qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

اهمیت انتخاب امام از طرف خداوند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ: تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ، وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ، وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیاوَ الاْخِرَةِ»

بحثی کوتاه ولی مهم رو آماده کردم و به خصوص به فُضلا توصیه می‌کنم زیادی به این بحث دقت کنند.
این مطلبی رو که می‌خوام عرض کنم، زیاد بین همدیگه حرفش رو می‌زنیم، ولی در عمل انجامش نمی‌دیم، لذا باید یه مقدار عملی‌تر به این عقیده نزدیک بشیم. این آیه رو دقت بفرمایید، خدای متعال در قرآن کریم می‌فرمایند:
«وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَ يَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
«ﺧﺪﺍ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، میﺁﻓﺮﻳﻨﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻗﺎﻧﻮنی ﺍﺭﺍﺩﻩ ﻛﻨﺪ، ﻭﺿﻊ میﻛﻨﺪ. ﻣﺮﺩم ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮﻥ‌ﻫﺎی ﺧﺪﺍ ﺣﻖ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ. ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺁﻧ‌ﻜﻪ ﺑﻪ‌ ﻣﻴﻞ ﻣﺮﺩم ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ!» (قصص/ ٦٨)

«وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ» خدا هر چی بخواد خلق می‌کنه، با خودشه.

«وَ يَخْتَارُ» و اختیار می‌کنه، پس خلق با خودشه، اختیار هم با خودشه که چه کسی رو انتخاب کنه. خداست که پیغمبر و امام رو انتخاب می‌کنه و این خلق رو همین‌طوری به کسی نداده.

«مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ»
خدا منزه است از شرکی که داره اتفاق می‌افته.
به حضرت عرض کرد که انتخاب امام با کیه؟ حضرت فرمود معلومه با خداست. پرسید آقا چرا با خداست؟ آدم خوب رو مردم می‌یان انتخاب می‌کنند!
حضرت فرمود که حضرت موسی-علیه‌السلام- پیغمبر اولولعظمه (یه صلوات برای حضرت موسی-علیه‌السلام- بفرستید. حضرت موسی-علیه‌السلام- خیلی به ما خدمت کرده و چه‌قدر خدا از موسی-علیه‌السلام- در قرآن صحبت می‌کنه. این خدمات موسی برای ماست است)
به موسی-علیه‌السلام- گفته می‌شه که هفتاد نفر رو پای کوه طور بیار تا در اون تکلمی که موسی-علیه‌السلام- می‌خواد با خدا داشته باشه، این‌ها هم این تکلم رو بشنوند.
خب حضرت موسی-علیه‌السلام- هفتاد هزار نفر رو انتخاب می‌کنه، بعد از بین این‌ها هفت هزار نفر، بعد هفتصد نفر و در آخر هفتاد نفر که خیلی آدم‌های خوبی بودند رو انتخاب می‌کنه. ببینید مثلا اگه به ما بگن شما آدم‌های خوب رو انتخاب کن، ما آقای بروجردی-رحمة‌الله‌علیه- ، آقای بهجت-رحمة‌الله‌علیه- رو انتخاب می‌کنیم، حضرت موسی-علیه‌السلام- هم آدم‌های خوب رو انتخاب کرد. حضرت می‌فرمایند به خاطر این‌که به موسی-علیه‌السلام- وحی می‌شد و به خاطر کمال عقل و وفور علمی که موسی-علیه‌السلام- داشت، سزاوار بود که او هفتاد تا آدم خوب انتخاب کرده باشه، ولی وقتی این‌ها رو پای کوه طور برد، جبرئیل نازل شد گفت موسی! می‌دونی با خودت چه کسانی رو آوردی؟ موسی-علیه‌السلام- می‌گه هفتاد تا آدم با تقوای مخلص آوردم. جبرئیل می‌گه موسی هفتاد تا منافق آوردی!
ببینید آدمی که وحی به او نازل می‌شد، کمال عقل و وفور علم داره، خب یه همچین آدمی که نباید در انتخاب افراد اشتباه کنه. حالا نه در مورد انتخاب یه نفر، نه دو تا، در مورد انتخاب هفتاد‌ نفر اشتباه کرده! لذا حضرت فرمود پس کسی نمی‌تونه انتخاب کنه، هر کس بخواد در انتخاب امام دخالت کنه، به این اشتباه بزرگ مبتلا می‌شه.
ما برای چی این‌قدر می‌گیم امامت مهمه و باید امامِ معصوم-علیه‌السلام- باشه؟ خب حالا این چه ربطی به ما داره که ما می‌خوایم از طرف خدا امام انتخاب بشه و ما معتقد بشیم؛ این برای چیه؟ اولین چیزی که هست اینه که ما تمام اون چیزی رو که در زندگی قراره انجام بدیم، چه از رفتار، از تصمیم، از قول و از فکر، همه رو از امام بگیریم، و الا این‌که امامِ معصوم-علیه‌السلام- باشه یا نباشه، تفاوتش چیه؟ ما الان باید بگیم که برای این امام معصوم-علیه‌السلام- بالا سرمونه که اگه یه حرفی رو زد بگیم این حرف، حرف خداست و به این خاطر ما می‌ریم سراغ یه همچین امامی، و إلا کار دیگه نداریم. نمی‌خوایم بریم امام رو زیارت کنیم و بگیم که در زیارت کردن خبره، نه، می‌خوایم اون‌چه که قراره به ما گفته بشه تا بهش عمل کنیم رو از امام گرفته باشیم. خوب به بحث دقت کنید، من امشب می‌خوام همه‌تون رو زیر سؤال ببرم. کدوم یکی از ماها همه‌ی اون چیزی رو که برای عقیده‌مون، رفتارمون، زندگی‌مون لازم داریم، از امام می‌گیریم؟ حالا امام معصوم-علیهم‌السلام- اومده، وصی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- هم اومده، حرف‌هاش هم زده، ولی وقتی من دوباره دنبال روانشناس‌ها و حکما می‌رم، دوباره دنبال مطالب جالب و قشنگ هستم، حالا امام، معصوم-علیه‌السلام- باشه یا نباشه، نقضِ غرض شد که! من می‌گم که در قرآنی که خدا فرستاده نباید خطا باشه، حالا اگه نصف قرآن تحریف شده باشه، چه مشکلی ایجاد می‌کنه؟ یه قرآنِ تحریف شده! نه، من می‌خوام قرآنی رو بخونم که قرآن خداست، برای همین خاطر می‌گم تحریف نشده. خب اگه من قرآن نخوندم، هی رفتم کتاب مولوی، کتاب حافظ، کتاب فردوسی خوندم، کتاب‌های شعر نو خوندم و این‌ها برام مهم بود، به طوری که این‌قدری که علاقه به این کتاب‌ها دارم به قرآن علاقه ندارم، خب چه فرقی داره که قرآن تحریف شده باشه، یا تحریف شده نباشه؟ کتابی که به دست من رسیده مخلوط باشه یا مخلوط نباشه؟ چه فایده‌ای داره؟ پس فایده‌‌ی این‌که شما هی داری می‌گی امامت، امامت، امامت، یعنی این‌که من می‌خوام از امام حرف بشنوم.
امام علی-علیه‌السلام- فرمودند:
«یا کُمَیْلُ! لا تَأْخُذْ اِلاّ عَنّا، تَکُنْ مِنّا؛ اى کمیل!»
«اگر مى‌خواهى از ما باشى، تمام معارف دینت را از ما بگیر!» (بحارالانوار، ج۷۴، ص۴۱۲)

«لا تَأْخُذْ اِلاّ عَنّا، تَکُنْ مِنّا» من می‌خوام این بشم، می‌خوام تمام معارفم رو اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بگیرم.
ولی الان شما نگاه کنید کتاب‌هایی که داره خونده می‌شه لا عَلی‌التعیین‌ هست. اون آقا مسئول یه مرکزِ مهم در قم هست، دو هزار تا هم نوارکاسِت برای مشاوره ضبط کرده، (اون موقع نوار کاست بود) من بهش گفتم که آقا شما از این نوارهایی که داری همین‌جوری چشم بسته، ما سه تا نوار رو در می‌یاریم با هم گوش می‌کنیم ببینیم شما که عمامه هم سرته، اصلا در این سه تا نوار، یه دونه روایت آوردی؟ گفت مگه این مسائلی که ما توی مشاوره احتیاج داریم، در احادیثِ ما اومده؟
گفتم امکان نداره که مردم از معصوم-علیه‌السلام- درباره‌ی جامعه سوالی پرسیده باشند که جوابش رو نداده باشند، ولی وقتی من دنبالش نرفتم، چیزهای دیگه برام مهم می‌شه و دنبال اون‌ها می‌رم.

پس این‌همه صحبت از امامت، برای اینه که من می‌خوام دستور العملم رو از معصوم-علیه‌السلام- بگیرم، ولی من که دستورالعملم رو از معصوم-علیه‌السلام- نمی‌گیرم! یه بخشش رو فلاسفه دارند می‌گن، یه بخشش رو متکلمین، یه بخشش رو جامع‌شناس‌ها می‌گن، یه بخشش رو هم روانشناس‌ها! خب نتیجه‌ش چی می‌شه؟ زندگی اهل‌بیتی کجاست؟ زندگی بر اساس اهل‌بیت-علیهم‌السلام- باشه کجاست؟ کجا تربیت ولایی صورت می‌گیره؟ کجا دیگه افراد اهل ولا می‌شن؟ کجا افراد محبت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- رو به دل می‌گیرند؟
این‌که ما همه‌ی مسائلِ مربوط به زندگی رو بریم از غیر معصوم بگیریم، بعد فقط یه یا حسین بگیم حله؟!
اون موقع‌ها این کمونیست‌ها، ملحدین برای این‌که کتابشون مجوز چاپ از ارشاد بگیره، یه بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم بزرگ، همون اول کتاب می‌نوشتند، بعد خزعبلات‌شون رو می‌آوردند چاپ می‌کردند و می‌گفتند آقا بسم‌الله اول کتاب داره! لذا من می‌خوام بگم ما کأنه ائمه-علیهم‌السلام- رو نپذیرفتیم، کأنهُ اون اعتقاد، اعتقاد نیست، چون اعتقاد اینه که ائمه-علیهم‌السلام- حرف خدا رو دارند می‌زنند؛ باید این اعتقاد بیاد، وقتی این اعتقاد نیومد، خب من هم اصلا درگیر نیستم.
من الان اگه از این عزیزانی که این‌جا هستند بگم هر کدوم پنج تا روایت از حفظ بخونند، امکان نداره، ولی اگه بگم پنج تا جُک، همه می‌گن.
خب این‌‌طوری که نمی‌شه، من بچه شیعه هستم، مرام‌نامه‌ی من معلوم چیه؛ مرام‌نامه‌ی من
اصول‌کافی و نهج‌البلاغه است، من می‌خوام راه خدا رو برم. الان کتاب‌هایی که تو خونه‌هامونه چه کتاب‌هایی هستند؟ اگه از کتاب‌هایی هست که از اهل‌بیت-علیهم‌السلام- گفتند، درسته. ولی اگه کتاب‌های دیگه‌ست، این غلطه. الان ما داریم در شبکه‌های مجازی چه چیزهایی رو دنبال می‌کنیم؟ پس تا این معنا اتفاق نیفته که من بفهمم نسخه‌ی شفا‌بخشِ من پیش معصوم-علیه‌السلام- است و این‌ها هستند که راه من رو معلوم می‌کنند، همین‌جوری عاطل و باطل می‌گردم، لذا به اون مقصدِ مقصود نمی‌رسم و متحیر می‌مونم. اینی که بعضش از اهل‌بیت-علیهم‌السلام- باشه، بعضش از اون‌ها باشه هم قبول نیست، در این مورد قانون همه و هیچه، هیچی نباید از غیرِ معصوم باشه.
یه موقع من می‌گم مهندسیه، خب مهندسی رو باید بری از مهندس‌ها یاد بگیری، یه موقع من می‌گم پزشکیه، باید بری از پزشک‌ها یاد بگیری، یه موقع من می‌گم بحث تربیت و هدایته، خب شما تربیتت با چه کتابیه؟ لذا الان شما می‌بینید در جامعه‌ی ما رساله جاش خالیه، چون واجب و حرام نیست.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سخنرانی شب‌جمعه؛ ۱۴۰۰/۳/۱۳؛ ۲۲ شوال