qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیمپیامبر اکرم -صلی‌الله‌علیه‌وآله-فرمود: اولادنا اکبادنا فرزندان ماجگر گوشه‌های ما هستند. منتخب ميزان الحكمة : ۶۱۲ما باید یک محوریتی برای تربیت فرزند، چه دختر و چه پسر در نظر بگیریم. بر اساس آن قالب، طرح مسئله کنیم تا بچه‌های ما درست حرکت کنند. برای همین نیاز داریم که نسل امروز را بهتر بشناسیم. محورهایی را که من مطرح می‌کنم ناظر بر همین است که بچه‌ها را بهتر بشناسیم. بچه‌ها تا یک سنی بچه هستند. همین تعبیری که در ذهنها هست و می‌گوییم: “بچه است”. یعنی چشم و گوش بسته است. تابع است. مسائل را خیلی تشخیص نمی‌دهد. به این می‌گوییم: بچه. از این که گذشت می‌رسد به سنی که نه بچه است و نه بالغ فکری است. این افراد با هم دیگر متفاوت هستند، وقتی به این مرحله رسید شما به او نوجوان می‌گویید. در این مرحله می‌خواهد از یک اسارت خارج بشود. در ضمیر ناخودآگاهش اینست که تا الان اسیر پدر و مادر بوده؛ بدون اینکه خدمات پدر و مادر و هویت پدر و مادر را در نظر بگیرد. این یک بخشی است که در ذهن بچه رفت و آمد می‌کند و بچه می‌خواهد از اسارتی به نام بچه بودن نجات پیدا کند. بچه بودن چیست؟ یعنی او را به حساب نمی‌آوردند، امر و نهیش می‌کردند، کتکش می‌زدند، داد می‌زدند، الان به جایی می‌رسد که می‌خواهد خودش را مطرح کند و بگوید: هستم. این برون رفت، خروج از یک مرحله‌ی بچه بودن است تا یک مرحله‌ای که به بلوغ فکری می‌رسد. الان این مرحله جلو افتاده. سابق، این یک روند طبیعی داشت. یعنی تا هفده، هجده و نوزده سال این حالت بچه بودن پذیرفتنی بود. بچه‌ها می‌پذیرفتند. تازه از سن بیست سالگی به بعد بر اساس بلوغ فکری و فضای خانه بزرگ به حساب می‌آمدند. وقتی بچه‌ها در سن بیست سالگی به بعد بزرگ می‌شوند، خانواده‌ هم هیکلش را می‌بیند. بزرگیش را قبول می‌کند. سابق بچه‌ها کار می‌کردند، در کوچه بازی می‌کردند، فوتبال…. این حالت‌هایی که بیرون بود باعث رشد طبیعی بچه‌ها می‌شد. الان برعکس شده، یعنی داخل خانه و در یک فضای بسته بچه پشت کامپیوتر قرار دارد، ولی از بچگی هم می‌خواهد در بیاید!! اینجا طغیان می‌کند. این یک مرحله‌ی بحران غیر از بلوغ جنسی است. الان بچه های بیش فعال زیاد هستند. البته خیلی از این بچه‌ها بیش فعال نیستند، بر اثر برخوردهای بد، یک نوع عدم تعادل در ترشحات غدد درون‌ریزشان بوجود آمده. یک مقدار هم حالات روحی روانی است. یعنی بین یک درگیری بزرگ شده، مادر و پدر دعوا داشتند، خودش دعوا داشته، نیازهایی بوده. بچه در این مرحله پدر و مادرش را نمی‌پذیرد و این را به پدر و مادرش نمی‌گوید. وانمود می‌کند، یک نوع اعتراض‌هایی را نشان می‌دهد. دخترها به نحوی نشان می‌دهند و پسرها هم به نحوی دیگر. دختر‌ها بیشتر این دغدغه را دارند که جنس مخالفشان آنها را قبول کند. دختر و پسر می‌خواهند حاکم باشند. این صددرصد نیست ولی کلی و نسبی می‌گویم. دختر دنبال این است که یک جاذبه‌ای برای خودش ایجاد کند. شما باید یک سری حقایقی را بپذیرید، هیچ عیبی هم ندارد؛ اگر بپذیریم بهتر با آنها کنار می‌آییم. الان تلفن همراه دست دختر است. این تلفن همراه یک جریان طبیعی برای دخترهایی است که رشد طبیعی عاطفی نکرده‌اند. یعنی چی؟ آرامش دختر فقط در جنس مخالف است، زن هم همینطور. در یک مرحله‌ای ایمان و تقوا پیدا می‌کند، آن یک چیز دیگری است. همیشه اینطور نیست که دختر بخواهد به خاطر شهوت و حیوانیت به جنس مخالفش نزدیک بشود،نه! مثل یک گلی است که دوست دارد بوییده شود. تعبیر پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله- اینست که زن ریحانه است، گُل است. وقتی گلی بوییده نمی‌شود و بهش رسیدگی نمی‌شود، پژمرده خواهد شد. اینجا خدا به صورت طبیعی چند تا محرم برای این دختر قرار داده؛ پدرش، برادرش، دایی‌اش و عمویش. پدر باید وظیفه‌ی جنس مخالف بودنش را نسبت به دختر نشان بدهد نه پدر بودنش را، البته شهوت را کنار بگذارید. رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌وآله- را ببینید چه طور به فاطمه -سلام‌الله‌علیها- محبت می‌کند؟! چه طور او را می‌بوسد، بو می‌کند؟! ما یک درصدش را شنیدیم خیلی‌هایش خصوصی بوده است. این یک اصل است پدرها باید قبول کنند. با دختر‌هایشان رفیق باشند. من حدیّ برای این رفاقت تعیین نمی‌کنم بنا به حالت پدر و دختر فرق می‌کند. برای دختر غیر از اینکه او، پدرش هست، یک مرد را تجربه می‌کند. می‌خواهد بداند که یک مرد چه جور آدمی است؛ چون فردا می‌خواهد زندگی تشکیل دهد. معمولا دخترهایی که در زندگی مشترک مشکل پیدا می‌کنند باباهایی داشتند که با دخترشان رفیق نبودند و خوب رفتار نکردند. در ذهن این دختر همیشه یک چیز عجیب و غریبی از مرد درست کرده، فکر می‌کند مرد همان چیزی است که او در ذهنش ساخته.