جوهرهی انسان در فراز و نشیب زندگی معلوم میشود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِاللَّهِالرَّحْمنِالرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المکرمین»
«اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
امام علی-علیهالسلام- میفرمایند:
«في تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ، و الأيّامُ تُوضِحُ لكَ السَّرائرَ الكامِنَةَ»
«در دگرگونیهاى احوال و زمانه است كه گوهر مردان شناخته میشود، و روزگار نيّتهاى پنهان را براى تو آشكار میسازد.»
(بحارالأنوار/ ج۷۷/ ص ۲۸۶)
در فراز و نشیب زندگی، در سردی و گرمی زندگی، در سختی و آسانی زندگی معلوم میشه که هر کسی چهکاره است؟ اون قابلیتهای خوب، توی همین فراز و نشیبهاست، تو همین کرونا و تو همین سختیهایی که حساب شده است و ما فکر میکنیم حساب از دست در رفته، ولی اینجور نیست، حساب از دست در نرفته!
مثلا توی اتوبان میبینی ماشینها با سرعت ۱۸۰، ۱۹۰تا میروند، ولی برای دوربین راهنمایی و رانندگی سرعت اینها چهلتاست؛ یعنی این دوربین حالت آروم داره و سرعت بالای ماشین، تو این دوربینها بیست یا سیتا نشان داده میشه، لذا کنترل میکنه، شماره رو برمیداره، جریمه رو مینویسه.
ما فکر میکنیم شلوغ، پلوغه. ما فکر میکنیم چرا کرونا فلانی رو برد؟ خیلی حساب شده است، یکیاش ناشکریِ اطرافیانه، قدرنشناسیِ اطرافیان در مورد یه آدم شایسته است، وقتی قدرش رو نمیدونن، خدا میبره، توی حسرت میذاره؛ پس خیلی حساب شده است و اینجور نیست که ما فکر کنیم کرونا کور عمل میکنه، نه! خیلی چشمش بازه، یه عده رو میبره تا نفس آخر و برمیگردونه، یه عده رو هم با یه چیز کوچک میبره. همه داریم امتحان میشیم.
«في تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ»
ببین چند مَرده حلاجی؟ تو این عالم چهکارهای؟
خب این یه نکته.
یه ماکت از زندگی خودتون درست کنید
یه نکتهی دیگه اینکه ما اگه بخوایم طاقت بیاریم، به اوضاع خودمون مسلط بشیم و شرایط ما رو اذیت نکنه، میبایست یه احاطه به زمان پیدا کنیم؛ مثلا یه بیمارستان که میخوان بسازند، اول ماکتش رو درست میکنند، از روی ماکت برای شما توضیح میدن، شما کل بیمارستان رو میبینی، میفهمی یعنی چی؟
ولی اگر یه جایی مصالح، آجر، سیمان و آهن آلات ریخته باشه، شما اصلا نمیفهمی چی میخوان بسازند؟ پس یه ماکت شما رو مسلط میکنه. ما باید یه ماکت از زندگی، زمان، روزگار و اتفاقاتی که میخواد بیافته داشته باشیم، این خیلی کمک میکنه که شما بفهمی الان چه خبر شده؟
قضا و قدر و ارادهی خدا رو هم در نظر داشته باش
چیزهای دیگه رو هم باید در نظر بگیریم، مثلا قضا و قدر، یا مشیت، مشیت چیه؟ یکیاش اراده است، اراده چیه؟ یکیاش اذنه، اذن چیه؟
ما الان اینجا نشستیم. ما هر سال اول ماه رمضان میاومدیم، پارسال شب قدر اومدیم. من پارسال که شب قدر خدمت عزیزان اومدم، هفتاد روز برای کرونا بستری بودم، این هفتاد روز برای من نفس گیر بود، بعد که ماه رمضان شد به این فکر افتادم روزه بگیرم یا نه؟ گفتم میگیرم، روزه گرفتیم اتفاقا روز سوم روزهداری حالم خوب شد، با اینکه هیچی نخوردم حالم خوب شد! بعد هم شب قدر اومدم اینجا قرآن سرگرفتیم، من با بدترین حال کرج اومدم، یعنی حالی بدتر از اون نمیشد.
ولی امسال شب دهم اومدم، که شب جمعه است.
این اتفاق به این معناست که شما به اندازهی خودت برنامهریز باش، به قضا و قدر هم نگاه کن، به ارادهی خدا هم کار داشته باش، خدا با شما کار داره، قراره وجود شما ساخته بشه.
خوب دقت کنید بحث مهمی رو دارم میگم، مثلا دارم میگم یه نفر یتیمه، نمیدونه که داره یتیمی رو طی میکنه، چون فردا میخواد مسئولیت بزرگی تو مملکت داشته باشه.
پیغمبر با اینکه پیغمبره باید یتیم باشه، چرا؟ چون کسی که درد یتیمی رو فهمید درد فقیری رو هم میفهمه، درد کمبود محبت رو هم میفهمه، درد بیپناهی رو هم میفهمه، همهی دردها رو با یتیمی میفهمه، خدا یتیم قرارش میده.
شناخت خیر و شر
ما وقتی درون یه حادثه هستیم سختمونه، ولی از بیرون حادثه قشنگه. مثلا طرف میره سونا چهقدر گرمه، چهقدر عرق میریزه، چهقدر حرارته، ولی اون مراحل استخر رو طی میکنه و بیرون میره، اون سختی نمیشه نباشه، اون سختی مال ماست، از اون سختیه فرار نکن.
امام على-عليهالسلام-: «ما خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ النّارُ و ما شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ الجَنَّةُ وَ كُلُّ نَعيمٍ دونَالْجَنَّةِ فَهُوَ مَحْقورٌ وَ كُلُّ بَلاءٍ دونَ النّارِ عافيَةٌ»
«خيرى كه به دنبال آن آتش باشد، خير نيست و شرى كه به دنبال آن بهشت باشد، شر نيست. هر نعمتى جز بهشت ناچيز است و هر بلايى جز آتش، سلامتى.» (نهج البلاغه/ حكمت ۳۸۷)
همین مفهوم رو آدم بفهمه کافیه. شما میگی آقا ما خیلی خوشیم، خیلی خوبه، میگی خیره دیگه، ولی خیری هست که تو رو به جهنم میبره.
مثلا تو ماشین نشسته با سرعت بالا بیباک، با موبایل صحبت میکنه، غذا میخوره، عربده میکشه، تو تونل داد و بیداد میکنه، آهنگ هم گذاشته، خیلی خوشه، خیلی خیره، نمیدونه بیرون از تونل کار تمامه، این چه خیری بود؟! یه خورده یواش برو، این شره.
اینها ملاک است، ملاکهامون رو باید عوض کنیم. خیر چیه؟ شر چیه؟ الان خیر و شرش معلوم نیست.
آقا الان نشستن دارند توطئه میکنند، صبر کن، فتنهی ۸۸ شد، صبر کن. همین اوضاعی که الان برا ما پیش اومده، یه رئیسجمهوری انتخاب کردیم که الان باید زمین رو گاز بگیریم، درسته؟
همهی اینها درسته، همهی این اتفاقات درسته، ولی یه خیر بزرگی داره از توش در مییاد؛ یعنی داره خط بطلان کشیده میشه به یه جریانی که از اول انقلاب همیشه ما رو گول زد.
یه روز بازرگان رو فرستاد، یه روز بنیصدر رو فرستاد، یه روز هاشمی رو فرستاد یه روز فلان و… خب تموم شد دیگه، ما این رو نمیفهمیدیم، هر دفعه میگفتیم سید هستند، بنیصدر سیده، سید ابوالحسن، ولی جریان این نیست.
الان شما با یه بچه صحبت کن، با یه بچهی ده ساله یه تحلیل سیاسی بهت میده، گندههای اروپایی اصلا نمیتونن حرف بزنند، تحلیل ندارند، خیلی مهمه، ما اگه هر صدمهای ببینیم ولی به این نتیجه برسیم که درست انتخاب کنیم میارزه.
ببینید امیرالمؤمنین-علیهالسلام- رو راحت از دست دادند، خدا هزار ساله داره تنبیه میکنه، چرا علی رو از دست دادید؟ چرا بد انتخاب کردید؟ چرا سراغ معاویه رفتید؟ چرا سقیفه رو قبول کردید؟
امیرالمؤمنین-علیهالسلام- فرمود: که اگه دو نفر بودند به خونهی ما حمله نمیشد، اگه حمزه و جعفر میبودند به خونهی ما حمله نمیشد، گفتند بذار حمله بشه، خب بشه.
چهقدر جمعیت با یه تحلیل ساده کربلا اومدند، خدا صبوری کرد، باشه امام سجاد-علیهالسلام- رو هم قبول نکردند باشه، امام باقر-علیهالسلام- رو هم قبول نکردند، باشه، امام زمان-عجلاللهفرجهالشریف- رو هم قبول نکردند باشه، من خدا صبر میکنم تا شما بفهمید.
وقتی فهمیدید، منم وسط مییام، منم براتون خدایی میکنم، حکومت جهانی براتون درست میکنم، عدالت براتون درست میکنم، زمینهها رو برای خیر فراهم میکنم، ولی الان نه!
ببینید یه پدر تو خونه هست، پدری که همه جور مهربونی داره، ولی بچهها نمیفهمند، به درک که نمیفهمند، خدا باید چهکار کنه؟ خدا باید یه پدر خوب بیاره؟ نمیخواد، حالا برو پیدا کن. حالا برو زمین رو گاز بگیر، اگه تونستی پیدا کن.
حجت تمومه. همهی اتفاقاتی که در زندگی میافته یا حجت برلَه شماست، یا بر علیه شماست، یادتون باشه هیچ چیز اتفاقی نیست، یکی از این دو تاست.
الان تو جمهوری اسلامی اوضاع و احوال داره این جوری میشه، الان دشمنان داخلی و خارجی همه دارند کار میکنند، یا حجت برله ماست، ما داریم ثابت میشیم یا بر علیه ماست، ما داریم کنار میریم.
اگه یه آقایی هشت سال اینجوری سر به سر ما نذاره ما نمیفهمیم، حالا هم معلوم نیست ما فهمیده باشیم، هشت سال بعدی معلوم میشه، شاید یه هشت سال دیگه هم لازم باشه، شاید ده تا هشت سال لازمه، بعد از ده تا هشت سال میگیم هنرپیشهها، سیلبریتیها برامون تصمیم نگیرند، اینها نیان برامون حرف بزنن، رسانهها نیان برامون خط تعیین کنند، ما خودمون بفهمیم، اگه این شد درست میشه، راهتون رو پیدا میکنید، هیچی هم پنهان نیست، همه چیز آشکاره.
«إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»
«ما به حقیقت راه (حق و باطل) را به او نمودیم حال خواهد (هدایت پذیرد و) شکر (این نعمت) گوید و خواهد (آن نعمت را) کفران کند.»
(سورهی انسان/ آیهی ۳)
وقتی قدر ولایت فقیه رو نمیدونه میگه شاه، خب شاه رو الان با همهی بند و بیلش قبول داری؟
ما توی یه جلسهای رفته بودیم، پیرمردهای قدیمی نشسته بودند، هر کس یه خوبی از شاه میگفت، خیلی تعریفهای اینچنین و آنچنان، ما هم داشتیم گوش میدادیم، وقتی تعریفهاشون تموم شد، میخواستیم بریم، گفتم شما آقایون همه اهل دعا هستید، هم پیرمردید، هم دعاتون مستجابه، اگه اجازه بدید آخر جلسه یه دعایی هم بکنیم، گفتند خیلی خوبه، گفتم پس شما آمین رو خوب بگید، گفتند چشم حاجآقا خیلی ممنون از شما، گفتم خدایا این آقایون رو با شاه محشور کن، اینها شروع کردند به داد و بیداد که این چه دعایی هست؟ شما واقعا نمیدونید باید چه دعایی بکنید؟ ما باید با شاه محشور بشیم؟ خجالت نمیکشید؟
گفتم شما الان این همه تعریف میکردید! گفتند باشه ما یه چیزی گفتیم، حالا دیگه نه اینقدر.
فهمه دیگه! ایجاد فهمه!
امام علی-علیهالسلام-:
«في تَقلُّبِ الأحْوالِ عُلِمَ جواهِرُ الرِّجالِ، و الأيّامُ تُوضِحُ لكَ السَّرائرَ الكامِنَةَ»
«در دگرگونی هاى احوال و زمانه است كه گوهر مردان شناخته میشود، و روزگار نيّتهاى پنهان را براى تو آشكار مى سازد.»
(بحارالانوار/ جلد ۷۷/ صفحهی ۲۷۶)
آقا ماه رمضان اومد، شب دهم تموم شد.
دههی اولش سخت بود، تموم شد، بعد سرازیری شد. بخصوص برسه به یازدهم و دوازدهم.
روز اول یومالشک هم نشد، حالا انشاءالله روز آخر هم یه کاری بکنیم، تموم شد، این هم ماه رمضان، خب حالا من جزء چندم قرآن هستم؟ چهقدر دعا کردم؟
امیرالمؤمنین-علیهالسلام- دید پیغمبر-صلاللهوعلیهوآله- ناراحته،
گفت: یا رسولالله شما رو ما اینجور ناراحت ندیده بودیم، فرمودند بله خیلی ناراحتم.
رفتند داخل، به حضرت فرمود میشه به من بگید ناراحتیتون چیه؟ گفت: بله.
فرمود: جبرائیل نازل شده بود، من اجازه داشتم امشب هزار تا دعا کنم! خدا ۹۹۹ تا از دعاهای من رو مستجاب کرد الا یکی مونده! اون یکی به اندازهی همهش میارزید، خدا مستجاب نکرد.
حضرت پرسید چی بود؟
حضرت فرمودند: دعای من این بود که دومی تا من زندهام به درک واصل بشه.
خدا گفت: نه، این باید باشه، این امتحان امتت هست.
اگر خدا به یه نفر طول عمر و معروفیت و سر و صدا میده، بهخاطر این نیست که پیش خدا قرب و ارزش داره، نه! امت داره امتحان میشه، داریم امتحان میشیم، ما داریم ساخته میشیم.
شما تا صحبت میشه میگی آقای بهجت، آقای بهجت…
شما آقای بهجت نوجوان که تازه وارد این مقوله شده رو نگاه کن، آقای بهجتی که از دنیا رفته رو هم نگاه کن، آقای بهجت ساخته نشد، خودش رو ساخت، خدا هم کمکش کرد، یادت باشه.
شما رو دارم میگم، امروز پنجشنبه بود، وقتی قبر ابنبابویه-رحمةاللهعلیه- رو بازسازی میکردند جنازهی ایشون رو در آوردند، دیدند ۹ تا از ناخنهای انگشتهاش رو گرفته، این یه دونه رو نگرفته، فهمیدند ایشون پنجشنبه از دنیا رفته، این یه دونه رو برای جمعه گذاشته بوده. مسلمونه دیگه، مومنه، ناخن گرفتنش هم طبق سنته؛ یعنی چی؟
یعنی اگه شما سوار ماشین شدی این سویچ رو باز کردی طبق دستور کمپانی، یه دفعه روشن نکردی، اول باز کردی، بعد پنج ثانیه نگه داشتی، بعد از پنج ثانیه استارت زدی، این ماشین یه جور دیگه سالم میمونه، برای من و شما فرقی نمیکنه، یعنی چی؟ میزنی روشن میشه، هیچ اتفاقی هم نیفتاده، ولی مهندسش، اون کسیکه این رو ساخته میدونه چیه؟
اگر شما برای ناخن گرفتن که یه کار سادهایی هست تحت برنامه قرار گرفتی، با وجود اینکه میتونی هر جور دلت میخواد ناخنت رو بگیری، ولی میگی میخوام مثل پیغمبر ناخن بگیرم، یعنی تو برنامهی پیغمبر و سنت هستی.
حالا کسی که کار سادهایی مثل ناخن گرفتن رو با سنت جلو میبره، تو کارهای مهمتر از سنت پیروی نمیکنه؟! تو رفتار با همسر، تو اخلاق، تو حرف زدن و…
خدا به ما برنامه داده، حمام رفتن، غسل کردن، وضو گرفتن… پس من ماکت زندگی رو میبینم، یعنی برنامه رو دارم میبینم.
از حضرت پرسید شما که غایب بشید، ما رها میشیم، حضرت فرمود شما باید دو کار انجام بدید.
«وَ اجعَلُوا قَصدَکُم إلَینا»
حواستون به ما باشه، هیأتی باشید، ولایی باشید، کربلایی باشید، امام رضایی باشید، تو خونههاتون روضه راه بندازید، اسم بچههاتون رو حسن و حسین بذارید، آزیتا و ملینا نذارید.
« وَ أسْماؤُكُمْ فِى الأْسْماءِ وَ أجْسادُكُمْ فِى الْأجْسادِ وَ أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ » (زیارت جامعهی کبیره)
وقتی حرم امام رضا رفتی «أرْواحُكُمْ فِى الأْرْواحِ» میشه، «قُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ».
همینجوری تغییر اتفاق نمیافته، باید خودمون یه کاری بکنیم.
باید دو تا ملاک پیدا کنیم، یکی اینکه ببین تو روضه اشک داری، عقبهی اشک دهها چیزه، کسی که حلال خوره اشک داره، قبل از اشک سوز دل مهمه، چون ممکنه آدم در سن و سالی باشه که دلش بسوزه ولی اشکش نیاد، آقای بهجت تو اون سن سوز داشت ولی اشک نداشت.
دیگر اینکه حداقل تو تشهد نماز ببین حواست به نماز هست یا نه، این دو تا رو محکم بچسبید.
وقتی به اباعبدالله سلام دادن اگه دلت رفت بدون استاندارد هستی.
امام زمان-عجاللهتعالیفرجهالشریف- فرمودند:
«وَ اجعَلُوا قَصدَکُم إلَینا بِالمَوَدَّةِ عَلَی السُّنَّةِ الواضِحَةِ»
«هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما اهلبیت عصمت و طهارت بر مبنای عمل به سنّت و اجرای احکام الهی قرار دهید»
تو همه چیز سنت پیغمبر رو پیاده کن، یکیاش اینه، عملی کنیم، مثل سلام. سلام کنیم به خصوص وقتی خونه میری، وقتی در رو باز میکنی، سلام کنید.
خدا میدونه اگه همه وقتی خونه میرن سلام کنند، زن و شوهرها اصلا دعواشون نمیشه، این در روایت اومده، دلیلش رو بگم چیه؟ یه شیطانی است اجازه دارهه تو خونهی شما بیاد و اختلاف بیاندازه، ولی اگه رفتی تو، سلام گفتی، دیگه اجازه نداره بیاد، ولی اگه سلام نگفتی مییاد تو، یه گوشه میایسته، دعوا راه میاندازه، بعد دعوا رو به جای باریک میکشه، بعد به شیاطین دیگه هم اجازه میده بیایند، همه دست میزنند، زن و شوهر با هم دعوا میکنن.
«وَ اجعَلُوا قَصدَکُم إلَینا …. » بعدش چی؟
امام زمان-عجاللهتعلیفرجهالشریف- فرمودند:
«فاتَّقُوا اللهُ وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّوا الاْمْرَ إلَیْنا، فَعَلَیْنا الاْصْدارُ کَما کانَ مِنَّا الاْیراُ، وَ لا تَحاوَلُوا کَشْفَ ما غُطِّیَ عَنْکُمْ.»
«از خدا بترسید و تسلیم ما باشید، و امور خود را به ما واگذار کنید، چون وظیفهی ما است که شما را بینیاز و سیراب نمائیم همان طوری که ورود شما بر چشمهی معرفت به وسیلهی ما میباشد؛ و سعی نمائید به دنبال کشف آنچه از شما پنهان شده است نباشید.»
همهی شما رو امام زمان-عجلاللهفرجهالشریف- صدا کرد که اینجا اومدید، چون باهاتون کار داره، من رو هم از قم فرستاده، اگه یه ذره حالم پایینتر بود نمیاومدم، من یه ذره کشش نداشته باشم برمیگردم، الان کرونا هم هست بهانه زیاد داریم، ریهام درگیره، پس اجازه دادن اومدیم، پس قبول کن مواظبت هستند، رهاتون نمیکنند اگه به ما بود جزء مشرکین و کفار بودیم، ولی دست رو سرمون است، دست روی قلبمون هست و اینجا هستیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کرج؛ شب دهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴۲؛ دوم اردیبهشت ۱۴۰۰