qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

ویژگی‌های زندگی در زمان غیبت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَ صَلِّ عَلي علي بن مُوسَي الِّرِضا المَرُتَضي اَلاِمامِ التَّقيِّ النَّقيِّ وَ حُجَتِكَ عَلي مَن فَوقَ الاَرضِ و َمَن تَحت الثَّري اَلصِدّيقِ الشَّهيدِ صَلاةً كَثيرَةً تآمَّةً زاكِيَةً مُتَواصِلَةً مِتَواتِرَةً مُتَرادِفَة كَاَفضَلِ ما صَلَّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اوليائِكَ.»
صلواتی برای امام رضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.

صحبت امشب ما این است که ما در چه مقطعی از زمان زندگی می‌کنیم؟ زمان ما چه تعریف و خصوصیاتی دارد. خدای متعال در این مقطع از زمان از ما چه می‌خواهد؟ چه تمهیداتی برای این زمان لازم است تا ما سالم بمانیم و از برکاتی که خدای‌ متعال در نظر گرفته بهرمند باشیم، تفاوت این زمان با زمان‌های گذشته چیست؟ چه هدفی در به وجود آمدن این زمان دخالت دارد؟ آیا این زمانی که ما در آن هستیم برحسب تصادف اتفاق افتاده است؟ براساس معصیت انسان‌ها؟ یا نه! در مقطعی هستیم که خدای متعال روی حساب این زمان را برای ما در نظر گرفته و ما را به این زمان سوق داده و ما را برای این زمان خواسته است؟ امتیاز این زمان چیست؟ آیا امتیازی مترتب هست یا نیست؟ اگر ما به زمان قبل برگردیم، این زمان از زمان رسول‌خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- پیش‌بینی و بیان هم شده است. این زمان یک خصوصیاتی دارد که دریافت این خصوصیات، برای ما معرف این زمان است. شما در یک زمانی می‌بینید رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- هست، امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- هست، فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها-، امام حسن و امام حسین-علیهما‌السلام- هستند، پنج معصوم در یک زمان زندگی می‌کنند، آن چه زمانی است؟ در این زمان حتی یک معصوم هم بین ما نیست. حال آن‌که تکلیف همان تکلیف است. امتحان همان امتحان است. در خواست خدا هم تغییر نکرده است و همان درخواست است. عقل چه می‌گوید؟ برحسب ظاهر انسان‌هایی که در این زمان هستند آیا توانایی تحمل تکلیف خدا را دارند یا ندارد؟ مردم معجزه می‌خواهند اما در این زمان مردم معجزه نمی‌بینند. برعکس ضد معجزه می‌بینند، دعاهای این مردم مستجاب نمی‌شود که امیدوار بشوند.
مشکلاتی دارند، علی‌الظاهر رابطه هم قطع است، راه‌های گمراه شدن هم زیاد است. پس چرا خدا قبول کرد زمان به این شکل باشد؟ چه خصوصیتی در ما هست؟ چه چیزی خدا در ما دیده؟ به چه اختیاری خدا این بساط را این‌طور قرار می‌دهد؟! برای این‌که این را متوجه بشویم به قبل برمی‌گردیم.

امت موسی بعد از ده روز گوساله پرست شدند
شما زمان حضرت موسی-علیه‌السلام- را ببینید، حضرت موسی-علیه‌السلام- یک پیغمبر است. پیروانش درخواست کردند که ما می‌خواهیم یک معجزه‌ی جدید و تازه ببینیم. آن‌ها دعوت می‌شوند. خوبان اصحاب حضرت‌ موسی-علیه‌السلام- از بین امت انتخاب شده و پای کوه طور می‌آیند. از جایی که این‌ها نشستند تا بالای کوه نیم ساعت راه است. حضرت موسی-علیه‌السلام- بالای کوه رفت و برادرش -که او هم پیامبر است- را بین این‌ها گذاشت تا بین این‌ها هم کسی باشد. ده روز از رفتن حضرت موسی-علیه‌السلام- نگذشته بود که این‌ها گوساله پرست شدند. هزار و ‌چندی سال است که موسی ما رفته است، اما مردم ما گوساله‌ پرست نشدند. با یک اعتقاد کامل خدا را احد و واحد می‌دانند. هر روز می‌گویند: «قل هوالله احد» و بهترین عقیده را دارند. پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- را دقیق می‌شناسند، اسمش، مادرش، پدرش و محل دفنش را می‌دانند، مردم به این پیغمبر اعتقاد کامل دارند. دوازده امام داریم که تک‌تک این‌ها را می‌شناسند و به این‌ها اعتقاد کامل دارند. در روز ولادت این‌ها جشن می‌گیرند، در روز شهادتشان عزا می‌گیرند. برای آن‌ها گریه می‌کنند، هزار و چندی سال از این جریان می‌گذرد. نه هارونی خدا بین ما گذاشت، نه معجزه‌ای، ولی مردم بر این عقیده هستند. چه عقیده‌ای، چه مطلبی در این میان وجود دارد که اگر ما آن‌ را پیدا کنیم، باعث می‌شود که این مقطع را یک مقطع بسیار با ارزش بدانیم؟

گوساله‌ی امت پیامبر زنده بود
این جریان حضرت موسی-علیه‌السلام- است.
نبی خاتم-صلی‌الله‌علیه‌وآله- این همه معجزه به مردم نشان داد، روزی که حضرت از دنیا رفت همه برگشتند، یعنی به عبارتی همه گوساله پرست شدند.
منتهی فرق این گوساله‌ی جدید با گوساله‌ی قبلی این است که این گوساله، زنده است. آن گوساله‌ی قبلی مرده و بی‌جان بود. گوساله‌ی امت پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- زنده است و غصب خلافت می‌کند، درِ خانه‌ فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- را آتش می‌زند و این قضایا را به وجود می‌آورد، جاندار است. شما زمان امام حسن-علیه‌السلام- را ببینید، باز همین اتفاق می‌افتد. کسی را بدون علت فرمانده نمی‌کنند. تمام هویت و زندگی او را شناسایی می‌کنند و بعد او را فرمانده می‌کنند. امام حسن-علیه‌السلام- این‌ها را فرمانده می‌کرد، بعد از ظهر می‌دید خائن از آب درآمدند.
شما ببینید با سیدالشهدا چه کار کردند؟ سی‌هزار نفر کسانی بودند که دقیق امام حسن-علیه‌السلام- را می‌شناختند، خوبی‌های امام حسن-علیه‌السلام- را هم می‌دانستند. جمع شدند امام حسین-علیه‌السلام- را شهید کردند. این هم یک امت است.
امام بین آن‌هاست، معجزه می‌بینند، کرامت سیدالشهدا-علیه‌السلام- را مرتب می‌بینند. اما یکی از آن‌ها گفت برای یک سطل گندم آمده‌ام تا امام حسین-علیه‌السلام- را بکشم!! نه این‌که نداشت! زن‌هایشان مهریه‌ی خود را به شوهرانشان بخشیدند و گفتند می‌روید ما را هم شریک کنید. سم و زهر بخرید تیرهایتان را آلوده به سم کنید و فرزندان پیغمبر را با سمی که از مهریه‌ی ما تهیه کرده‌اید، بکشید تا ما هم شریک باشیم. وقتی هم که آمدند، نیامدند که فقط بکشند!! گفتند: که ما ‌می‌خواهیم سیدالشهدا-علیه‌السلام- را زیر سم اسب‌ها ببریم. هجده نفر نعل اسب‌هایشان را تازه کردند، به اراده‌ی پروردگار نتوانستند این کار را بکنند. معجزه آن‌جا اتفاق افتاد و حضرت زینب-سلام‌الله‌علیها- در این کار دخالت داشت، این‌ها موفق نشدند.

نزدیکترین مردم به خدا
چه جریانی این‌جاست که در آن‌جا نیست؟ هزار و چندی سال است که ما بدون موسی زندگی می‌کنیم. امام رفته است و هدایت صورت می‌گیرد. در روایت است
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ -عَلَيْهِ‌اَلسَّلاَم- قَالَ: أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعِبَادُ مِنَ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ أَرْضَى مَا يَكُونُ عَنْهُمْ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّةَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ لَمْ يَعْلَمُوا مَكَانَهُ وَ هُمْ فِي ذَلِكَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ لَمْ تَبْطُلْ حُجَّةُ اَللَّهِ جَلَّ ذِكْرُهُ وَ لاَ مِيثَاقُهُ فَعِنْدَهَا فَتَوَقَّعُوا اَلْفَرَجَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَإِنَّ أَشَدَّ مَا يَكُونُ غَضَبُ اَللَّهِ عَلَى أَعْدَائِهِ إِذَا اِفْتَقَدُوا حُجَّتَهُ وَ لَمْ يَظْهَرْ لَهُمْ وَ قَدْ عَلِمَ أَنَّ أَوْلِيَاءَهُ لاَ يَرْتَابُونَ وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّهُمْ يَرْتَابُونَ مَا غَيَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ وَ لاَ يَكُونُ ذَلِكَ إِلاَّ عَلَى رَأْسِ شِرَارِ اَلنَّاسِ»
(کافی/ ج۱/ ص۳۳۳)
نزدیک‌ترین مردم به خدای متعال آن مردمی هستند که حجت خدا را از آن‌ها گرفتند و غایب است (یعنی شما) و خداوند همان اعتقاد زمان پیامبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله- ‌را از این مردم می‌خواهد و آخر روایت مستند است که، اگر خدا از علمش می‌گذشت که مردم با غایب شدن امام زمان-علیه‌السلام- یک سرسوزن گمراه می‌شدند «مَا غَيَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ» خدا به اندازه‌ی یک چشم بهم‌زدن امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- را غایب نمی‌کرد. چون خدا دید غایب بودن امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- در این مردم تأثیر نمی‌گذارد، مردم عقیده‌ی آهنین دارند، قلبی محکم دارند، به مو بند می‌شود ولی قطع نمی‌شود، عقیده‌ی این‌ها این‌قدر محکم است، به همین دلیل امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف-را غایب کرد.

خدا در هدایت، می‌ریزد و جمع می‌کند
در یک زمان پنج معصوم زندگی می‌کنند و یک دفعه این‌ها را جمع می‌کند. اگر همیشه این حالت باشد که معلوم نمی‌شود که چه کسی گمراه است. چون پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- بالای سر آن‌ها هست. دومی معلون که به معاویه نامه نوشت، گفت معاویه اگر شمشیر محمد -صلی‌الله‌علیه‌واله- نبود ما یک لحظه هم اسلام را قبول نمی‌کردیم. شمشیر پیامبر بالای سر آن‌ها بود که قبول کردند و الا دنبال این کار نمی‌آمدند. خدای متعال چه جریانی در این قضیه قرار داده است،
وقتی که پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- باشد، علی و فاطمه-علیهما‌سلام- باشند، معلوم نیست چه کسی مؤمن است و چه کسی منافق؟ به اعتبار این‌که حکومت دست پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- است، پول هم دست پیامبر است و مردم هم که عبیدالدنیا هستند، خب چیزی کم نیست، دین را هم قبول می‌کنند و می‌گویند نماز هم می‌خوانیم.

در این زمان حفظ دین مهم است
الان اگر کسی محاسن بگذارد درست است، چون امتیازی ندارد، یک زمانی ریش می‌گذاشتند، ساواکی هم می‌گذاشت که بگوید ما هم یک سهمی داریم، ولی الان برعکس است، الان اگر کسی در اداره‌ای محاسن بگذارد، امتیازش کم می‌شود. الان اگر کسی حجابش را رعایت کند درست است. قبلا هم این‌طور بود که حجاب‌ها میزان بود. الان اگر دختر خانم واقعا راست می‌گوید که به خدا و رسول و ائمه-علیه‌السلام- ایمان دارد، باید حجابش را درست کند. هیچ زوری هم بالای سر کسی نیست، آزادی مطلق‌العنان است. الان ما از آن طرف افتادیم. مسئله مهمی است و خیلی باید حواسمان جمع باشد، پس خدا جوی درست می‌کند، بنام جو تدین«اذاجاء نصرالله والفتح…….» ، ولی الان «یخرجون من دین الله افواجا» اگر کسی در این زمان که امتیاز نیست، دینش را حفظ کرد، درست است. لذا خدا هم این را می‌داند و در زمانی جو درست می‌کند که عقیده‌ی مردم درست است تا مردم با جو دین را پیدا کنند و کم‌کم محکم بشوند. بعد از این‌که حجت بر مردم تمام شد، حرف‌ها زده‌ شد و فهمیدند که راه خدا و راه شیطان چیست؟ خدا امام را می‌برد، پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-را می‌برد، امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از ‌منکر را از جامعه جمع می‌کند. البته خدا جمع نمی‌کند شیاطین جمع می‌کنند. زمینه برای فساد فراهم می‌شود، حالا اگر کسی دین را حفظ کرد راست می‌گوید.

آمدن پیامبر و ائمه-علیهم‌السلام- مقدمه‌ای برای زمان ما
چیزی که من به آن رسیده‌ام این است که از اول آمدن پیامبر‌اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله-، آمدن دوازده امام، و آمدن حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-، همه‌ی این‌ها مقدمه بود برای این زمان، یعنی با وجود نبود پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-، نبود امام، نبود وحی، نبود معجزات و نبود اولیاء، مردم دینشان را خوب حفظ کنند و از بین خودشان پیغمبر انتخاب کنند «وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً ۚ فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»
( توبه/آیه‌ی۱۲۲)
یعنی یک عده‌ را از بین خودشان به حوزه‌‌ی علمیه بفرستند تا از لا‌به‌لا‌ی کتاب‌ها، دین خدا را کسب کنند.
نه به آن‌ها وحی می‌شود و نه به آن‌ها الهام می‌شود. دین خدا را در بیاورند و برگردند، مردم را انذار کنند « وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا » بگویند حکم خدا این است و مردم هم از آن‌ها بپذیرند. در جریان نبوت یک پیغمبر بود که خدا او را می‌فرستاد و وحی بود، تمام شد. حالا به جای پیغمبر مردم از بین خودشان یک عده را انتخاب می‌کنند و برای فقاهت می‌فرستند. این زمان را خدا قبول دارد، حتی امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- ۶۹ سال غیبت صغری دارند و بین مردم هستند. چرا حضرت امامت نکردند؟ برای این‌که مردم برای این زمان آماده بشوند. امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- با این‌که هستند و معصوم هستند، غیر معصوم را جلو می‌فرستند، این قانون تقدیم مرجوع به راجع را حضرت بهم می‌زند. عثمان بن سعید بین مردم است و مردم را هدایت می‌کند و خبر می‌دهد ولی خود امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- نمی‌آید. برای چه این کار را می‌کند؟ برای این که می‌خواهند مردم را تمرین بدهند، چون قرار است یک دوران جدیدی در دین آغاز شود بنام نیابت عامه. مردم باید تمرین کنند و دیگر امام نخواهند. دنبال امام نگردند. نگویند باید امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- بیاید و خبرها را به ما بدهد و گرنه اگر امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- نیاید ما قبول نمی‌کنیم. نگوید من باید امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- را در خواب ببینم تا این را به من بگوید و الا این را قبول نمی‌کنم. حضرت فداکاری کرد و دوران نیابت درست کرد و مردم را در طول هفتاد سال تمرین داد. گفت دیگر منتظر نباشید که امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- بیایید و منتظر ظهورش باشید. بروید با فقها و علما زندگی کنید، دینتان را از همین‌هایی که احتمال خطا در کارشان هست و معصوم هم نیستند بگیرید. حلال و حرام را من به این‌ها سپردم. این‌ها اگر گفتند: چیزی حلال است، حلال است و اگر گفتند: چیزی حرام است ،حرام است. با این‌که با هم اختلاف دارند. ما شما را به این‌ها سپردیم.

غدیر دوم
این‌جا یک غدیر دوم درست شد، در غدیر اول پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-، امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را معرفی کرد، این‌جا امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- یک جریان جدیدی را برای مردم معرفی کرد. نواب و نیابت عامه را آغاز کرد و مردم را به فقها ارجاع داد. فرمود سراغ آن‌ها بروید، چرا؟ به خاطر این‌که مردم آماده بودند. عقل‌ها در حال کامل شدن است، قلب‌ها محکم می‌شود. این‌جا به درد امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- می‌خورند. این‌جا مقدمات ظهور را می‌توانند فراهم کنند، این‌ها کسانی هستند که از بین‌شان ۳۱۳نفر درمی‌آیند و زمینه‌ی ظهور را فراهم می‌کنند و برای فقاهت می‌فرستند.

امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- امام مطلق
این زمان را خدا قبول دارد و این امت را برای آمدن امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- به طرز جدید و برنامه جدید مقدمه قرار داده، امامتی که امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- می‌کند غیر از امامت امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- است. این‌جا مطلق الامام است، امامت مطلق است. کی امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- امامتش را برای مردم بروز داد؟ مگر گذاشتند؟ تازه بعد از این‌که امیرالمؤمنین-‌علیه‌السلام- را قبول کردند‌، به عنوان خلیفه‌ی چهارم قبول کردند نه به عنوان امام!! حتی در همین چند سال قبل در کتاب‌های ما بود که این‌ها را حذف کردند. امام حسن-علیه‌السلام- را خلیفه پنجم نوشته‌ بودند!! در کتاب‌های بچه‌ها، امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- را نوشتند خلیفه‌ی‌ چهارم و ننوشتند امام!

عقل مردم رو به کمال است
لذا زمانی که ما در آن زندگی می‌کنیم، زمانیست که همان تکالیف هست، بدون معصوم و بدون معجزه، چرا؟ به خاطر این‌که مردم علقشان رو به کمال است و دیگر احتیاج ندارند. در روایت می‌گوید اگر خداوند می‌دانست مردم با رفتن امام زمانشان گمراه می‌شوند « مَا غَيَّبَ حُجَّتَهُ عَنْهُمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ» یک چشم به هم زدن امام زمان را غایب نمی‌کرد. الان امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- چه کار می‌کنند؟ چه اتفاقی می‌افتد؟

خصوصیات زمان غیبت
این زمان، زمان تخفیف است. خدا برای شما تخفیف قائل شده است. چه تخفیفی؟ در زمان ائمه-علیهم‌السلام- اگر کسی یک خطا می‌کرد دیگر مرتد بود و برگشتی نداشت. امام صادق-علیه‌السلام- با جمعی می‌رفتند. حضرت شنیدند که کسی که پشت سرشان است به غلامش فحش داد، این صدا به گوش امام صادق-علیه‌السلام- رسید، حضرت صورتش برافروخته شد، رنگ حضرت تغییر کرد، همان جا نشست دست روی پیشانی گذاشت و بعد از این‌که به حال آمد فرمود تا زنده‌ام دیگر این آقا را نبینم. خدا در این زمان دوران تخفیف برای شما قرار داد. یکی از تخفیف‌های خوبی که برای ماست این است که مراجع ما متعدد هستند، خدا کند، ده‌ تا دیگر به این‌ها اضافه شود. خدا کند که اختلافات این‌ها دو سه برابر شود. چرا؟ چون فلان مرجع در مسأله خمس آسان گرفته.
خب امروزه مردم دین و ایمانی که زمان پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- در کنار معجزه داشتند را ندارند و خدا می‌خواهد که این فرد دنبال مرجعی برود که خمس را آسان گرفته. مثلا فتوای فلان مرجع در مورد روزه و نماز دانشجو آسان است و این‌ها سراغ آن مرجع می‌روند. حتی یک فرد می‌تواند در هر قسمتی یک مرجع انتخاب کند. یعنی چند مرجع داشته باشد. یعنی در مسأله روزه از یک مرجع، در مسأله نماز از یک مرجع و در خمس هم از یک مرجع تقلید کند. چون الان اعلم نداریم، یک تخفیفی به ما داده‌اند. مثلا اگر شما در خارج از کشور زندگی می‌کنید، فلان مرجع مسائل نجاست و پاکی خارج از کشور را آسان گرفته است، خدا می‌خواهد که ما متدین بمانیم. حالا به این مرجع متدین بمانیم یا به آن مرجع، فرقی نمی‌کند. او فتوا را به شما می‌دهد. وقتی یک مرجع فتوا را به شما داد، تکلیفت همین است، مشکل ندارد. در حج روحانی کاروانی می‌گفت خانم‌هایی که مقلد فلان آقا هستند که فتوایش سخت است برای محرم شدن، در این مورد به مرجع دیگر رجوع کنند و از همین جا نذر کنند که محرم بشوند و لازم نیست به مسجد شجره بروند. دوران تخفیف است که مؤمن وقتی مرتکب اشتباه شد و استغفار کرد، برمی‌گردد و خدا هم او را می‌پذیرد، این‌ها برای این زمان است. و بهترین عنایت خدای متعال به این مردم است. چون پیغمبر را از آن‌ها گرفتند، امام و معجزه را از آن‌ها گرفتند و حالا می‌خواهند به آن‌ها یک چیزی بدهند، می‌خواهند به آن‌ها امتیاز بدهند.

برادران پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-
لذا حضرت وقتی اصحابش را جمع کرد، فرمود آفرین به برادرهایم. آن‌ها گله کردند، گفتند زخم‌هایش برای ما بود، کشته‌هایش برای ما بود، حالا شما می‌گویید آفرین به برادرهایم؟! برادرهای شما چه کسانی هستند که ما آن‌ها را ندیدم؟!
حضرت فرمودند برادرهای من کسانی هستند که در زمانی می‌آیند که ما را نمی‌بینند و معجزه‌ی ما را نمی‌بینند، امام بینشان نیست، یک سیاهی را روی سفیدی می‌بینند و به من ایمان دارند، آن‌ها برادرهای من هستند نه شما، شما هر روز از من معجزه می‌بینید.
بعد از دیدن این همه معجزه، وقتی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- را دفن می‌کردند ،گفتند همه‌ی این‌ها کشک است، علی بی علی. ولی مردم هزار و خورده‌ای سال است می‌گویند خدا احد و واحد است، پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- را قبول دارند و می‌گویند امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- ما به دنیا آمده است، غایب است و ان‌شاالله ظهور خواهد کرد، دعای ندبه می‌خوانند. این مردم کجا و قوم حضرت‌موسی-علیه‌السلام- کجا!؟ موسی-علیه‌السلام- پیش آن‌ها بود، فقط دوازده روز از رفتن او می‌گذشت و هنوز به سی روز نرسیده بود که این‌ها گوساله پرست شدند. هزار و چندی سال است که این مردم ایمانشان را حفظ کرده‌اند با این‌که دعاهایشان مستجاب نمی‌شود، ولی ماندند و اعتقادشان متزلزل نشده. گفتند خدا هست، مصلحت هست، اشکال از ماست، و خدای متعال می‌گوید این‌ها «اقرب مایقول» هستند، مقرب‌ترین مردم به خدا هستند. پیامبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله-هم می‌فرمایند این‌ها برادرهای من هستند.

هدایت هم آسان است
حالا که دوران تخفیف است و دورانی است که آسان گرفته شده، سرعت گرفتن به هدایت هم آسان شده است. الان رسیدن به مقامات بالا خیلی آسان‌تر از آن زمان است. الان انسان باید خودش را جمع و جور کند، مواظبت کند، واجبات خدا را انجام بدهد و حرام خدا را ترک بکند، هر موقع هم لغزشی به سراغش آمد، فوری برگردد، اگر روزی صدبار هم قرار شد برگردد، زود برگردد، این رمز بقاست. اگر ساعت نه یک گناه کرد، نگذارد ۹:۱۵ شود، ۹:۵ عذرخواهی کند، بگوید خدایا اشتباه کردم، نگذارد گناهش ادامه پیدا کند، برگردد. چرا؟ چون خدا برای این امت تخفیف قائل شده، اگر برگشت شتر دیدی ندیدی. اگر حق‌الناس هم به گردنت بود برو جبران کن، حلالیت بطلب و اصلاح کن. از این آسان‌تر؟! اگر نمی‌توانی به حج بروی چون می‌خواهی جهیزیه بدهی اشکالی ندارد، برو جهیزیه بده. اگر خانه لازم داری، بخر. وسیله‌ی نقلیه احتیاج داری بخر. خمس می‌خواهی بدهی اگر نداری، لازم نیست بدهی، در طول سال بدهی‌هایت را بده، مسافرت‌هایت را برو، هدایا بده که پولی نماند که بخواهی خمس بدهی. اگر ایستاده نمی‌توانی نماز بخوانی نشسته بخوان، نشسته نمی‌توانی، خوابیده بخوان. وضو نمی‌توانی بگیری تیمم کن. صبح جایی هستی که خجالت می‌کشی غسل جنابت کنی، هنوز ایمانت قوی نشده، بگذار وقت تنگ شود که به اندازه‌ی یک تیمم وقت بماند، تیمم کن و نمازت را بخوان. بعدا غسل کن. کجا دیدی که به این آسانی باشد. کجا خدا یک همچنین مقدماتی را فراهم کرده برای این‌که مردم بمانند. هر چه کوتاهی هم کردی جبران کن. بعد از همه‌ی این‌ها چیزهایی خدا به ما داده که به هیچ امتی نداده. اولا نه چیز را خدا به ما بخشیده است. که به هیچ امتی نبخشیده است. اگر فراموش کردی و سی سال هم گذشت، معصیتی کردی که نمی‌دانستی، به پایت نمی‌نویسند، مضطر شدی کاری کردی، گناه به پایت نمی‌نویسند. اجبارت کردند و کاری کردی، به پایت نمی‌نویسند. طاقت نداشتی کاری کردی، به پایت نمی‌نویسند. این تخفیف‌ها به شما داده شده و به کس دیگری داده نشده است.

اعمال خاص
یک اعمال خاصی برای شما آورده است که برای هیچ امتی حتی انبیا نبوده. مثل تسبیحات حضرت زهرا -سلام‌الله‌علیها-: ۳۴الله اکبر، ۳۳سبحان الله، ۳۳الحمدالله که معادل هزار رکعت نماز است که در نامه‌ی عملت می‌نویسند و این را برای شما قراردادند. یک قطره اشک برای فاطمه زهرا-سلام‌الله‌علیها- و برای سیدالشهدا-علیه‌السلام- هدایتت می‌کنند. اگر یک قطره اشک در پرونده‌ات باشد همه چیز را حل می‌کند. با یک صله‌رحم عمرت را طولانی می‌کنند. با یک مهمانی دادن بلاها را از خانه‌ات می‌برند، با یک زیارت امام‌ رضا-علیه‌السلام- هزار حج برای شما می‌نویسند. حج رفتن مگر به همین آسانی است؟! حج مقبول برایت می‌نویسند. هزار عمره برایت می‌نویسند. یک زیارت حضرت‌عبدالعظیم می‌روی، زیارت کربلا برایت می‌نویسند. دو رکعت نماز در مسجد جمکران بخوانی، نماز بیت‌الله‌الحرام در نامه‌ی عملت می‌نویسند. کجا برای امت‌ها این اعمال هست؟ چرا غفلت می‌کنیم؟ چرا دین به این آسانی را سخت می‌کنیم؟
چرا راه سخت شیطان را آسان می‌دانیم؟ مگر نماز صبح چند رکعت است؟ دو رکعت هست، حاضر نیستی برای خدا دو سه دقیقه دندان به جگر بگذاری، بلند شوی نماز بخوانی و با خدای خودت صحبت بکنی؟ برای تو وقت گذاشته، از این تخفیف استفاده کن، استغفار زیاد بکن. حضرت فرمود شب که می‌خواهی بخوابی فرشته‌ای می‌آید و می‌گوید که ان‌شاالله که باخیر امروز را تمام بکنی. حضرت فرمود یک تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- بگو و بخواب، روزت هر چه که بود ختم بخیر شد. خدا با یک تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-تبدیل به خیر کرد. بعد حضرت فرمود صبح هم که بیدار می‌شوی، شیطان می‌گوید که خوب است این‌طور شروع کند و فرشته می‌گوید ان‌شاالله با خیر شروع می‌کند.
حضرت فرمود صبح تسبیح حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- را بگو و شروع به خیر کن.

مشکلت را با خدا درمیان بگذار
مشکل مالی پیدا کردی پول قرض کن، یک جنس از خانه‌ات را بفروش مهمانی بده. به خدا گلایه کن، بگو خدایا من فقیر شدم. بعد ببین گره‌گشایی می‌شود. امام باقر -علیه‌السلام- فرمودند پنج‌شنبه‌ها ناخن‌هایتان را بگیرید، از انگشت کوچک دست چپ شروع کنید، بعد به ترتیب بیایید دست راست، انگشت کوچک دست راست را نگیرید و بگذارید روز جمعه بگیرید. حضرت فرمودند ضامن می‌شوم که مشکل مالی شما حل شود. کجا‌ این دستورات هست؟! آدم واقعا لازم است از دیوار دیگران بالا برود؟! لازم است حقه‌بازی کند؟! لازم است از آینده‌اش بترسد؟! مضطرب بشود؟! این‌ها بی‌ایمانی است. خدا که دستش بسته نیست. در قحطی می‌فرستد. از نیمه‌ی اردیبهشت که می‌گذرد در قم، از گرما انگار آتش می‌بارد، ولی امسال تابستان آن‌قدر هوا خوب است الحمدالله میوه‌ها هم بارور بوده. خداست، رحمتش بالای سر ماست. چرا به خدا بدبین می‌شوم. چرا گمان بد به خدا می‌برم. خدا این را برای من خواسته است.

گره گشایی با توسل به اهل‌بیت-علیهم‌السلام
اگر کارت خیلی گیر کرد در خانه‌ی اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بیا. جزع و فزع کن، یک هفته به یکی از معصومین متوسل شو، بگو کار ما را درست کنید. از این بالاتر روزی یک ساعت وقت بگذارید با حضرت حجت-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- صحبت کنید. حتی یک دقیقه. از الان قرار بگذارید روزی یک دقیقه به امام زمان گزارش بدهید. بگویید اوضاع‌ ما خیلی بد است، آن‌چه که می‌خواستیم نشد، شما کاری بکن ما نتوانستیم، هم در کار خودم ماندم هم در کار بچه‌ام، در همه چیزم مانده‌ام، یک کاری بکن. ده، بیست روز این کار را بکن. حضرت می‌گوید بیست روز است مرا پیدا کرده و روزی یک دقیقه برای ما وقت گذاشته. آفرین ما هم می‌خواهیم جواب یک دقیقه‌اش را به او بدهیم، ببین چه طور جواب می‌دهد. بارت را می‌بندد. زیاد که نیست، اما می‌ترسم که این یک دقیقه هم نتوانید انجام بدهید و برایتان سخت باشد. اگر دیدی سخت است یک لحظه، روزی یک بار یادش کن. از ما توقع دارد، امام ماست، دنبال ما می‌گردد. به خدا قسم، ما اصلا دنبال حضرت نیستیم. الان هم ایشان صدا زدند. الان هم ایشان ما را این‌جا آوردند. الان هم ایشان دل ما را به این جلسات گرم کردند و الا ما کجا و این جلسات کجا. این‌جا قطعه‌ای از بهشت است، شما کجا این‌قدر آرامش دارید. می‌خواهیم شما در این آرامش خُرد شوید. همه چیز را آدم این‌جا فراموش می‌کند. انگار مخدر مصرف‌ کردید. نه! مخدر نیست، توجه به خداست، توجه به معصوم است. دل انسان وقتی آشنای به معصوم شد، آشنای به مرکز و کانون هستی شده است. وقتی ارتباط با کانون هستی برقرار کرد، کانون هستی او را اداره می‌کند. همان خدایی که همه‌ی عالم را اداره می‌کند، سخت نیست که تو را هم اداره کند. این را بپذیریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فاطمیه؛ سال ۱۳۸۵؛ شب‌دوم