qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم”ان کانت لهم مشورت فحذر معهم من اسمه محمد و احمد فادخلوه فی مشورتهم الا خیر لهم ” (۱)هیچ قومی نیستند که با آنها مشورت شود و اسم محمد و احمد بین افراد مشورت کننده باشد الا اینکه مشورت آنها ختم به خیر می‌شود. آقایون عقلا بروند این را پیدا کنند که از کجا این مطلب در می‌آید. موقعی که ما خدمت آقای خوشوقت بودیم ایشان فرمودند که شما فامیلی تان را عوض کنید من گفتم آقا چه اشکالی دارد مگر؟ فامیلی ما کشاورز است، کشاورزی هم شغل انبیا بوده، خیلی چیز خوبیست، حاج آقا گفتند که آن بالا در آسمان، از اسم و فامیلی مسمی درست میشود. بعد گفتند شما طلبه شدید، این فامیلی دیگر به درد طلبگی نمیخورد. حقیقتاً عرض می کنم، به محض اینکه آقای بهاءالدینی معلوم کردند فامیلی را الهی بگذاریم؛ من خودم میفهمیدم که این فامیلی با فامیلی قبلی، خودش اثر دارد. خود اسم حسن فرق دارد با یک اسم دیگر، حسین فرق دارد، علی فرق دارد و این اسم ها بیخود انتخاب نمی‌شود. از امام صادق علیه السلام سوال کرد: “جعلت فداک انا نسمی باسمائکم و اسماء آبائکم فینفعنا ذلک فقال علیه السلام ای والله و هل الدین الا الحب و البغض” (۲) این جدولی که فرستادند، حروف ابجد ائمه با نور یکی بود (همین شد ۱۴ یا ۲۵۶) با نور یکی می شد. این تناسب است دیگر، دومی هم با منکر یکی بود. “ثم انشاناه من خلق الاخر” همین خلق بود اما دوباره یه خلق دیگری خدا به او داد.” ثم انشانا…” همین نطفه بود بعد شد فتبارک الله! قبلش نبود، شد فتبارک الله. ببینید علی بن ابی طالب آن بالا شد امیرالمومنین. حضرت فرمود تو در آسمان ها معروف تر هستی. پایین علی بن ابی طالب بود ولی بالا امیرالمومنین. لذا وقتی که حضرت زید را دید جایش بود که بگوید زید الخیر. معاویه، یزید، همه اینها که شما الآن می‌بینید، خود اولی و دومی، خود عایشه.حضرت دارد تعریف میکند از عایشه که یک عفتی خدا به او داد، استفاده نکرد از این عفت، بعداً گرفت. قارون! داستان قارون خیلی تکان دهنده است. نسبت قارون با حضرت موسی، مقام قارون کنار حضرت موسی، بخاطر خطایی که کرد همه ی آنها را تحویل داد. معاویه کاتب وحی بود، (بنا بر نقلی که می کنند) یعنی یک لیاقت و شانیتی داشته، بعد از این که شما می بینید آنها را از دست میدهد، خود همین معاویه بودن هم ننگی اضافه برایش می‌شود. فرض کنید اگر معاویه مثل سلمان میشد ما هرجا معاویه را می‌گفتیم با احترام می‌گفتیم.اسم دخالت دارد ولی از ما این را خواستند، گفتند شما اسم خوب بگذار اگر نگهداشت، نگهداشت. ولی حالا یک مقداری شما انجام بده. فرد شراب خواری از دنیا رفت، آن شیخ نرفت برایش نماز بخواند، بعد خواب دید حضرت به او خطاب کرد به احترام اینکه اسمش علی بود باید میرفتی براش نماز میخواندی. شراب خوار بود، باید به احترام این اسم میرفتی برایش نماز میخواندی! خیلی مهم است! در روایت داریم در خانه ای که اسم محمد و فاطمه باشه خدا دوبار در روز نظر رحمت به آن خانه میکند. الان اسم های ترکیبی کمتر شده سابق خیلی زیاد بود. ۱. علی بن همام به سند خود از پیامبر (ص) چنین روایت می کند:اِذا سَمَّیْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّدا فَأکْرِمُوهُ وَ وَسِّعُوا لَهُ الْمَجالِسَ، وَ لا تُقَبِّحُوا لَهُ وَجْها،فَما مِن قَومٍ کانَت لَهُم مَشوِرَةً حَضَرَ مَعَهُم مَن اسمُهُ اَحمَد اَو مُحَمَّد فَاذخُلُوه فی مَشوِرَتِهم اِلاّخَیرٌ لَهُم،وَ ما مِن مائِدةٍ نِصُبَت وَ حَضَرَ عَلَیها مَن اسمُهُ اَحمَد اَو مُحَمَّدَ اِلاّ قُدِّسَ ذلِکَ البَیت فی کُلِّ یَومٍ مَرَّتَیناگر نام فرزند خود را محمد گذاشتید،او را اکرام کرده و در مجالس برایش جا باز کنید. و کار او را زشت و ناپسند مشمرید. بی تردید اگر گروهی در حال مشاوره باشند و فردی به نام محمد یا احمد در میان شان باشد و او را در مشورت خود سهیم گردانند.سبب خیرآنان خواهد شد. هم چنین هیچ سفره ای نیست که شخصی به نام احمد یا محمد بر آن حاضر گردد مگر اینکه آن خانه روزانه دو بار تقدیس گردد.(مستدرک الوسائل- جلد 15)۲.ربیع بن عبدالله گوید: قیل لِاَبی عَبدالله:جُعِلتُ فِداکَ- اِنّا نُسَمّی بأَسمائِکُم وَ اَسماءِ آبائِکُم،فَیَنتَفِعُنا ذلِکَ؟ فَقالَ؟ ای وَاللهِ. وَ هَلِ الدّینُ اَلَّا الحُبّ وَ البُغض!” قالَ اللهُ: اِن کُنتُم تُحِبُّونَ الله فَاتبَّعِوُنی یُحِببکُم الله وَ یَغفِرلَکُم ذُنوبَکُم” (آیه 31 سوره آل عمران) «به امام صادق علیه السلام عرض شد:فدایت شوم ما فرزندان خود را به نام شما و پدران شما می نامیم.آیا این عمل به حال ما سودمند است؟ امام فرمود:آری به خدا قسم!مگر دین چیزی جز مهر ورزیدن و بغض و تنفر است؟! خداوند متعال می فرماید: اگر خدا را دوست می دارید از من پیروی کنید تا او نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، که او آمرزنده و مهربان است.» (مستدرک الوسا ئل – جلد 15)