا هم می‌رویم همین مفردات را به مردم می‌گوییم و بازخوردش هم همین است که می‌بینید. مثلا می‌گوییم مردم اخلاق‌تان را خوب کنید، خب مردم خودشان می‌دانند اخلاق‌شان را باید خوب کنند. یا می‌گوییم مردم سبک زندگی‌تان را عوض کنید، این را هم می‌دانند. مدام تکرار مکررات، یعنی این مفردات را می‌بریم و می‌آوریم!
الان خدا با ما اتمام حجت کرده و می‌گوید مگر نمی‌گفتید آن‌ها مزاحم هستند، ما مزاحم‌ها را برداشتیم و حکومت دینی بر اساس ولایت، بر اساس فقاهت و امداد‌های غیبی به شما دادیم، حالا بیایید و این دین را بین مردم ببرید که زندگی کنند.
بحث‌مان راجع به قالبی است که باید به مردم برسد؛
ببینید مثلا شما یک نفر را به آشپزخانه می‌برید و به او نخود و لوبیا و گوشت و ادویه را نشان می‌دهید و از خواص آن‌ها به او می‌گویید، اما در آخر طرز تهیه‌ی آبگوشت را برایش توضیح نمی‌دهید و می‌خواهید که او آبگوشت درست کند! بعد هم می‌بینیم او همه‌ی ادویه و مواد را با هم در ظرف ریخته، چرا؟ چون قالب را به او نگفتیم، قالب مهم است. شما هر روایت و آیه‌ی قرآن را که نگاه و مطالعه می‌کنید، از اول تا آخر به این مفردات نپرداخته و دارد قالب را بیان می‌کند.
در مشهد ما خدمت آقایی رسیدیم که از دعای ندبه تمام مبانی دین را درآورده بود؛ یعنی از اول تا آخر هر چه در دین بود از دعای ندبه درآورد. یک نفرِ دیگر تمام معارف شیعه که چکاری باید انجام بدهد و چکاری را نباید انجام بدهد، از اول تا آخرِ زیارت عاشورا درآورده بود.
ببینید حضرت امام-رحمة‌الله‌علیه- فرقش با بقیه این است که قالب دستش بود و قالب را پیاده کرد و اصلا حواسش به این صحبت‌ها نبود، خب وقتی من قالب را پیاده کنم بقیه‌‌ی چیزها خودش شکل می‌گیرد.
حالا قالب چیست؟ قالب سه چیز است؛ یکی این‌که شما موقعی که دارید دین‌داری می‌کنید و مدام می‌گویید واجب و حرام و تعصبات این‌ مدلی را دارید الهام می‌کنید، به همان اندازه اشاره به عقل داشته باشید. همین مقدار که شما دارید تدیّن را گوش‌زد می‌کنید، ولایت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- را هم چاشنی آن کنید و انجام این کار هنر می‌خواهد و خیلی پیچیده است. خدا آقای خوش‌وقت را رحمت کند ایشان واقعاً بی‌نظیر بود. وقتی که مقام معظم رهبری انتخاب شدند، یکی از توسلات من این بود که روزی این دو نفر کنار هم بشینند و هم‌دیگر را ببینند و خدا لطف کرد آن زمینه‌ی ازدواج فراهم شد و حرف‌هایی نقل و انتقال داده شد. قالب پیش آقای خوش‌وقت-رحمة‌الله‌علیه- بود؛ یعنی فرد در نجاست و پاکی و واجب و حرام گیر کرده بود و وقتی می‌آمد خدمت ایشان صحبت می‌کرد یک حالت‌های مذهبی غلیظ بی‌عقلی را نشان می‌داد.
بنده یک روز با امام جمعه‌ی یکی از شهرها صحبت می‌کردم و گفتم پسر شما نماز نمی‌خواند و تارک‌الصلاة است و تا الان دو رکعت نماز هم نخوانده است، با تعجب گفت پسر من نماز نمی‌خواند؟! شما می‌دانید او چند نفر را نماز‌خوان کرده است؟ این اصلا امکان ندارد و شما اشتباه می‌کنید. گفتم شما از خودش بپرس و پسرش آمد و از او سوال کرد تو تا حالا نماز خواندی؟ گفت: نه، من تا حالا دو رکعت هم نماز نخواندم، گفتم از او بپرس تا حالا وضو گرفتی، تا حالا استبراء داشتی؟ گفت نه.
گفتم حالا توضیح بده، گفت من فقط
دست و صورتم را می‌شستم و می‌آمدم که مثلا نماز بخوانم، پدرش گفت موقع‌هایی که من می‌دیدم ذکر می‌گویی چه؟ گفت من شعر حافظ بلد بودم و به جای اذکار نماز اشعار حافظ را می‌خواندم! خب چرا باید این بشود؟ چون قالب فراموش شده است.
سر بسته به شما بگویم که قالب فقط پیش فقیه هست، اصلا جریان فقه این‌قدر پیچیده و لایه در لایه است که فقط فقیه می‌تواند راه را نشان بدهد، چرا؟ چون آن قالب را فقط فقه شیعه دارد، مفسّر و عارف و فیلسوف و منبری این قالب را ندارند. مداح هم نمی‌تواند به مردم راه نشان بدهد، چون فقط دارد یک گوشه را می‌بیند و می‌گوید حسین-علیه‌السلام- .
شما ببینید در واقعه‌ی کربلا امام حسین-علیه‌السلام- آن دو سه شبی که کربلا بودند و فرصت داشتند، چقدر مباحثی را که ما اصلا به آن فکر نمی‌کنیم را انجام داده و به عنوان دین‌داری رعایت کرده است.
موقعی که شما دارید به فرد راجع به واجب و حرام می‌گویید باید اندازه‌ی عقل او را بفهمید و به عبارتی عقلش را بالا و پایین کنید و به میزان عقل او واجب و حرام را بگویید و حق ندارید بیشتر به او بگویید، شما ببینید قالب چقدر ارزش دارد. رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- ، همه ی وحی را یک جا گرفت، قرآن یک جا به او نازل شد، احکام یک جا به او نازل شد و حضرت همه را فهمید و خوشحال شد که دستش پر است، همین که رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم-داشت می‌رفت، جبرئیل صدایش زد و گفت یا رسول الله، صبر کن و حضرت را نگه داشت و گفت «کن من ناس بقدره قوله» همه‌ی حرف در همین کلمه بود.
حضرت، امیرالمومنین-علیه‌السلام- را به یمن فرستاد و فرمود: یا علی، بعضی از شب‌ها طولانی است و مردم خوب خوابیدند، پس صبح اول وقت نماز جماعت بخوان و بعضی از شب‌ها کوتاه هست و مردم فرصت نکردند بخوابند، یک مقدار دیر به مسجد برو.
ما بعضی‌ها را واقعا بی‌دین کردیم. من در کاظمین دیدم که مدارس پسرانه و دخترانه تعطیل شد و دخترها اکثرا محجبه و تعدادی هم بین این‌ها بدون روسری بودند، خب این محجبه‌ها دارند دین را انتقال می‌دهند و این خیلی مهم است.
ما یک موقع افرادی که آستین کوتاه می‌پوشیدند را دعوا می‌کردیم! من دیدم که ارمنی را شلاق می‌زدند، گفتم او ارمنی هست و حکمش فرق می‌کند، گفت خب ارمنی باشد، یک مقدار تهدیدش کردم و رفت مسئولش را آورد و … ، گفتم این منطقه‌ای که شما دارید شلاق می‌زنید همه ارمنی هستند! حضرت-علیه‌السلام- فرمود: خدا عقل را صد جز قرار داد و نود و نه تای آن را به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- داد و یکی از این صد جز را بین همه پخش کرد، چرا نود و نه تای آن برای پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وله‌وسلم- هست؟ چون گستره‌ی دین مهم است و پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- صاحب دین است و از این‌جا میزان کسری ما معلوم می‌شود.
اگر کسی از من بپرسد در این مدتی که با آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- بودید چه چیز یاد گرفتید، می‌گویم ایشان فقط می‌گفت عقل، به عقل‌تان مراجعه کنید. یک روز دو نفر از آقایان مراجع نزد آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- آمدند، آن‌ها درباره‌ی حکم آب قلیل اختلاف داشتند که آب قلیل مگر همین آبی نیست که الان از آب کر اینجا بود، پس چرا حکمش با این فرق دارد؟ حاج آقا گفت: این قلیل یعنی (قلیل من الکر )، نه این‌که قلیل خودش یک عنوان باشد!
آقایی از کهک آمده بود خدمت آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- و می‌گفت ما گاو‌داری داریم و شیرها را از توری صاف می‌کنیم، اما ته توری خون هست و یک تُن شیر ما نجس شده! و ظرف شیر را هم آورده بود که نشان بدهد، آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- گفت: ظرف را جلو بیاور، وقتی ظرف را دید به او گفت: ته ظرف که خون قرمز نیست این زرد هست، گفت حاج آقا زرد نیست این خون قرمز هست، آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- گفت: نه، از زردی زیاد چشمانت قرمز می‌بیند!
آقای دیگری آمده بود که یک عبا روی دوشش انداخته بود و به آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- گفت: به من می‌گویند بروم مسجد یزدانشهر نماز بخوانم، حالا آمدم که نظر شما را بپرسم، آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- فرمود: باید سلمان بشوی تا برای مردم نماز بخوانی؟! خب برو برای مردم نماز جماعت بخوان!
ببینید درست همین موقع که بچه‌ی شما می‌خواهد شرعیات را انجام بدهد، به همین میزان باید به او ظرف عقلی داده باشید که این شرع می‌خواهد در زمین عقل رویش کند و باز به همین مقدار باید از محبت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- و امام حسین-علیه‌السلام- به او ولایت رسیده باشد.
چرا ما الان در حوزه مشکل داریم؟ چون این سه یعنی عقل، شرع و ولایت با هم نیستند. اصطلاحات را خوب بلد هستند، یعنی اگر یک یهودی هم بیاید که نابغه و نفوذی باشد می‌تواند ظرف پنج سال به همه‌ی درس‌های ما مسلط بشود. خب حالا از این حوزه متدین و مجتهد بیرون می‌آید و بلغه‌ی فقهی می‌شود؟! نه، چون دو تای دیگر آن نیست. آقای تبریزی-رحمة‌الله‌علیه- هر موقع می‌خواست درس را شروع کند، می‌گفت یک روضه بخوانید بعد ما درس را شروع کنیم، چرا این را می‌گفت؟ چون این اصطلاحات دارد در وجودی می‌رود که قصاوت قلب دارد و گریه نکرده، لذا قبل از شروع درس می‌گفت روضه بخوانید.
شما الان نگاه کنید در نیمه‌ی شعبان، در مبعث، در عید فطر و شب جمعه زیارت امام حسین-علیه‌السلام- وارد شده است. حرارت مکنونه چیست؟ لا تبرد عبدا چیست؟ چرا اگر کسی به زیارت امام حسین -علیه‌السلام- نرفته باشد، حتی اگر بهشت هم برود جایی ندارد؟ چون امام حسین-علیه‌السلام- خمیر مایه‌ی فقه را جلا می‌دهد و خوشمزه‌اش می‌کند و اصلا آن را عمل می‌آورد.
حالا می‌خواهم بگویم که وجه اشتراک عقل و شرع و ولایت چیست که باعث شده این سه مورد کنار هم باشند؟
ببینید در شرعیات واجب و حرام است، واجب و حرام یعنی چه؟ یعنی مصلحت و مفسده و احکام تابع مصالح و مفاسد هست. در عقل هم تشخیص مصلحت و مفسده است، یعنی عقل می‌تواند مصلحت را بفهمد و حتی راجع به دین نظر بدهد و بگوید مثلا الان شما نماز را یک ساعت دیگر بخوان، یا اصلا نماز الان قضا بشود و فردا آن را بخوان، عقل می‌تواند بگوید روزه نگیر، چون این عقل، عقل نورانیِ تربیت شده‌ی این دو حوزه هست و حرفش صائب (درست) است، نه آن عقل‌هایی که بیرون هست و می‌خواهد چرایی را مطرح کند و دین را پایین و بالا ببرد، اصلا این حق ندارد که بیاید، ما با عقلی کار داریم که «ما عُبِدَ بِه‌ الرَّحْمان» باشد.
وجه اشتراکش در ولایت چیست؟ تولی و تبری هست. اگر تولی و تبری نباشد فقه پکیده است و چیزی داخلش نیست. الان ببینید این‌ها چقدر راحت دشمن را پذیرفتند و با آن کنار آمدند!
خب با این کار همه‌ی فقه تمام شد! همه‌ی فقه این است که شما باید از مظلوم دفاع کنید و ظالم را بکوبید، اما شما دست‌تان را در دست ظالم گذاشتید. این دیگر چه فقهی هست و این فقه را از کجا آوردید؟! ما چون این قالب را در جامعه انتقال ندادیم مردم همان شرعیات را می‌بینند، والضالین را می‌بینند و نتیجه‌اش می‌شود خوارج، می‌شود جاهل متمسّک!
لذا وظیفه‌ی ما این است که برای انتقال دین، هم شرع، هم عقل و هم ولایت را با هم ببریم.
مثلا اگر شما می‌خواهید اُملت به مردم یاد بدهید با این‌که غذای ساده‌ای هست، ولی باید همه‌ی قوانین آشپزی را رعایت کنید ولو یک تخم مرغ باشد، بعد آن را به غذاهای مهم برسانید.
شما اگر می‌خواهید خیلی ساده به فرزند‌تان بگویید دین‌داری این است، باید هم عقل، هم شرع و هم ولایت را با هم به او بگویید. خب حالا این سه (عقل، شرع، ولایت) با چه چیزی تغذیه می‌شوند؟ با قرآن، رساله و مفاتیح و امام زمان-عج‌الله‌تعالی- دارد این سه تا را حفظ می‌کند.
«انا نحن نزلنا الذکر…» ببینید «نحن نزلنا الذکر» در هر سه‌ی این‌ها است، فقط که قرآن نیست. لذا ببینید به دعای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- شیخ عباس قمی مفاتیح می‌نویسد، به دعای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- سیدابوالحسن‌اصفهانی رساله می‌نویسد و به دعای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی- هست که قرآن حفظ می‌شود.
پس جوهره‌ی دین‌داری این‌جاست که شما دین را مجموعه‌ای و قالبی جلو ببرید و به مردم منتقل کنید.
ما مسجد کوفه که رفتیم، به آقایان گفتم که دو رکعت نماز تحیّت مسجد را بخوانید و دیگر کار ما در مسجد تمام شده و عملی در مسجد نداریم، اما اگر توان‌تان خوب است و می‌خواهید اعمال بیشتری انجام بدهید این‌جا این مقام است، آن‌جا مسلم ابن عقیل هست، آن‌جا هم می‌روید زیارت‌نامه می‌خوانید، اگر هم بیشتر می‌خواهید بخوانید، پنج تا دو رکعتی نماز بخوانید و من هم همه‌ی دعاهایش را به نیابت از شما می‌خوانم. مسجد سهله هم که رفتیم همین کار را انجام دادیم و ما از کربلا که راه افتادیم ظرف سه ساعت هم اعمال مسجد کوفه را انجام دادیم و هم اعمال مسجد سهله. وقتی به هتل برگشتیم گفتند حاج آقا، ما کابوسی از مسجد کوفه در ذهن‌مان بود که چه‌طور اعمالش را انجام بدهیم، حالا این کابوس برداشته شد و دوست داریم دوباره به مسجد کوفه برویم و اعمال انجام بدهیم.
بعد آقایی آمد و گفت آقای فلانی که این‌جا بود، او هم گفت پنج نماز دو رکعتی بخوانید و دو رکعت دیگر هم به نیابت از همه بخوانید!
شما کلا هفت روز عتبات هستید و می‌خواهید عجله‌ای و بدو بدو همه جا هم بروید؛ امام‌زاده سید محمد، دو طفلان و…، خب شما فقط دویده‌اید، اگر قرار باشد بیست روز آن‌جا بمانید همه جا بروید. پس اگر دیگران دخالت نکنند و بگذارند که فقها دین را پیاده کنند آن نتیجه حاصل می‌شود. شما فکر می‌کنید بحث ولایت فقیه چیست؟ همین است، یعنی طبق رساله انجام بشود و هر مقدار مسائل، هر چند کم طبق فقه انجام بشود، نزد خدا باارزش‌تر از یک گستره‌ی دین‌داری هست که یک تکه‌اش انجام شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی؛ مورخ ۸ فروردین ۱۳۹۸؛ ۲۱ رجب ۱۴۴۰