qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

مواظبت بر مواسات با مؤمن

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المکرمین»
«اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ». صلواتی برای علی‌بن‌موسی‌الرضا-علیه‌السلام- مرحمت بفرمایید.


این ولادت پر خیر و برکت بر ما و شما ان‌شاء‌الله مبارک باشه. ان‌شاء‌الله از برکات و عنایاتی که از ناحیه‌ی امام رضا-علیه‌السلام- نازل می‌شه، بهره‌مند باشیم.
امشب بحث مهمی رو می‌خوام عرض کنم؛
خدای متعال در نزول آخرین دین و آخرین پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله- شکل کاملی از هدایت و کمال رو در اختیار ما گذاشت، این تفاوت باید معلوم بشه. اگر این تفاوت معلوم نشه که آخرین دین اسلام و آخرین پیامبر خاتم النبیین-صلی‌الله‌علیه‌وآله- هست، ما هم در انتخاب دین و پیروی از این دین راه رو اشتباه می‌ریم. به یه تعبیر دیگه‌ خدای متعال در جریان آخرین دین یه امر سخت رو برداشت و به‌جاش یه امر آسون گذاشت.
همین یه کلمه است؛ یه امر سخت رو خدا برداشت و یه امر آسون گذاشت. منتهی مردم و افرادی که این رو نفهمیدند دوباره گرفتار سختی شدند. سخت چیه؟ سخت اسلامه.
آسون چیه؟ ایمانه. سخت چیه؟ کُلفَته. آسون چیه؟ یُسره. حضرت فرمودند که ما یُسر هستیم. ولی این کلمه فهمیده نشد، یعنی چی ما یُسریم؟
لذا اون عده‌ای که این جریان رو نفهمیدند دوباره به اون تکلّف افتادند، دوباره اون سختی رو پذیرفتند باز آسان رو وِل کردند.
ببینید تو یه روایت اومده که منِ خدا حیا نمی‌کنم همه رو عذاب کنم به دلیل این‌که امامشون رو اشتباه انتخاب کردند، چون امامی که مِنَ‌الله بود، از طرف من بود رو انتخاب نکردند، رفتند خودشون یه امام پیدا کردند. من خدا «لا یَسْتَحْیِی» حیا نمی‌کنم همه‌شون رو می‌برم جهنم، ولو همه‌ی این‌ آدم‌ها اهل عمل خوب و اهل تقوی باشند.
در روایت داره که منِ خدا حیا می‌کنم که عذاب کنم مردمی رو که امام منتخب من رو انتخاب کردند، حیا می‌کنم این‌ها رو عذاب کنم، ولو این‌ها به نفسشون ظالم باشند ولو این‌ها معصیت کار باشند.
چه‌قدر از این صحبت‌ها در روایات هست! ولی شما در بیرون باز می‌بینی افراد این رو نشنیده می‌گیرند، باز در اون قسمت اول گیر می‌کنند، توی اسلام متوقف می‌شند.
خب حالا ما می‌خوایم بگیم اسلام رو رها کنند؟ نه! می‌گیم به تکلیف عمل نکنند؟ نه! اتفاقا باید به تکلیف پایبند باشند، اصلا تقوی در انجام واجب و ترک حرامه. پس نکته چیه که ما می‌گیم این‌ها دوباره به اسلام چسبیدن؟!
نکته اینه، توی اسلام بودن، برای این‌که شما به عبادت‌ها بپردازی و واجبات رو انجام بدی، نماز بخوانی، روزه بگیری، حج بری، جهاد کنی و….
احتیاج به یه قدرت داری، این قدرت از ناحیه‌ی امام به شما منتقل می‌شه، این رغبت از ناحیه‌ی امام به شما منتقل می‌شه، از ناحیه‌ی معصومه منتقل می‌شه، این‌که شما این راه رو با میل بری، تمسک به امام در وجود شما ایجاد می‌شه.
یه مثال کوچیک بزنم، یه بچه می‌خواد یه کاری انجام بده ولی بی‌حاله، وقتی باباش نگاه می‌کنه، بچه با لذت این کار رو انجام می‌ده، کیف می‌کنه که باباش داره نگاهش می‌کنه. ما هم کیف می‌کنیم که برای حجت خدا کارهامون رو انجام بدیم، چون حجت خدا که مفترض‌الطاعة هست، از ما می‌خواد تا این رو انجام بدیم و یه شوق اضافه در ما بوجود می‌یاد.
این بحث ما خام است، الان پخته‌اش رو عرض می،کنم. تو دو بُعد می‌خوام بحث کنم، یکی این‌که اون چه که باعث می‌شه شما تو انجام واجب موفق بشید، نور امامه و اون‌چه باعث می‌شه، شما از محرمات فاصله بگیرید باز نور امامه، اگه این نباشه شما نمی‌تونید قدم از قدم بردارید.
ببینید ساختار وجودی ما بر اساس قلب شکل گرفته است، خوب دقت کنید، محوریت تمام حرکات و سکنات ما توی قسمت قلب داره فرماندهی می‌شه، نه در ذهن، نه در گوش، نه در چشم. بصیرت مال چشم نیست، چشم بصیرت نداره، چشم ما مثل بقیه‌ی حیواناته، فقط داریم می‌بینیم. بصیرت مال قلبه! ما با زبان داریم حرف می‌زنیم، توی زبان حکمت نیست که همین حرف زدنه، حکمت مربوط به قلبه! ببینید قلب سالمه، قلب مُدرکه که داره این کار رو انجام می‌ده. فرمانده‌ی قلب، معصوم-علیه‌السلام- است، یعنی کسی که شیعه می‌شه، کسی که امامش رو قبول می‌کنه، کسی که امام رو مفترض‌الطاعة می‌دونه، یک کار می‌کنه، فقط یک کار! قلبش رو در آن عهدی که با خدا بسته، به امامش و به حجت خدا می‌سپاره. امامت رو قبول می‌کنه. پس معنای قبول امامت اینه که قلب رو به امام می‌سپاره. دیگه در امور قلبی‌اش دخالت نداره، برای همین گفته می‌شه شما نسبت به ائمه مودت داشته باشید. حضرت فرمود: «إجعَلوا قَصدَكُم إلَينا بِالمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الواضِحَةِ»
امام مهدى-عليه‌السلام- فرمودند: «هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستی ما (اهل‌بیت عصمت و طهارت-علیهم‌السلام-) بر مبنای عمل به سنّت و اجرای احکام الهی قرار دهید.» (بحار‌الانوار/ ص ۱۷۹)
دوستی‌تون رو با ما زیاد کنید، چرا دوستی‌تون رو با ما زیاد کنید؟ چون قلبتون مال ماست، وقتی شما متوجه ما شدید یعنی قلبتون رو در اختیار ما گذاشتید، تنفرتون هم در اختیار ماست، یعنی ما باید بگیم از کی متنفر باش، نه خودتون!
در روایت داره که خدای متعال نمی‌پذیره ولایت کسی رو که محبت مخالف اهل‌بیت رو به دل بگیره، ولو این فرد باباش باشه و اگر فردی قاتل بابای تو هم باشه ولی علی رو قبول داره نمی‌تونی نسبت بهش بغض داشته باشی، قاتل باباته، باشه! این اهل ولاء است شما نمی‌توانی از او تنفر داشته باشی، بابات هم کشته، خب برو بکشش، قصاصش کن، ولی حق نداری نسبت به او متنفر باشی.
پس چی شد؟ یک جا رو باید مواظبت کرد، ما باید مواظبت کنیم مودت و محبتمون رو جای دیگه خرج نکنیم، ببینید اگر جای دیگه خرج کردید خراب می‌شه.
آقای قاسم سلیمانی خیلی آدم خوبیه، خیلی آدم بزرگیه، اصلا منحصر به فرده، دیگه معلوم نیست، در عالم همچنین کسی بیاد، ولی محبتش در دل ما واجب نیست. قاسم سلیمانیه، آدم با عظمتیه، آدم خوبیه، اما محبت مال امام رضاست، ببینید محبت مال امام رضاست! اگر هم من می‌گیم قاسم سلیمانی، برای اینه که محبت امام رضا-علیه‌السلام- تو دلشه که من از او یاد می‌کنیم و الا ببینم این نیست باهاش اصلا کاری ندارم. پدرم رو دوست دارم به خاطر این‌که امیرالمومنین رو دوست داره، ولی اگر ببینم دشمن امیرالمومنین است به عنوان بابا بودن احترامش می‌کنم ولی دوستش ‌ندارم.
ببینید دایره‌ی محبت داره همه چیز رو تعیین می‌کنه. چرا می‌گن سادات رو دوست داشته باشید؟! خب این سید رو من می‌شناسم خیلی آدم بی‌خودیه، اصلا حرکات و سکناتش بی‌خوده، اصلا قابل اعتنا نیست، نباید هم دوستش داشته باشه، ولی حضرت فرمود بدی‌اش رو به ما بسپارید، بدی‌اش رو به ما ببخشید، چون سیادت داره، با ما نسبت داره، شما هم دوستش داشته باش؛ ببین چی شد، فعلش مال خودشه، من سیادتش رو قبول دارم، به این چه کار دارم. من بابا بودن رو کار دارم، ابوت رو کار دارم، خوب دقت کنید می‌خوام یک نتیجه‌ بگیرم، توی دایره‌‌ای که ما کم می‌یاریم، تقوامون کم می‌شه، شیطان مسلط می‌شه، به‌خاطر اینه که دوستی و دشمنی‌ ما نسبت به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- کم و زیاد می‌شه، هیچ چی دیگه نیست! هیچ چی دیگه نیست! تو روایت اینه که فرد این‌قدر معصیت می‌کنه تا به این نقطه می‌رسه که بغض ما تو دلش می‌یاد، تمام شد! تا اون معصیت آخری هم معصیت کاره، می‌تونه توبه کنه، ولی تا موقعی که تو بغض اهل‌بیت-علیهم‌السلام- نرفته، قابل برگشته، ولی معصیت باعث بغض می‌شه، یعنی اون قلب رو از دست می‌ده. الان تمام افتخار ما به قلبمونه، «من اتی الله بقلب سلیم» دشمن ما هم تو ناحیه‌ی قلب ناکارآمده، «ختم الله علی قلوبهم» بعدش می‌شه «و علی ابصارهم» این از اون‌جا داره دستور می‌گیره، لذا هر چی می‌تونید و می‌تونیم مواظب باشیم هر چیزی که مظهر اهل‌بیت-علیهم‌السلام- است در قلب ما سست نشه.
گفتند شما اسم بچه‌هات رو اسم ائمه بگذار، چرا؟! به‌خاطر این‌که شما وقتی می‌گی حسین، مودتت زیاد می‌شه، «اسماءکم فی الاسماء» به شما می‌گن آقا برید زیارت «قبورکم فی القبور و ارواحکم فی الارواح» اگر این‌جوری نبود که ما اصلا دسترسی نداشتیم، حالا این ارادت ما به معصوم زمینه و ظرفیت می‌شه که خدای متعال ما رو قابل بدونه و هر چی در خدایی خودش هست تو قلب ما بریزه. لذا اونی که مودتش زیاده علمش هم زیاد می‌شه، اونی که مودتش به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- زیاده تقواش هم زیاد می‌شه، اصلا حضرت فرمود اصل تقوا یعنی ولایت ما و الا تقوا نیست! تمام مقاماتی که به ما داده می‌شه به ازای ربطِ ما به معصومه. ببین حضرت فرمود بعد از ما شما در مرتبه‌ی بالا هستید، تو شماها مرتبه‌ی بالا کسی است که علم ما بیشتر پیشش هست، مودت ما پیشش هست، این بالاترین مقام رو داره، چرا گفته می‌شه وقتی شما بنشینید دور هم احیاء امر ماست؟ چرا گفته می‌شه؟
پس توی اتفاقی که افتاد این دین کاملترین دین شد، یک جریان جدیدی ایجاد شد، همین نقطه‌ی ایمان بود، همین نقطه‌ی مودت بود که پیغمبر می‌گه اجر رسالت من مودت ذی القربی است، تفاوت این دین با ادیان دیگه همینه، رفقا این مودت انجام واجب رو آسان می‌کنه، یعنی شما محبتت به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- زیاد می‌شه، نمازهای واجبت رو بهتر می‌خونی، حضور قلبت بیشتر می‌شه، اگر دیدی توی نمازت مشکل داری توی مودتت، توی طاعت از معصوم، توی معرفت به امامت مشکل داری، اون‌جا چون شما عملی رو که داری انجام می‌دی عمل مومنانه است، عمل مورد قبوله، غیر از عمل اونی است که طاغوت رو قبول کرده، اصلا توی عملش قبولی نیست، لذا اعمال فله‌ای انجام می‌ده، اتفاقا هیچ موقع نماز صبح‌هاش قضا نمی‌شه چرا؟ چون داره از طاغوت تبعیت می‌کنه، همیشه هم از طاغوت تبعیت می‌کنه، قرار نیست خطا بکنه، لذا همیشه نمازهاش اول وقته، همیشه تو مسجده، چون اصلا مانع نداره، ولی من نه! من با امامم دارم زندگی می‌کنم. یک روز نسبت به امامم کسری داشته باشم نمازم قضا می‌شه. یک روز به امامم بی‌توجه باشم حال نماز خوندن از من گرفته می‌شه، لذا شما می‌بینید میرزای شیرازی وقتی می‌خواست نماز بخونه، اول می‌گفت «صلی الله عیک یا اباعبدالله».
حرم امام رضا-علیه‌السلام- رفتن به این نیست که شما هی رفتی حرم امام رضا نورانی می‌شی! یک خرده حالت خوب می‌شه، اصلا این حرف‌ها نیست! شما حرم امام رضا-علیه‌السلام- بری تمام اموری که شما رو به خدا نزدیک می‌کنه، هزار تا امره، هزار تا امر یک‌‌جا درست می‌شه، اموری که خراب شده بود، یعنی بین من و خدا فاصله افتاده بود، وقتی به زیارت امام رضا-علیه‌السلام- می‌رم تمام این فاصله از بین می‌ره، چون فاصله‌ی دیگه‌ای من نداشتم، فاصله‌ی من همین بود، من امامم تو خونه‌ام هست، امامم دم دستم هست، برای همین می‌گن شما به امام توجه پیدا کنید، «اتوجّه» برای همین می‌گن توسل کنید، برای همین می‌گن شفاعت این‌ها رو داشته باشید، خب حالا این‌ها رو داشته باشید قوی‌تر از این قوی‌تر از این برای ما در نظر گرفته شده که امام‌مون امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- است، ما امت ویژه‌ایم، برای ما یک امکانات ویژه‌ای در نظر گرفته شده، ما بر همه‌ی عالم حجتیم، یعنی برای امت‌های انبیا ما حجتیم چرا؟! ما امام رو حقیقتا پیدا کردیم، ما حقیقتا امام رو شناسایی کردیم، ما حقیقتا با امام هستیم، چرا؟ به‌خاطر این‌که امام رو ندیدیم، امام غایب رو قبول کردیم.
ببین اومد پیش حضرت پرسید آقا این‌ها بالاخره ایمان آوردند یا نیاوردند؟ حضرت فرمود نه این‌ها ایمان نیاوردند. شمشیر بالای سرشون بود، ترسیدند به طمع از قدرت پیش پیغمبر ماندند، پس ماندند با پیغمبر ولی به یک دلیل دیگه، ما نه! ما دلیلی نداریم، اصلا ما امام رو بدون این‌که دیده باشیم قبول داریم، لذا ایمانمون کاملترین ایمانه، لذا کالمشاهده عقولی خدا به ما داده که به هیچ امتی این عقل رو نداده، امامی رو که اصلا ندیده قبول داره، پیروی از او رو واجب می‌دونه، این امامته، خب پس شما و ما این اصل‌کاری رو داریم، یعنی چی؟ یعنی اونی که داره ما رو بالا می‌بره قلبه. از قلبتون حفاظت کنید، ببین «القلب حرم الله» به دلیل این‌که حرم امامه از قلبتون مواظبت کنید، چه‌جوری مواظبت کنیم؟ به تولی و تبری. مواظب دوستی باشید، هر دوستی‌ای رو این‌جا نیارید، هر کینه‌ایی رو شما نمی‌تونی، اگه کینه‌ی بابات رو در دلت بیاری، تمام شد، مثل این‌که شما یک نارنجک انداختید وسط یک جمع، تمام شد، اگه کینه‌ی یک مومن رو به دل بگیری، همه رو از هم پاشوندی، نمی‌تونی.
ببین حضرت فرمود که من باور نمی‌کنم حلال‌زاده غیبت کنه، چرا حضرت این رو می‌گه؟! چون غیبت مومنه، چرا غیبت مومن این‌جوریه؟! به‌خاطر این‌که مومن امامش رو قبول داره، توی دعای علقمه که بعد از زیارت عاشوراست، گفته می‌شه که خدایا اون کسی که بدی من رو می‌خواد به همه‌ی گرفتاری‌ها گرفتارش کن. ممکنه شما سوال کنی که آقا بالاخره یه آدم یه خطایی کرده، این‌قدر مکافات شما از خدا می‌خوای و خدا هم قبول داره می‌گه بله به‌خاطر این‌که با مومن درافتاده برای مومن سوء می‌خواد، پشت سر مومن داره حرف می‌زنه، به مومن ظلم می‌کنه، مومن رو تحقیر می‌کنه، ببینید وصل به امامشه، حضرت فرمودند که شما مثل شعاع خورشیدید، این نوری که از خورشید تو خانه‌ها هست جزء خورشیده، برای همینه وقتی خورشید غروب می‌کنه، این‌ها از خانه بیرون می‌رن، حضرت فرمود اگه زیارت یک مومن برید، زیارت ما حساب می‌شه، نه این‌که از مشهد آمده باشه، بعضی‌ها فکر می‌کنند اگه مومن از مشهد بیاد و ما به زیارتش بریم ثواب داره، نه! مشهد لازم نیست! همین جوری برو زیارتش که زیارتُ الله است، زیارتُ الامام است. حضرت فرمود ناصبی اونی نیست که به ما بد و بیراه بگه، ناصبی کسیه که به شما چیزی بگه.
آقای بروجردی می‌فرمود طلبه‌ها دو نفر دو نفر جایی نرید، دو نفری سه نفری با عمامه بیرون نرید، اگر مردم یک چیزی به شما بگن کافر می‌شن؟ به چه اعتباری؟ به اعتبار شمس و شعاع شمس گیر می‌افتند. پس کار سخت می‌شه.
ببینید یک‌جا رو باید مواظبت کرد، من یک پله نزدیکتر آوردمتون، شما چه بخواهید چه نخواهید امامتون رو قبول کردید، خدا این لطف رو به همه‌ی شما و ما کرده، ما نسبت به ائمه کسری نداریم، ائمه رو قبول داریم پس این‌جا رو کار نداشته باشید. در مورد خدا هم کاری نداشته باشید کسی که امامش رو قبول داره خدا رو حتما قبول داره، بتمامه قبول داره و درست هم قبول داره، این‌جا هم مشکل نداریم. ما پیغمبر رو هم قبول داریم، توی اعمال هم مشکل نداریم، هر جا هر جا شما عملی رو به اندازه‌ی فهم و طاقت خودت انجام دادید بقیه رو اون‌ها کامل می‌کنند. یک جا رو مواظبت بکنید، از ما یک مواظبت می‌خوان، مواظبت بر مواسات مومن!! مومنینی که اطراف شما هستند از شما اذیت نشن، نه تنها اذیت نشن، رسیدگی هم بکنی، رسیدگی رو من در این می‌دونم، اقل اقلش اینه که براش دعا کنید، شما یک هفته امتحان کن، رفقا یک هفته امتحان کنید برای دوستان مومنتون دعا کنید، برای دوستان مومنتون صدقه بدید، برای فلانی صدقه بدید، یک هفته بعد لطف خدا رو نسبت به خودتون ببینید چه‌جوریه! همه‌ی سرمایه‌ی مومن اینه که نسبت به مومن دیدش چیه، کسی رو تحقیر نکنید! ای کاش، ای کاش بین کفار زندگی می‌کردیم. من همیشه آرزوم اینه، می‌گم کاش خدا زمینه رو فراهم می‌کرد ما پیش مسیحی‌ها بودیم، چون هر کاری شما بکنی به مسیحی‌ها ظلم کردی، به یهود ظلم کردی، ولی مومن کنار من است، از یک حرف من ممکنه، اذیت بشه، من بیچاره می‌شم، زمینه‌های بدی در وجودم شکل می‌گیره، حتی من به شما بگم ها برای امام حسین-علیه‌السلام- هم قبول نکنید با کسی دعوا کنید. به‌خاطر امیرالمومنین هم لطفا این کار رو نکنید، به‌خاطر خدا هم این کار رو نکنید، یعنی با نهی از منکر هم با کسی دعوا نکنید. نهی از منکر رو ول کن اگر نهی از منکری است که باعث می‌شه یه مومن روبروی تو قرار می‌گیره تو بهش ظلم می‌کنی، پس نهی از منکرت رو هم ول کن نمی‌ارزه، مواظبت کن که مومن از دستت اذیت نشه، بخصوص رفقا تو خانه‌های ماها پشت سر مومنین حرف زده می‌شه و من اعتقادم اینه که این بلاها به این خاطر تو خانه‌های ماست، اختلافات به این خاطره، یعنی خوبی از مومنین گفته نمی‌شه، تلویزیون داره فیلم پخش می‌کنه، سخنرانیه یک تکه‌ای می‌اندازم به این سخنران، یک کارشناس اومده یک حرفی به این می‌زنم، یک مشکلی من با یک نفر دارم می‌یام مشکل رو یک جور دیگه بیان می‌کنم تو خانه با خانمم پشت سر این یک حرف دیگه‌ای می‌زنم، آبروی او رو می‌برم، یک سرّی رو به من گفته می‌رم پخش می‌کنم، این بساط ما رو به هم ریخته، به هم زده و الا اگر من به این نقطه برسم که همین رو مواظبت کنم که برای اطرافیان خودم دعا کنم، ازشون مواظبت کنم، همین‌طور از کنار بیمارستان رد شدی بگو خدایا همه‌ی این‌ها رو شفا بده، قبرستان رفتی بگو خدایا همه‌ی این‌ها رو مورد مغفرت قرار بده، از یک مدرسه عبور کردی بگو خدایا همه‌ی این بچه‌ها رو هدایت کن، خدایا همه‌ی بی‌پول‌ها رو پولدار کن، اگر این کارها رو شما کردی مواساتت رو نشان دادی، بعد می‌تونی ادعا کنی که بله راه امام رو رفتی، بخصوص علی بن موسی الرضا-علیه‌السلام- که دیگه ولی نعمت ماست، خدا یک لطف ویژه‌ای به ما ایرانی‌ها کرده، زیارتش زیارت‌الله‌ است، زیارتش زیارت چهارده معصوم است، اگر زیارتش بری به همه‌ی خیرات دست پیدا کردی، زیارت حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- همین جوره، این راه رو برای ما باز کرده.
خدایا به حق محمد و آل محمد-علیهم‌السلام- بهترین برکات بهترین خیرات بر ما نازل بفرما، خدایا شر دشمن به خودشان برگردان، عافیت به همه ما عنایت بفرما.
و‌صلی‌الله‌علی‌محمد‌و‌آله.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیات حجةبن‌الحسن-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف-؛ مورخ ۱۲ تیر ۱۳۹۹