۹۴/۶/۲۵۲ذیحجه ۱۴۳۶ قال ابو عبدالله -علیهالسلام- : اِذَا اَوَیْتَ اِلَی فِرَاشِکَ فَانْظُرْ مَا سَلَکْتَ فِی بَطْنِکَ وَ مَا کَسَبْتَ فِی یَوْمِکَ وَ اذْکُرْ أنَّکَ مَیِتٌ وَ أَنَّ لَکَ مَعَاداً. بحار الانوار ج۶۸. ص۲۶۷ امام صادق -علیهالسلام- فرمود: وقتی به رختخواب رفتی ببین چه خوردی و چه کسب کردی و فکر کن مردی و معادت شروع شده.همانطور که شما در خطاطی آرام آرام تمرین میکنی و خطاط میشوی، در آشپزی تمرین میکنی و آشپز میشوی، و در رانندگی هم با تمرین مهارت بدست میآوری، خواب هم آمادگی و تمرین برای سه چیز است:مواظب آنچه که کسب میکنی باشی، تا بفهمی از کجا آوردی و آن را که میخوری حلال باشد و اگر این را مواظبت کنی بعدا که از شما سوال میکنند تمرین کردهایی و آمادگی داری.من این را بارها گفتم خدا نفس ما را طوری آفریده -این خیلی مهم است- که به کمترین چیزی میترسد و به کمترین چیزی خوشحال میشود، به کمترین چیزی وابسته میشود و این خیلی خوب است. حال اگر شما مرگ را جلوی چشم نفست بگذاری این خودش را جمع وجور میکند. اگر امید و رحمت الهی را به او بدهی امیدوار میشود، شما میتوانی نفست را تربیت کنی. ببین شخصی که از تاریکی میترسد؛ خوب معلوم است به کوچکترین چیز ترسیده. از یک صدای بلند میترسد، از یک چیز مجهول میترسد، چون نمیداند، میترسد. شما این نفس را درِ خانهی خدا بیاور که از آنچه باید بترسد، بترسد و به آنچه باید امید داشته باشد، امیدوار باشد، و این نفس باقی امر را برایت انجام میدهد. اگر مردهشورخانه رفتی و شستن مرده را دیدی، یک تنبیهی در وجودت میآید که هیچ چیز به این اندازه قوی نیست و در وجودت خواهد ماند. گاهی اوقات امید و ترس در وجودت به درد میخورد پس با نفست کار کن. حضرت فرمود: وقتی آیات عذاب را دیدی یک ترسی از آن آیات به خودت بده ، آیات بهشت را که دیدی، به خودت امید بده. این نفس کم کم راه میافتد و مشکل پیدا نمیکند. مثلا کسانی که خارج از کشور میروند، اول اینها را میبرند و یک چیز خیلی عجیبی نشانشان میدهند تا ابهت آن در دلشان بماند، بعد آنها را سر میز مذارکره میبرند درحالی که هنوز مبهوت آن هستند. «عظم الخالق فی اعین صغر مادون ذالک » و به همین دلیل ما باید آنقدر آیات عذاب را به رخ نفس بکشیم و با این نفس همیشه سینه خیز راه برویم تا بترسد.در مقابل آیات بهشت را ببینید! مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۖ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّی ۖ وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ ۖ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ (۱۵) ۞ مثل آیه ۱۵ سوره محمد ،خیلی آیه عجیبی است. انهار!! نهر عسل!! شما فکر کن از سد دز عسل بیرون بیاید! همین طور بیاید داخل شهرها، تمامی هم نداشته باشد. ما در گلپایگان یک خانهای رفتیم که صاحب خانه آب را هدایت کرده بود داخل اتاقها!! آب زلال وگوارا خیلی زیبا بود.