qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

باید نسبت به مکتب اهل‌بیت-علیهم‌السلام- علقه داشته باشیم و خودمان را به مذهب وابسته کنیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المکرمین»
«اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»

ببینید ما اگه بخوایم از روی شوق و رغبت دین‌داری کنیم و دین‌دار باشیم، راهش اینه که نسبت به کتب و امام معصوم یه وابستگی و فهم پیدا کنیم. مثلا کسی که مستاجره و از لحاظ مالی هم مشکلی نداره که یه خونه‌ی بزرگ میلیاردی اجاره کنه، ولی همین‌ که خودش صاحب خونه نیست، احساس کسری می‌کنه، اما اگه همین آدم یه خونه‌ی شصت متری برای خودش داشته باشه، یه جور دیگه توی این خونه احساس آرامش می‌کنه، این چه حالتیه؟ چه تعریفی می‌تونیم ازش داشته باشیم؟ این مالکیتِ چه احساسی در وجودش ایجاد می‌کنه‌؟ انسان وقتی خودش رو مالک بدونه، یه وابستگی عمیق و یه کیفی براش داره. در مکتب هم همینه، اگه کسی مکتب رو برای خودش بدونه، مثل کسی که خودش رو صاحب خونه می‌دونه، مکتب براش یه روحیه‌ست، ولی اگه من این روحیه رو در خودم نبینم، یعنی وابستگی‌ام نسبت به مکتب ضعیفه و این خیلی مهمه. الان مثلا یکی خارج از کشور رفته، با این‌که اون‌جا جای خوبی هست، امکانات بیشتری هم داره، ولی می‌گه کشور خودم یه چیز دیگه‌ست، می‌گه دلم برای کشورم تنگ شده، ببینید این حالت رو دارم می‌گم، این یعنی مکتب، یعنی من نسبت به مکتبم وابسته باشم و بالاتر از این، در این مکتب نسبت به امام و رهبرم و حجت خدا یه علقه داشته باشم.
طلبه‌ها وقتی می‌خوان عمامه‌ بذارند، روز عمامه‌گذاری یه احساس خیلی خوبی دارند، لذا موقعی که عمامه می‌ذارند، اول عمامه رو می‌بوسند، بعد اون رو روی سرشون می‌ذارند. حتی اگه مرجع تقلید هم باشند، باز این کار رو انجام می‌دن و این علقه رو دارند. این‌که من شیعه هستم، باید کیف کنم. یه موقع اگه شما مالک دوچرخه یا موتور بشی، این‌قدر کیف می‌کنی و خوشحال هستی، ولی به شیعه بودنت این‌قدر کیف نمی‌کنی و این خیلی خطرناکه! از این‌که من مالک ماشین شدم، خیلی کیف می‌کنم، ولی از طلبه شدنم لذت نمی‌برم. ببینید کتاب‌های طلبگی مقدسه، خوندنش مثل قرآنه، مثل مفاتیحه، چون قرآن و مفاتیح رو با همون کتاب‌ها داره می‌فهمه. حضرات معصومین-علیهم‌السلام- سعی‌شون این بوده که این جریان و مکتب رو با این امور مقدسی که درونش هست، بین شیعیان حفظ کنند و این مکتب رو با هیچی عوض نکنند. حالا شخص راحت می‌یاد طلبگی رو تحویل می‌ده و می‌ره تهران، می‌ره یه شغلی رو قبول می‌کنه و این لباس مقدس رو در‌می‌یاره و دیگه علقه‌ای بهش نداره، نمی‌دونه این لباس یعنی چی. علامه طباطبایی-رحمه‌الله‌علیه- وقتی برای افراد عمامه‌گذاری می‌کرد، توی گوش اون‌ها می‌فرمود ان‌شاءالله این عمامه‌ رو روی تابوتت ببینیم؛ یعنی تا اون موقع این عمامه روی سرت باشه. حالا آقا تا سه تا خیابون می‌ره، لباسش رو در‌می‌یاره، این معلومه نمی‌دونه این لباس چیه و چه‌قدر ارزش داره.
پس من نسبت به مکتبم باید علقه داشته باشم. در مکتب امام صادق‌-علیه‌السلام- هر امری هست باید برای من مهم باشه، ولو پوشیدن یه لباس مشکی در عزای امام صادق-علیه‌السلام-!
اگه کسی رفت جلوی امام‌زاده تعظیم کرد، رفت در و دیوار امام‌زاده رو بوسید، این فرد معلومه که وقتی حرم امام رضا-علیه‌السلام- می‌ره یه جور دیگه وارد می‌شه. کسی که یه تیکه نون رو از جلوی پاش برداشت تا پاش روی نون نره، می‌فهمه این نون برکته و نباید روی زمین بیفته، این فرد هیچ موقع از پدر و مادرش نمی‌گذره تا به دین برسه. ما اگه این دوخت و دوزهایی که بین خودمون و دین هست رو محکم کنیم و اعمال‌مون رو انجام بدیم، هر اتفاقی که بیفته کم نمی‌یاریم. امام صادق-علیه‌السلام- در آخرین روزهای عمرشون همه رو جمع کرد و فرمود هر کس نماز رو سبک بشماره، شفاعت ما به اون نمی‌رسه! وقتی شما دوخت و دوزت با نماز محکم بشه، در حوادث کم نمی‌یاری، روح باید تغذیه بشه. آقا یه چیزی دستش می‌گیره، دور سر خودش می‌چرخونه و پر‌تاب می‌کنه، جایزه جهانی بهش می‌دن می‌گن مهم بود، کجاش مهم بود؟! یه چیزی رو پرتاب کرد رفت، این کجاش مهمه؟! یا می‌یان یه مسابقه‌ی فوتبال رو برای مردم این‌قدر جذاب می‌کنند که فرد بعد از اون یه باری که توی ورزشگاه رفته فوتبال رو دیده، دوباره می‌یاد خونه تا ببینه کارشناس‌ها چه‌جوری و از چه زاویه‌ای دارند تفسیر می‌کنند. خب چرا باید این‌طوری باشه؟ چون خودشون یه چیز بی‌ارزش رو با‌ارزش می‌کنند و دارند بهش ارزش می‌چسبونند.
من امام صادق-علیه‌السلام- رو دارم، ولی هنوز کیف امام صادق-علیه‌السلام- رو نبردم. کیف موسی‌بن‌جعفر و امام رضا-علیهم‌السلام- رو نبردم. وجود من این‌ها رو می‌خواد، وجود من سینه‌زنی برای امام حسین-علیه‌السلام- رو می‌خواد، ولی متاسفانه بعضی از آقایون به این قضیه بی‌اعتنا هستند و مردم جلوتر از اون‌ها هستند که این‌جوری سینه‌زنی می‌کنند، این‌جوری اشک می‌ریزند و خودشون رو وابسته به امام حسین-علیه‌السلام- می‌کنند و توجه به حضرت دارند. فرد برای حضرت رقیه-سلام‌الله‌علیها- لطمه به صورتش می‌زنه، خودش رو گِل‌مالی می‌کنه و با همین کارهایی که بلده حقیقت این قصه رو برای خودش مرور می‌کنه که چه کردند. چه‌طور اون‌ها می‌یان سالی یه بار گوجه به هم پرتاب می‌کنند، رنگ به هم می‌زنند، هزار جور کار مزخرف انجام می‌دند و بعد هم توی دنیا می‌گن خیلی کار جالبیه و ازش فیلمبرداری هم می‌کنند!
حالا به ما می‌گن آقا چرا هر‌وله می‌کنید، چرا بالا می‌پرید! ببینید شما باید سینه‌زن باشی، باید گریه‌کن امام حسین-علیه‌السلام- باشی و این رو بفهمی یعنی چی. این مادر شهیدی که از ژاپن وارد ایران شده بود، می‌گفت من تا قبل از شهادت پسرم، نمی‌دونستم سینه‌زنی یعنی چی؟ وقتی خبر شهادت بچه‌‌م اومد، من نا‌خودآگاه توی سینه‌‌م می‌زدم و فهمیدم این قضیه‌ای داره.
خدا آقای کبیر رو رحمت کنه، ایشون واقعا روضه‌خون بود و می‌گفت وقتی پسرم شهید شد، یه غمی، یه حزنی وجودم رو گرفت. ایشون می‌گفت تا اون روز من نمی‌فهمیدم یعنی‌ چی که امام حسین-علیه‌السلام- داغ علی‌اکبر-علیه‌السلام- دیده، ولی بعد از شهادت پسرم یه ذره‌ از اون داغ رو به من دادند. خودتون رو وابسته‌ی به این مذهب کنید. مثلا شما وقتی می‌خوای نماز بخونی مهر رو روی زمین پرت نکن، مهر رو با دستت روی زمین بذار. وقتی که نماز خوندی دستت رو به مهر بکش و سر و صورت و بدنت رو باهاش متبرک کن؛ چرا؟ چون نفس از این طریق به نماز و سجده خضوع پیدا می‌کنه. حضرت فرمود سجده‌هاتون رو طولانی کنید. چه‌طور یه فیلم سینمایی طولانی رو می‌بینی، یه فیلمی که تو رو وابسته به خودش کرده و در بند بند وجودت اثر گذاشته و خودت هم خبر نداری، نمی‌دونی یه آدم دیگه‌ای هستی، نمی‌دونی یه آدم آمریکایی هستی. نمی‌دونی بازی‌های کامپیوتری و فلان با وجودت چه‌کار کرده. شیطان وسوسه داره، حیله داره، مکر داره و ما نمی‌دونیم با ما داره چه‌کار می‌کنه. توی نماز خضوع لازمه، اما می‌بینی تا به نماز می‌ایسته، احساس خارش می‌کنه یا داره از طریق گوش تلویزیون رو دنبال می‌کنه یا جلوی تلویزیون نماز می‌خونه و برنامه‌های اون رو دنبال می‌کنه یا توی فکرش دنبال حل مسائل می‌گرده، حالا آخر این نماز چیه، معراج مومن؟ نه، این شخم‌ زدن مومنه! یه نفر یه عمر داره نماز می‌خونه، ولی چیزی از نماز نمی‌فهمه و هیچ اثری روی اون نداشته. نماز خوندن بعضی از ماها مثل چسبوندن کاغذ با آب دهن به دیواره.
ما باید خودمون رو وابسته به مذهب کنیم. از امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- می‌پرسند آقا وقتی شما نیستید ما‌ چه‌کار کنیم؟ حضرت فرمود: «وَ اِجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى اَلسُّنَّةِ اَلْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ اَلله شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ»
«قصد و نيت‌تان را دوستى و محبّت ما را بر مبناى سنّت روشن و آشكار رسول خدا-صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله‌وسلم- قرار دهيد. من شما را نصيحت كردم، خداوند نيز بر من و شما شاهد و گواه است.» (الغیبة (شیخ طوسی)/ ص۲۸۵)
«وَ اِجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنَا» برو جمکران بگو یا صاحب‌الزمان و به این کلام دل بده. بگو یا‌حسین و بهش دل بده. امام صادق-علیه‌السلام- رو توی قلبت بیار. چهارده معصوم-علیهم‌السلام- باید جلوی چشمت باشند، اگه شده اسم چهارده معصوم-علیهم‌السلام، رو روی کاغذ بنویس، یه جا بذار که دائم این اسامی رو ببینی. چرا گفتند اسم بچه‌هاتون رو اسم ائمه-علیهم‌السلام- بذارید؟ چون این اسامی روی تربیت بچه‌ها اثر داره. چرا من وقتی می‌گم یا جوادالائمه شیرینی‌ این اسم رو نمی‌فهمم؟ به خاطر اینه که چیزهای دیگه برام شیرین شده، وقتی دوتا شیرینی باشه شما نمی‌تونی تفاوتش رو بگی، وقتی یه دونه شیرینی رو گذاشتند می‌تونی فرقش رو بگی. هم خدا هم شیطان که نمی‌شه، در همه چیز همینه.
حضرت به شخصی به نام یونس که شصت ساله خونه‌ی حضرت رفت و آمد داره می‌گه یونس پاشو دو رکعت نماز بخون، چرا حضرت این رو می‌گه؟ چون امام می‌دونه توی این چندین سال که یونس نماز می‌خونه، هیچ حظی نبوده و یونس همین‌جوری نماز خونده و کیف نکرده، حضرت با این مرام می‌گه یونس پاشو دو رکعت نماز جلوی امامت بخون. یونس بلند می‌شه نماز می‌خونه، از نظر ما نماز خوبی هم می‌خونه، ولی نمازش که تموم شد، حضرت سرش رو تکون داد و فرمود یونس خجالت نمی‌کشی، شصت سال خونه‌ی ما رفت و آمد داشتی، این چه نمازی هست که تو خوندی؟! بعد حضرت می‌فرماید حالا به نماز خوندن من دقت کن، نه این‌که حضرت یه نماز عجیب و غریبی می‌خونه، نه، همین نمازه، ولی بهش دل داده شده. یونس می‌گه دیدم دست‌های امام رو به قلبه بالا اومد و با طمأنینه فرمود الله‌اکبر و حمد و سوره رو خوند، بعد دیدم که در رکوع حضرت کف دست رو روی زانو‌ها گذاشت و مابین انگشت‌ها باز بود، در سجده دیدم که انگشت‌ها بسته‌ست و در تشهد حضرت دست‌ها رو تا نوک زانو‌ها برده و انگشت‌ها بسته‌ هستند، ولی انگشت شصت بازه؛ ببینید همین حالت‌ها به شما معنویت می‌ده، اگه شما یه عطر بزنی بعد نماز بخونی، همین یه حالتِ دیگه بهت می‌ده، چون شما به این امر اهمیت دادی. اگه یه کلاه سرت بذاری یه حالت دیگه بهت می‌ده. حضرت فرمود هر چی شما لباس اضافه بپوشی، به ازای هر لباس در نماز یه ثواب بهت می‌دن، حالا آقا توی خونه با چه وضعی و لباسی نماز می‌خونه، با یه مهر کوچیک سجده می‌کنه. یا یه مهر کوچیک توی جیبش گذاشته، این مهر نیست که توی جیبت گذاشتی. این‌همه کارت شناسایی و موبایل به این سنگینی توی جیبته، خب یه مهر خوب توی جیبت بذار. همه چیز به غیر از مذهب برات مهم و جدی می‌شه، بعد می‌گی چرا ما حالمون خوب نیست؟!
اگه شما این موارد رو رعایت کنی حال آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- رو بهت می‌دند. ببینید این‌ها سختگیری نیست ها، شما یه موقع نمازت رو تند بخون، فرمودند این توی مرام اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بوده. اصلا یه موقع نماز شما قضا می‌شه، نماز صبح پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- هم قضا شد. به امام صادق-علیه‌السلام- عرض کرد مگه ممکنه نماز پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- قضا بشه؟ فرمود بله، اگه نماز پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- قضا نمی‌شد، همه‌ی ما بیچاره بودیم. حضرت رحمه‌اللعالمینه و به خاطر ما پذیرفت که نمازش قضا بشه، اصلا این اتفاق یه چیز فرمیه، ماه و خورشید در اختیار پیغمبره، ولی حضرت پذیرفت که این اتفاق بیفته تا بعدا آدم‌های خوب‌ رو ملامت نکنند که نماز شما قضا می‌شه، خب نماز پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- هم قضا شد. ببینید نماز پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- قضا نداره، اصلا آفتاب و ساعت و زمان در اختیار حضرته، مال حضرته، ولی پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- به خاطر ما این کار رو کرد.
رفقا! همه‌ی این‌ها برای اینه که ما توی دین بیایم، دل بدیم. مومن بودن و غیر مومن بودن‌مون توی همینه. چه‌طور شما یه مناظره‌ی انتخاباتی رو که سه ساعت طول می‌کشه می‌بینی، ولی اگه نمازت سه دقیقه طول بکشه حوصله نداری! می‌گه آقا این خیلی مهم بود، نه خیر این‌قدر مهم نبود، بعدا در خبرها ده بار اون رو می‌گفتند، اصلا خودت وسط دیدن مناظره برو دو صفحه قرآن بخون، لااقل به خودت اثبات کن که قرآن برام مهمه، یا نه همون‌جا ده تا سوره‌ی قدر بخون بگو ان‌شاءالله انتخابات خوبی بشه. ما همه‌ی امورمون رو با دین گره بزنیم، اگه گره نزنیم باختیم. باید معلوم بشه کیف‌ و لذت من با دینه؛ چه موقع این اتفاق می‌افته؟ وقتی دل بدی. مثلا من می‌گم کِی چاق می‌شم؟ می‌گی وقتی به غذا خوردن دل بدی، غذا رو با میل بخوری، وقتی موقع غذا با تلفن صحبت می‌کنی چاق نمی‌شی، وقتی تند تند غذا بخوری، گوشتِ بدنت نمی‌شه، با حوصله بخور، بفهم چی می‌خوری، حالا این‌که غذاست، من می‌گم بفهم داری نماز می‌خونی، این دینه. علما این‌قدر براشون مهم بود که از خونه راه می‌افتادند نافله‌ها رو می‌خوندند. من وقتی خودم رو مقید کنم بگم نافله‌خون هستم، نماز شب‌خون هستم، خودم رو مقید کنم قرآن‌خون هستم، اهل عبادتم، یه جور زندگی می‌کنم، ولی اگه اومدم الله‌بختکی خوندم یه جور دیگه زندگی می‌کنم. می‌گه من متدین هستم و بهشت هم می‌رم، بله مطمئن باشید هیچ کس از شیعیان امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- نیست که بهشت نره، ولی خدا می‌دونه که بهشت چه درجاتی داره و هر کسی کجای اون قرار می‌گیره.
پس ببینید مکتب امام صادق-علیه‌السلام، با بند و بیلشه؛ باید برای همه چیزش برنامه داشته باشی و به خودت بچسبونی. از‌دواجش مهمه، فزند‌آوریش مهمه، نمازش، امانتداری، درآمد حلال و کنترل زبانش مهمه. این مکتبه، مکتب نمی‌شه یه جاش سوراخ باشه! مثلا شما رفتی یه توپ فلان قیمت گرفتی، بعد می‌بینی به اندازه‌ی یه سوزن سوراخه، خب اون کاری که شما ازش می‌خوای رو نمی‌تونه این توپ انجام بده. هیچ چیزی به غیر از دین نباید برای من مهم باشه!
منصور ملعون امام صادق-علیه‌السلام- رو دعوت کرد و به حضرت گفت چرا شما پیش ما نمی‌یاید؟ حضرت فرمود پیش ما چیزی از دنیا نیست که به خاطر اون بترسیم و پیش شما بیایم و پیش تو هم آخرتی نیست که امیدوار باشیم. نه برای ما نعمتی پیش تو هست که به خاطر اون پیش تو بیایم و تبریک بگیم و نه خودت رو گرفتار بلا و مصیبتی می‌دونی که ما بگیم بریم اون رو یه نصحیتی کنیم یا تسلیتی بهش بگیم، پس برای چی پیش تو بیایم؟ منصور-لعنه‌الله- می‌گه حضرت خیلی جواب محکمی به من داد و بعد به امام صادق-علیه‌السلام- می‌گه همین‌جوری پیش ما بیا. امام در حال احتضاره، یکی از یاران ایشون پیش حضرت می‌یاد و شروع به گریه می‌کنه، امام ازش می‌پرسه برای چی گریه می‌کنی؟ جواب می‌ده آقا جان این حال شما خیلی برای ما سخته، حضرت می‌فرماید مومن در هر حالتی قرار بگیره، خداوند براش خیر خواسته.
یه شخصی خدمت حضرت می‌یاد و می‌گه از من خواسته شده یه کاری برای این‌ ملعونین انجام بدم، حضرت می‌فرماید من برای طاغوت و جبار در یه مَشک رو نمی‌بندم، برای این‌ها یه قلمی رو روی صفحه نمی‌کشم. منصور-لعنه‌الله- کنار امام صادق-علیه‌السلام- نشسته، یه مگسی اون رو اذیت می‌کنه و حالت گزیدن داشته، ملعون به امام می‌گه خدا این رو برای چی خلق کرده؟ حضرت می‌فرماید تا روی جبار و متکبری مثل تو رو کم کنه، امام پیش این ملعون اصلا ملاحظه نداشته و محکم صحبت می‌کنه!
ان‌شاءالله خداوند ما رو از راه خودش به معارف آشنا کنه، نه از راه کتاب‌ها، ببینید نمی‌گم کتاب نباید خوند، کتاب خیلی خوبه، ولی “اَلعلمُ النورٌ” اگه نور می‌خوای، برو سجده‌ی طولانی و از خدا نور بخواه. بگو “رَبِّ زِدنی عِلمَاً و إِیماناً وَ عَمَلاً صالِحاً وَ أَلحِقنی بالصّالِحین”
“پروردگارا بر دانش و و ایمان و اعمال شایسته ام بیافزای ومن را به صالحان ملحق گردان.” (دعای افزایش علم) خدا بهت علم نورانی می‌ده. نماز جعفر بخون، اون‌وقت کتاب‌های رو که باید بفهمی، زود می‌فهمی. برو داستان بزرگان رو بخون که چه‌طوری خوش‌فهم بودند. نماز امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- رو بخون تا مُغلقات مباحث علمی رو بفهمی. قبل از درس خوندنت یه روضه‌ی حضرت علی‌اصغر-علیه‌السلام- بخون، بعد ببین چه‌طور مباحث رو می‌فهمی. آیت‌الله تبریزی-رحمه‌الله‌علیه- هر موقع می‌خواست درس رو شروع کنه، یه روضه‌خون کنارش بود می‌گفت “صلی الله علیک یا اباعبدالله” و بعد درس رو شروع می‌کرد. در زمان آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه- هم با روضه درس رو شروع می‌کردند، ما از روزی که درس و علم رو از دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- جدا کردیم گرفتار شدیم. موقعی که مرحوم کوثری در جماران روضه می‌خوند، شانه‌های حضرت امام خمینی-رحمه‌الله‌علیه- از شدت گریه تکون می‌خورد. با روضه همه چیز رو از خدا بگیرید! آقای بهجت-رحمه‌الله‌علیه- می‌فرمود عتبات رفتید ده تا روضه‌ی حضرت علی‌اصغر‌-علیه‌السلام- بخونید، وقتی ده تا خوندید اون‌وقت می‌فهمید روضه چیه. هر موقع خواستید منبر برید، اول یه مقدار از تربت امام حسین-علیه‌السلام- رو به زبان‌تون بزنید بعد منبر برید، سمت راست منبر رو بیشتر نگاه کنید. خدا آقای مطهری رو رحمت کنه، ایشون هر موقع می‌خواست منبر بره، دو رکعت نماز می‌خوند، بعد منبر می‌رفت.

وصلی‌الله‌علی‌محمد‌وال‌محمد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شهادت امام صادق-علیه‌السلام-؛ ۱۵خرداد۱۴۰۰؛ ۲۴شوال ۱۴۴۲