«مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْكَاهِلِيِّ قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبي الْحَسَنِ ( سلام الله علیه ) فِي دُعَاءٍ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَكَتَبَ إِلَيَّ لَا تَقُولَنَّ مُنْتَهَى عِلْمِهِ فَلَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهًى وَ لَكِنْ قُلْ مُنْتَهَى رِضَاه.»«کاهلی نقل میکند : در نامهای به محضر امام موسیبنجعفر-علیهالسلام- درباره دعای « الحمدلله منتهی علمه ؛ ستایش ، خدا را تا نهایت علمش » پرسیدم. (حضرت در جواب) به من نوشت: «هرگز مگو نهایت علمش؛ زیرا علم او را نهایتی نیست؛ بلکه بگو: “نهایت رضایتش” ».(كافی/ ج1/ ص107)توضیح حاج آقا: اگر خدا توفیق داد، سحرها بیدار شوید و صحیفه را باز کنید، در فرازهایی مثل این روایت تفکر و تامل کنید.