با انجام قوانین الهی در مسیر بهشت و سعادت قرار میگیریم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیهالسلام- مرحمت بفرمایید.
دین یک مجموعه هست، آن را جزء جزء نکنیم
دین ما یک جز نیست که شما بگویید من یک جزء دین را دارم خوب انجام میدهم، دین یک امر مرکب است که همهی این اجزا در کنار هم یک چیز میشود، مثلا الان ماه رمضان سی یا بیست و نه عمل نیست، در مجموع یک عمل هست.
سعی کنید در ماه رمضان به مسافرت نروید
امام رضا-علیهالسلام- به آقایی که میخواست به مسافرت برود، فرمود: حق نداری ماه رمضان را تکه پاره کنی، مسافرت نباید بروی، چون ماه رمضان یک عمل هست. شما یک روز آن را روزه نگیرید ناقصش کردید. الان یک فرش گرانقیمت اگر سوراخ یا پارگی داشته باشد و بگویند از پولش کم کنید، میگویند این دیگر فرش نیست و ارزشش را از دست داده است. شخصی آمد خدمت امام صادق-علیهالسلام- و گفت میخواهم ماه رمضان به کربلا بروم، حضرت-علیهالسلام- فرمود: حق نداری بروی، روزهی ماه رمضان را بگیر، چون اگر روزه ناقص بشود امر خدا روی زمین مانده است، مگر اینکه ده روز قصد سفر کنی که روزهات عیبی پیدا نکند.
در مورد نماز هم همین است؛ شما از این نماز رکوعش را انجام ندهید و یا اگر صلوات تشهد را نگویید نماز دیگر نماز نیست، مثل نخ اسکناس که اگر نباشد پول ارزشی ندارد.
فقط یک جز از دین را انجام ندهیم
مثلاً بگویم من قاری قرآن هستم، خب باش! باید نمازتان هم باید اول وقت باشد، باید عزاداری و حسینحسین-علیهالسلام- گفتن هم سر جایش باشد، همسرداری شما هم باید درست باشد، رفتار شما باید در اجتماع با مردم درست باشد، وقتی همهی اینها با هم شد، یک عمل میشود، لذا عمل یک امر نیست؛ جزجز نیست؛ ما حق نداریم آن را تکهتکه کنیم!
همهی قرآن با هم هست
قرآن هم همین را میگوید؛ قرآن میگوید عدهای آمدند قرآن را بخش بخش کردند(تکهتکه)، مثلا همین بحثهای موضوعی قرآن، همین تفسیرهای موضوعی قرآن، شما یک موضوعی را برمیدارید و بزرگش میکنید، نه! همهی قرآن با هم هست. شما اگر خواستید موضوعی کنید باید همهی قرآن را در نظر بگیرید نه یک جز آن را. حتی در روایت داریم که شما نمیتوانید قرآن را با قرآن معنی کنید، بیایید بگویید من آدمی هستم که این آیه را کنار این آیه میگذارم و از آن استنتاج میکنم، عیبی ندارد کنارش بگذارید ولی آن نتیجه را نمیتوانید بگیرید. در زمان معصوم-علیهالسلام- فردی آمد از قرآن آیاتی را که با آیات دیگر ضد بود مقابل هم جمعآوری کرد که یک کتاب بنویسد و بگوید بعضی از آیات قرآن با آیات دیگرش معارض هست. حضرت-علیهالسلام- یک نفر را به عنوان خدمتکار نزد او فرستاد، بعدا حضرت-علیهالسلام- به او پیغام داد که به این آقا بگو آیهای که الان تو میگویی با این آیه معارض و ضد هست، اگر آن کسی که صاحب آیه است یک معنای دیگری در نظرش باشد، آن را چه میگویی؟ او به خدمتکار گفت: این حرف مال تو نمیتواند باشد و کتاب خودش را سوزاند. لذا همانطور که ما نمیتوانیم یک جزء از قرآن کم کنیم، همانطور هم نمیتوانیم آن را بخش بخش کنیم.
کسی که حجاب را قبول ندارد از دین بیبهره هست
شما نمیتوانید حجاب را از دین بردارید، مثلا خانمی بگوید من نماز و روزهام خوب است، با حجابم کاری نداشته باشید، من حجاب خدا را قبول ندارم! یا حجاب را به علما نسبت بدهد و بگوید شما حجاب را آوردید!
این خانم کلا از دین بیبهره هست. ما همان مقدار که روی حج حساس هستیم، روی مسألهی حجاب هم حساسیم، روی نماز هم حساس هستیم، این یک نکته.
اهمیت رعایت قوانین
نکتهی دیگر این است که ما در زندگی اموری را حاکم میدانیم که این امور دارد زندگی ما را جلو میبرد، خوب دقت کنید، مثلا ببینید الان وقتی در جاده یا اتوبان میروید یک امری به شما حاکم است و آن قوانین راهنمایی و رانندگیست. ناخودآگاه راهنمایی و رانندگی دارد به شما حکومت میکند؛ در جاده دوربین دارد، مامور دارد، تابلو دارد، خطکشی دارد و مسیر را معلوم کرده است و شما ناخودآگاه از آن موقعی که استارت میزنید تا به مقصد میرسید، تحت قوانین راهنمایی و رانندگی باید بروید؛ یعنی شما هر چقدر بخواهید نمیتوانید گاز بدهید، بله ماشین مال شماست پدال گاز هم مال شماست اختیار هم مال شماست، ولی جاده مال شما نیست برای همه است. یک قانون حاکم هست که میگوید شما اینجا بیشتر از صد و بیست یا هشتاد نباید سرعت داشته باشید. ما داریم با این قانون جلو میرویم و کسانی که از این قوانین تخطی میکنند این حوادث و تصادفات را به وجود میآورند. مثلا شخص میگوید من ماشینم را به این قیمت خریدم، آن وقت سرعتم صد و بیست باشد و مثل فلان ماشین بروم، بعد میآید با سرعتِ صد و شصت صد و هفتاد حرکت میکند، هوس سرعت میآید به جای قانون به او حاکم میشود، لذا نه تنها خودش به نتیجه نمیرسد بلکه بقیه را هم مضطرب میکند و به چالش میکشاند.
در دین عیناً همین هست؛ درست است که این خانه و زندگی و زن و بچه برای شماست، ولی یک قانونی به زندگی شما حاکم است، شما از خودتان اختیار ندارید. شما نمیتوانید بگویید من میخواهم برنج زیاد بپزم، یک قانونی جلو میآید و میگوید اسراف نه! اگر شما این قانون را محترم شمردید و اجراییاش کردید مسیر بهشت را نشانتان میدهند، دعایتان را مستجاب میکنند، روزی شما زیاد میشود، به زندگی شما برکت میدهند، به ایمان شما اضافه میکنند، ممکن هست امام زمان-عجلاللهتعالی- را هم ببینید، ولی اگر شما گفتید نه، آشپزخانهی خودم هست، زندگی خودم هست، این زندگی به سمتی میرود که دیگر امر خدا در آن حاکم نیست، مثل همان کسی که در جاده با سرعت غیرمجاز میرود. الان چطور راهنمایی و رانندگی صد تا تابلو دارد و شما باید آییننامه را بخوانید تا بدانید این تابلوها در جاده یعنی چه که بتوانید در جاده حرکت کنید. در دین هم صد تا تابلو هست که باید بلد بود.
گاهی میبینید روسای نیروی انتظامی میگویند اگر این چهار مطلب را رعایت کنید، حادثهای رخ نمیدهد، مثلا میگویند فاصلهی خودتان را با ماشین جلویی رعایت کنید، ببینید چهل و دو قانون هست، ولی میگویند چهار قانون آن مهم هست که رعایت شود، در دین هم همین است؛ چهار قانون مهم دارد که اگر حاکم شود زندگی جهتش را پیدا میکند.
تابلوی مهم در زندگی
دین نپذیرفته که خانمها حاکم باشند، حالا هر چقدر هم که با عرضه و فهمیدهی عالم باشند، دین این را نپذیرفته است.
یا مثلا شوهرِ این خانم اصلا عرضه ندارد و واقعاً هم این خانم فهمیدهتر از شوهرش هست، ولی همین خانم باید همه عرضهاش را خرج شوهرش بکند، بهطوری که اگر در جاهای مختلفی صحبت شد، بگویند این آقا عجب مدبر خوبی برای خانه و زندگیاش هست، ببینید با اینکه این خانم مدبر هست و دارد برای این زندگی جانفشانی و تلاش میکند، ولی طوری رفتار میکند که همهی این کارها را به حساب شوهرش میگذارد، این تابلوی خیلی مهمی در دین هست.
اگر زن پول هم خیلی داشته باشد و بخواهد خانه را اداره کند، با بودن مرد هزار هم خرج کند خدا از زندگی آنها کنار میرود و این خانه را بیبرکت میکند، این در روایت هم هست.
خانم بگوید من با یک مرد بی دست و پا، زندگیای درست میکنم که زرنگهای عالم انگشت به دهان بمانند و بگویند عجب زندگیای! حالا هر چقدر هم مرد بیدست و پا و زن باعرضه باشد، ولی خدای متعال اینجوری قرار داده که زن تصمیمگیرنده نباشد.
نمیشود نصف دین ما اروپایی باشد و نصف دیگرش اسلامی، ما فمنیسم نیستیم!
تعریف غلط احترام
دین حتی این را نمیپذیرد که شما وقتی دارید بیرون میروید بگویید خانم اول شما بفرمایید و بعد خودتان بروید، این اسمش احترام نیست!
حضرت آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- اوایلی که قم آمده بودند، سی چهل نفر تشریف آورده بودند و خدمت ایشان نشسته بودند و هر کسی میآمد به احترامش بلند میشدند، آقای بهجت-رحمةاللهعلیه- گفتند ما در نجف چنین احترامی نداریم که اگر کسی آمد همه به احترامش بلند شوند، این احترام نیست! فرد زانودرد دارد ناراحتی دارد، این احترام را شما ایرانیها درست کردید. ببینید ما بعضی چیزها را تعریف میکنیم؛ وقتی ما فمنیسم را قبول کردیم سگبازی را هم باید قبول کنیم.
علت اصلی طلاق
الان چقدر قشنگ دارند با فیلمهای ایرانی اساس خانواده را بههم میریزند، نتیجهاش هم زیاد شدن طلاق هست. بعد بررسی میکنند و میگویند علت طلاق این بوده! این علتها کوچک است، علت اصلی این هست که مرد در خانه هیچ کاره هست، بعد نتیجهی این هیچ کاره شدن، این میشود که او الان تنبل تنبل شده و هیچ کاری را به عهده نمیگیرد. خانمی برای مشاوره آمده بود و به من میگفت شوهرم کاری نمیکند، گفتم خانم روز اول که اینجوری نبود، روز اول که این بنده خدا آمده بود کار را به دوش بگیرد شما هی از عهدهاش گرفتی و گفتی این کار با من، این کار با من، حالا تنبل شده هست، بچهها هم که بزرگ شدند، باز شما میخواهی آنها را اداره کنی ولی بچهها هم به حرف شما گوش نمیکنند، تا دوران دبستان حرف گوش میکنند بعد از دبستان دیگر گوش نمیکنند و زندگی به هم میریزد.
به همسرتان شخصیت بدهید
ببینید قطعا فامیل میفهمند که این خانه را خانم اداره میکند، ولی شما به حساب آقا بگذارید، بگذارید این آقا روحیه بگیرد، شخصیت بگیرد. یک موقع بچهها که زنگ میزنند به آنها سفارش کنید که با پدرشان هم صحبت کنند، خدا این را میخواهد، خدا زندگی را میخواهد، این هم یک نکته.
صلهرحم، قانونی مهم در دین
نکتهی سوم اینکه شما باید صله رحم داشته باشید، نمیشود در خانه را ببندید.
شما علت گرانی را صد چیز میگویید، ولی نمیگویید علت گرانی قطع رحم است. این قحطی که الان پیش آمده و با اینکه همه چیز در مغازهها هست، اما نمیشود خرید کرد علتش این هست که این آقا سه ماه برادرش را ندیده، این خانوم خواهرش را ندیده، این آقا گفته نمیخواهم خواهرت را ببینی، سر یک کادو با هم دعوا کردند و میگوید نمیخواهم دعوتش کنی! خدا میگوید اگر کسی صله رحم کرد، سی سال به عمرش اضافه میشود، این حاکمیت است. دین با این چیزها دارد به زندگی رونق میدهد. در خانه باید باز باشد، نباید به سختی از شما یک مهمانی بگیرند.
قدیمها اینجوری بود زنگ میزدیم یا الله یا الله میگفتیم و داخل میرفتیم، حالا مگر میشود همین جوری به خانهای رفت! میگویند از قبل بگویید که ما بفهمیم چه کسانی میآیند یا نمیآیند و میخواهیم چند نوع خورشت درست کنیم!
با انجام صلهرحم افسرده نمیشوید
چرا مریضیها و افسردگی زیاد شده است؟ بهخاطر اینکه شما برادرت را نمیبینید، شما با دیدن برادرت شارژ میشوید نه با دیدن فیلم سینمایی! وقتی مادر و برادرتان را نمیبینید روحیهی شما خراب میشود و افسردگی پیدا میکنید. چقدر دیدن پدر و مادر لذت دارد، چقدر لذت دارد که اینها به خانهی ما بیایند و این نوهها دورشان جمع بشوند و چای بخورند، نمیخواهد شام یا ناهار بدهید، عصر بیایند یک چای بخورند و بروند. در هر خانهای یک چای جلوی کسی بگذارید دیگر نمیگویند به ما بیاحترامی کرد، از خوبیهای چای این هست که آبروست، یعنی جلوی هر کسی بگذارید ولو چیز دیگری برای پذیرایی نباشد، میگویند از ما پذیرایی کرد.
سامان گرفتن زندگی با قوانین الهی
الان سی میلیون پرونده در دادگاهها وجود دارد که اکثرا دعواها خانوادگی و بر سر ارث و میراث هست. خانم تصمیم میگیرد و به شوهرش میگوید من نمیخواهم برادر شما به خانهی من بیاید، من نمیخواهم مادر شما خانهی من بیاید! خانم، شما نمیتوانید چنین حرفی بزنید. یا آقا تصمیم بیخود میگیرد و به خانمش میگوید دیگر حق نداری تلفنی با مادرت حرف بزنی! آقا، ما چنین چیزی نداریم. یا آقا به خانمش میگوید تو حق نداری روزه بگیری، شما حق چنین حرفی را ندارید. این خانم بدون اجازهی شوهرش میتواند به حج واجب برود، ما مسائل را با هم قاطی کردیم. پس امور زندگی ما وقتی سر جایش میآید که قوانین خدا بر آن حاکم باشد.
مرد نباید در زندگی خسیس باشد
یکی دیگر از قوانین این هست که آقایان باید در خانه خرج کنند، اما متاسفانه بعضی از آقایان در خانه خرج نمیکنند و خسیس هستند. دعواهایشان هم بهخاطر پول هست؛ میگوید خانم چرا برای خواهرت کادو خریدی! حضرت-علیهالسلام- فرمود: مردی که در خانه خرج نمیکند فقیر میشود، ورشکسته میشود، بیچاره و زمینگیر میشود. آقا در خانه باید خرج کرد، حتی در روایت هست که حضرت-علیهالسلام- فرمود: در خانه بریز و بپاش داشته باشید، خدا برکت میدهد. آقا! بیرون از خانه خرج نکن و خسیس باش، در بیرون بگو دونگی حساب کنیم. آقا با سی نفر بیرون رفته و میگوید همه بستنی مهمان من! بستنی نه نان هست نه آب، خورده نشود هم مهم نیست، ولی شما باید در خانه خرج کنید. اصلا خانم نباید بگوید ما سیبزمینی نداریم، بلکه شما باید نگاه کنید ببینید سیبزمینی هست یا نیست، اگر نان و روغن و… نیست آنها را بخرید و به خانه ببرید. خانم نباید بگوید و اینقدر منت بکشد و التماس کند تا شما فلان چیز را بخرید.
ببینید ما شاخصهای دینی داریم و بر اساس دین حرف میزنیم، ما از کسی طرفداری نمیکنیم و میخواهیم بر اساس دین سلامت خانواده را دنبال کنیم.
علت فساد جامعه، دیر ازدواج کردن
خانم، آقا! بگذارید بچههایتان زود ازدواج کنند، پسرهایتان را زود زن بدهید، اگر خواستگار خوب برای دخترتان آمد قبول کنید، چه اشکالی دارد بعد از ازدواج با هم به دانشگاه بروند و درسشان را هم ادامه بدهند؟ زهرای مرضیه-سلاماللهعلیها- در سن نه سالگی ازدواج کرد. به نظر من حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در همهی خصوصیات نفر اول هست، ایشان برای دختران الگو هست، وقتی حضرت زهرا-سلاماللهعلیها در نه سالگی به خانهی شوهر میرود، یعنی صد را انجام دادند که من نگویم زود هست در سن هجده نوزده سالگی فرزندم ازدواج کند. الان فساد جامعه برای همین است که سن ازدواج عقب افتاده است. وقتی سن ازدواج بالا برود دیگر دختر و پسر قبول نمیکنند و در انتخاب دچار وسواس و بدسلیقه میشوند و بعد هم میگویند استخاره خوب نیامد و خدا را هم بد نام میکنند.
قوانین و تابلوهای مهم دین
یکی دیگر از قوانین این هست که آقا نان حلال به خانه بیاورد، خمس مالش را بدهد و در خانه پشت سر کسی حرف نزند.
آقا، خانم! پشت کسی حرف نزنید، آقای شیخ پناه میفرمودند: وقتی در خانه با هم نشستید از خوبی کسی هم چیزی نگویید و بگذارید خانه پاک بماند. یعنی چه مدام از این و آن حرف میزنید و غیبت میکنید و بعد نتیجهاش تهمت میشود.
پس ببینید دین یک مجموعه است و این مجموعه باید پیاده بشود و تمام قوانینش هم حساب شده است و هم نتیجهاش مشخص.
حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- الگویی برای شوهرداری
همین قوانین را حضرت زهرا-سلاماللهعلیها- در زندگی با امیرالمومنین-علیهالسلام- پیاده کرده است و این در صورتی هست که حضرت فاطمهی زهرا-سلاماللهعلیها- از لحاظ مقام تنه به تنهی پیغمبر-صلیاللهعلیهوالهوسلم- میزند. وقتی که برای مباهله رفتند پنج نفر بودند؛ پیغمبر -صلیاللهعلیهوالهوسلم- ، علی-علیهالسلام- ، حسن و حسین-علیهمالسلام- و فاطمه-سلاماللهعلیها- ، ببینید این یعنی فاطمه-سلاماللهعلیها- مثل پیغمبر -صلیاللهعلیهوالهوسلم- مستجابالدعوه است که ایشان را برای مباهله بردند تا نفرین کند. زهرا-سلاماللهعلیها- به لحاظ مقام و صفات و کمال تنه به تنهی علی-علیهالسلام- میزند، ولی همین فاطمهی زهرا-سلاماللهعلیها- وقتی بحث زن و شوهری هست میفرماید من کنیز علی-علیهالسلام- هستم، من نوکر و خادمهی علی-علیهالسلام- هستم. البته امیرالمومنین-علیهالسلام- هم برای زهرا-سلاماللهعلیها- علی بود و باید به آقایان گفت اگر همسرتان هم با شما اینطور برخورد و زندگی میکند باید قدرشناس باشید و از او تشکر کنید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کرج؛ مسجدجامع رجاییشهر؛ رمضان ۱۴۴۰؛ روز نهم؛ ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸