نهج البلاغه (خطبه ۲۳، ص ۳۰)۹۱/۸/ ۱**فَإِنَّ الْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ [كَقَطْرِ] كَقَطَرَاتِ الْمَطَرِ إِلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قُسِمَ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ، فَإِنْ رَأَى أَحَدُكُمْ لِأَخِيهِ غَفِيرَةً فِي أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ نَفْسٍ فَلَا تَكُونَنَّ لَهُ فِتْنَةً، فَإِنَّ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ مَا لَمْ يَغْشَ دَنَاءَةً تَظْهَرُ، فَيَخْشَعُ لَهَا إِذَا ذُكِرَتْ وَ يُغْرَى بِهَا لِئَامُ النَّاسِ كَانَ كَالْفَالِجِ الْيَاسِرِ الَّذِي يَنْتَظِرُ أَوَّلَ فَوْزَةٍ مِنْ قِدَاحِهِ تُوجِبُ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ يُرْفَعُ بِهَا عَنْهُ [بِهَا] الْمَغْرَمُ، وَ كَذَلِكَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرِيءُ مِنَ الْخِيَانَةِ يَنْتَظِرُ مِنَ اللَّهِ إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ، إِمَّا دَاعِيَ اللَّهِ فَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لَهُ وَ إِمَّا رِزْقَ اللَّهِ، فَإِذَا هُوَ ذُو أَهْلٍ وَ مَالٍ وَ مَعَهُ دِينُهُ وَ حَسَبُهُ، وَ إِنَّ الْمَالَ وَ الْبَنِينَ حَرْثُ الدُّنْيَا وَ الْعَمَلَ الصَّالِحَ حَرْثُ الْآخِرَةِ وَ قَدْ يَجْمَعُهُمَا اللَّهُ تَعَالَى لِأَقْوَامٍ. *پس از ستایش پروردگار ، بدانید که تقدیرهای الهی چون قطرات باران از آسمان به سوی انسانها فرود میآید، و بهرهی هرکسی، کم یا زیاد به او میرسد، پس اگر یکی از شما برای برادر خود، برتری در مال و همسر و نیروی بدنی مشاهده کند، مبادا فریب خورد و حسادت کند، زیرا مسلمان به مسابقه دهندهای میماند، که دوست دارد در همان آغاز مسابقه پیروز گردد تا سودی به دست آورد و ضرری متوجه او نگردد.همچنین مسلمانی که از خیانت پاک است انتظار دارد یکی از دو خوبی نصیب او گردد: یا دعوت حق را لبیک گفته عمر او پایان پذیرد و یا خداوند، روزی فراوان به او بدهد و صاحب همسر و ثروت گردد و هم چنان دین و شخصیت خود را نگهدارد.همانا ثروت و فرزندان ،محصول دنیا و فانی شدنی، و عمل صالح، زراعت آخرت است، گرچه گاهی خداوند، هر دوی آنها را به ملتهایی خواهد بخشید، از خدا در آن چه اعلان خطر کرده است برحذر باشید. از خدا آن گونه بترسید که نیازی به عذر خواهی نداشته باشید. عمل نیک انجام بدهید بدون آنکه به ریا و خودنمایی مبتلا شوید، زیرا هرکس کاری برای غیر خدا انجام دهد، خدا او را به همان غیر وا گذارد. از خدا درجات شهیدان، و زندگی سعادتمندان و همنشینی با پیامبران را درخواست میکنم.*فالج یاسر* : در دوران جاهلیت شتری را میکشتند و برای تقسیم گوشت آن به مسابقه تیراندازی متوسل میشدند، ده تیر بود که هفت تیر آن علامتی مخصوص داشت و سه تای آن بدون علامت بود هرکس که تیر او به هدف میخورد سهم بیشتری از گوشت شتر داشت. از این رو هرکس دوست داشت که همان آغازین، تیری رها کند و به هدف زده برندهی مسابقه باشد.ای مردم! انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خویشاوندان خود بی نیاز نیست که از او با زبان و دست دفاع کنند. خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت میکنند و اضطراب و ناراحتی او را میزدایند، و در هنگام مصیبتها نسبت به او، پر عاطفهترین مردم میباشند ،نام نیکی که خدا از شخصی در میان مردم رواج دهد بهتر از میراثی است که دیگری بردارد.بیان استاددر این کلام یک نکتهی کلیدی بیان شده *ینزل من السما* این چه ربطی به قمار باز دارد؟ما الان در مورد رزق گیج هستیم ، نمیدانیم چگونه رزق به ما میرسد. امام -علیهالسلام- همین را میفرماید: مردم الان نمیدانند چرا به این آقا رزق زیادی داده شده و به این آقا رزق کم؟ منشا این تفاوت چیست؟ این آقا مومن نیست؟ یا آن آقا خیلی آدم خوبی است؟ اگر «ینزل من السما» است، پس چگونه بی حساب و کتاب است؟اینجا امام -علیهالسلام- برنامهی خدا را لو میدهد که آنجا چه اتفاقی میافتد. خارج از آن چارچوب نباش، اگر خارج نشدی برنامهی شما هم درست میشود، یا از دنیا میروید، یا وضع مالیت خوب میشود.*ینزل من السما* رزق از آسمان است مثل جاهایی که باران میبارد. چطور کم و زیاد میشود، یعنی به شما هیچ ارتباطی ندارد.کاری که به بعهدهی شماست، تسلیم است. مثل کسی که منتظر باران است، چه کاری میتواند انجام دهد، چون باران دست من وشما نیست ، نماز هم خواندیم ولی نیامد.