qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

به هر طریقی خودتون رو به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- وصل کنید

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المکرمین»
«اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- مرحمت بفرمائید.

هر فردی یه بهره‌ای از جوهره‌ی مخلوق بودن رو با خودش به همراه می‌بره. ببینید الان که خدای متعال داره فیض می‌رسونه؛ یعنی داره کمال منتقل می‌شه. حالا یه وجودی در عالم، کمالش سنگ شده، ولی یه سنگِ بی‌ارزش، خَر‌مهره. نه این‌که خدا نخواد به این سنگ کمال بده، نه، خدا می‌خواد، ولی این سنگ ظرفیت جذب و دریافتش از خلقت که بین صفر تا صده اینه که شده یه سنگ بی‌ارزش، اما یه سنگ دیگه هم شده سنگ فیروزه که به عنوان یه نگین توی دست امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- هست. پس خدا افاضه کرده، اعطا کرده، بخشیده، ولی یکی طبق اون جذب و دریافتش می‌شه یه سنگ معمولی، یکی هم می‌شه یه سنگ باارزش مثل فیروزه. در حیوانات هم یه موجود گوسفند شده که در قربانگاه برای اتمام و کمال حج ذبح می‌شه؛ این کمالِ خودِ گوسفنده که از خدا دریافت کرده. به حیوان هم سگ شده. البته این هم من به شما بگم که همه‌ی این‌ها با‌اختیاره، حالا اختیارش چه‌طوریه، آیا ما می‌فهمیم یا نمی‌فهمیم یه بحث دیگه‌ست، و الا عالَم، عالم اختیاره‌. در ملائک هم همین‌طوره و بحث اختیاره. ببینید دو چیز داره کار انجام می‌ده، یکی این‌که شما اختیار می‌کنی که اول وقت بلند بشی نماز صبح بخونی تا از فیض بالاتر استفاده کنی. یه نفر دیگه می‌خوابه و برای نماز بلند نمی‌شه؛ خب نتیجه چی می‌شه؟ اختیارِ شما که برای نماز بیدار شدی، برای شما کمال می‌یاره و برای اون که بیدار نشد یه نقصان می‌یاره. لذا این آب می‌خوره، اون شراب می‌خوره، پس خود فرد داره انتخاب می‌کنه، این‌که من گیر افتادم و کاره‌ای نبودم، این‌طوری نیست، این حرف‌ها داستانه و هیچی بدون اختیار نیست. خدای متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
“إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا”
“ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﻳﺎ ﺳﭙﺎﺱ‌ﮔﺰﺍﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻳﺎ ﻧﺎﺳﭙﺎﺱ” (انسان/ ۳)
بعد شما می‌بینید که یه نفر در خوبی‌اش توقف کرده، این فرد می‌تونست خیلی بهتر از این بشه، ولی توقف کرده، نخواسته بیشتر از این خوب بشه.
“لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ”
“ﻛﻪ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﻧﻈﻢ ﻭ ﺍﻋﺘﺪﺍﻝ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﺁﻓﺮﻳﺪﻳﻢ.” (تین/ ۴)
ما انسان رو این‌طوری خلق کردیم و اون رو در این مرتبه قرار دادیم، ولی خودش در پایین‌ترین مرتبه رفته.
“ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ”
“ﺁﻥ‌ﮔﺎﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭی ﺑﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘﺴﺖ‌ﺗﺮﻳﻦِ ﭘَﺴﺘﺎﻥ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻳﻢ” (تین/ ۵)
حواست باشه که شما خودت این اوج و فرود رو داری برای خودت درست می‌کنی، پس این کم‌کاری‌ها، کاهلی‌ها، بی‌دقتی‌ها، ارزش‌گذاری‌ها رو گردن کسی ننداز! مثلا پدر و مادر پیش شما چه قیمت و ارزشی دارند؟ هر چه‌قدر در نگاه شما ارزش بیشتری داشته باشند، قیمت‌شون هم بالاتره و به همون میزان در نظر شما ارزشمند و دارای احترام هستند. یا مثلا شما بهترین کفش رو خریدی، ولی باهاش سنگ شوت می‌کنی، سنگ با کفش شما چه‌کار داره؟! اگه کفشت خراب شد تقصیر خودته نه سنگ! یه رفیق رو نمی‌تونه یه ماه برای خودش نگه داره. پس‌انداز نداره، هر چی پول در‌می‌یاره همه رو خرج می‌کنه. خدا بهش یه عقل خیلی خوب داده، ولی به خودش که می‌رسه بی‌عقل عالمه و زورش به خودش نمی‌رسه. همه رو قانع می‌کنه، ولی حریف خودش نیست. مثلا می‌دونه بهترین وقت خواب براش چه موقعی هست، ولی رعایت نمی‌کنه. آقای بهجت-رحمه‌الله‌علیه- مثل یکی از ما‌ها بوده، ولی شده آیت‌الله بهجت! خب چه‌کار کرده؟ ایشون اون چیزی که دخالت داشته به این جایگاه برسه رو از دست نداده. دین چیز عجیب و غریبی که نیست، دین مثل یه نرم‌افزاره، به قول شما مثل یه اپلیکیشن هست که وقتی در وجود یه نفر قرار می‌گیره، کارها رو براش آسون می‌کنه، می‌فهمه چه‌طوری با دین آبرو پیدا کنه، می‌فهمه چه‌طوری راحت بخوابه، می‌فهمه چه‌طوری محبوب دل‌ها باشه، می‌فهمه چه‌طوری کسی رو دشمن خودش نکنه. ببینید دشمن به اندازه‌ی کافی هست، ولی دین به فرد کمک می‌کنه و بهش می‌فهمونه دوستی رو زیاد کنه. مثلا شما این‌جا این حرف رو نزن، با این حرفِ شما دوستِ به این خوبی قهر می‌کنه می‌ره، تموم شد. خانم یا آقا چرا این حرف رو به همسرت زدی؟ چرا این‌جا دخالت کردی؟ پس قرار نیست در دین یه اتفاق عجیب و غریب بیفته. شما فرض کن همین نماز خوندن، اگه در قالب یه ورزش می‌اومد همه انجام می‌دادند، ولی حالا چون نماز به عنوان دینه، بعضی‌ها نمی‌خونند. چرا این‌قدر آهنگ‌ گوش می‌کنی؟ اصلا وجود انسان این‌طوری خلق نشده که با این سر و صداها به آرامش برسه. این سر و صداها ممکنه حواست رو پرت کنه، ولی بهت آرامش نمی‌ده. آرامش قرار نیست از طریق آهنگ باشه؛ اگه این بود خب امام باقر-علیه‌السلام- می‌فرمود هر کس یه گیتاری، چیزی بیاره بین نماز مغرب و عشا بزنه تا حالمون یه خورده خوب بشه و نماز عشا رو بخونیم. این رو که نفرمودند، بلکه فرمودند بین نماز مغرب و عشا، دوتا دو رکعت نماز بخون، تعقیبات بخون، برو سجده. آهنگ و گیتار مال یه افرادی هست که از طریق‌های حقیقی انسانی فاصله دارند، اصلا نمی‌دونند این طریق‌ها چیه. الان شما ببینید یه ذکر سبحان‌الله گیر ما اومده. مگه به این آسونی این ذکر برای ما اومده؟ از اون طرف عالَم، این ذکر توسط عزیزی از عزیزان خدا، یعنی پیغمبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- برای ما اومده. قرار نیست که شما قدر این ذکر رو ندونی و بگی حالا یه سبحان‌الله‌ هست دیگه! اون‌وقت اگه از رادیو بی‌بی‌‌سی یا سی‌ان‌ان پخش بشه که روزی یازده بار بگید سبحان‌الله، همه از فردا صبح سبحان‌الله می‌گن، خب چرا این‌طوریه؟ چون راه رو گم کردند. شما اگه یه غذای طبیعی مثل آب‌دوغ خیار بخوری یا یه خورده خیار در سکنجبین رنده کنی، کبدت خوب می‌شه، دیگه صورتت جوش نمی‌زنه، لبات خشک نمی‌شه، ترک نمی‌خوره، اعصابت خورد نمی‌شه، خواب‌زده نمی‌شی، پاهات داغ نمی‌شه، سوی چشمت کم نمی‌شه، ببینید همه‌ی این‌ها با خوردن یه چیز طبیعی و سالم، اتفاق می‌افته. اما می‌ره چیز‌برگر یا غذاهای فست‌فودی می‌خوره! وقتی شما یه چیز واقعی و حقیقی که با بدن سازگاره رو ول کنی، بری یه چیز ناسازگار با بدن رو مصرف کنی، خب دچار انواع بیماری‌ها می‌شی. وقتی آبگوشت و قرمه‌سبزی، سوپ و آش و فرنی رو ول کنی، هر جایی از بدنت دچار یه مشکل و بیماری می‌شه. یه بچه‌ای رو پیش من آوردند، گفتند این بچه‌ی ما خوب رشد نمی‌کنه. بهشون گفتم روزی سه قطره روغن بادام شیرین بدید بخوره. گفتند حاج‌آقا بچه توی این سن مگه می‌تونه روغن بادام شیرین بخوره؟ گفتم شما برید همون داروهایی که دکترها می‌دن، بهش بدید‌. داروهایی که وقتی توی معده می‌ره آدم رو از پا در‌می‌یاره و شما به راحتی، خیلی شیک، توی قاشق می‌ریزی و به بچه می‌دی و می‌گی خوب شد، دیگه نمی‌دونی بعدا که بچه‌ت افسرده می‌شه به خاطر عوارض همین داروهایی بوده که خورده. شما برو فارموکلوژی این دارو‌ها رو نگاه کن، همون‌جا چندین عوارض جانبی رو برات ذکر کرده. حالا اگه شما این روغن بادام شیرین رو به بچه‌ت بدی، انگار این بچه بیست تا بادام خورده، یه رشدی به این بچه می‌ده که بیا و ببین. بچه اگه رفلاکس داره، شب‌ها دو قطره روغن زیتون بهش بدید، رفلاکس اون بر‌طرف می‌شه. به بچه هیچ موقع چایی ندید، آب قند هم ندید. اگه خواستید آب قند بدید، به جاش یه کم شکر سرخ بدید. الان چرا توی هندوستان، برزیل و ایتالیا این‌همه آمار کرونا بالاست؟ به خاطر غذاهاشونه که بی‌خوده. هیچ موقع روغن مصرف نکنید، همه چیز رو آب‌پز کنید، بادمجون هم کبابی‌اش کنید. اون‌وقت می‌بینید چه اتفاقی در بدنتون می‌افته.
رفقا! حقیقت دین مثل همین آبگوشته که با بدن ما سازگاره. حقیقت بی‌دینی هم مثل اون فست‌فوده که وقتی می‌خوری نمی‌دونی چه بلایی سرت می‌یاره. نوشابه اولین کاری که با شما آقایون می‌کنه اینه که شما رو عقیم می‌کنه، مردونگی رو ازتون می‌گیره. الان شما ببینید که بیماری‌ها چه‌قدر زیاد شده، پروستات داره بیچاره می‌کنه. بنده سی سال سال پیش به دانشگاه تفرش دعوت شده بودم، منشی یکی از این آقایون پروستات داشت، وقتی من بهش گفتم تعجب کرد، گفت شما از کجا متوجه شدید؟! گفتم از چشمات مشخصه. بعد بهش گفتم دکتر بهت گفته گوجه‌فرنگی زیاد بخور؟ گفت بله، این رو از کجا فهمیدید؟ گفتم این دکترهایی که از فرانسه می‌یان، وقتی می‌خوان به این‌ها مجوز پزشکی بدند، ازشون سه تا قول می‌گیرند، یکی این‌که نذارید توی ایران حجامت بشه، بگید خوب نیست. دوم این‌که به مردم بگید تنقیه چیزه بدیه و سومی هم اینه که بهشون بگید خیلی گوجه فرنگی بخورند. بعد این آقا گفت حالا بذارید من یه داستان برای شما تعریف کنم، گفت به خاطر همین پروستاتم رئیس دانشگاه من رو معرفی کرد به یکی از شاگردهاش که فوق تخصص‌ مجاری ادراری بود، من پیش ایشون رفتم.
وقتی بهشون از بیماری‌ام گفتم، آقای دکتر گفت که برای انجام عمل جراحی، این مقدار هزینه رو پرداخت کنید. بعد گفتم ببخشید من یادم رفت بگم که رئیس دانشگاه که از رفقای شماست من رو معرفی کرده، ایشون گفت چرا زودتر نگفتی؟ گفتم مگه فرقی داره؟ گفت بله، شما نمی‌خواد عمل جراحی انجام بدی، فقط گوجه و رب گوجه‌فرنگی نخور خوب می‌شی. خب چرا دکترها نمی‌یان به همه این رو بگن؟ چون اگه به همه بگن، مطب‌هاشون تعطیل می‌شه. حالا دوای پروستات عسل با سقزه. به مقدار مساوی سقز رو بذارید با عسل حرارت ببینه و روزی یه قاشق بخورید.
یه آقایی از دوستان ما برای تبلیغ به اروپا رفته بود، این بنده‌ی خدا ناراحتی گوارش پیدا می‌کنه، بهش اون‌جا یه پزشک ایرانی رو معرفی می‌کنند که کارش خیلی خوبه. می‌گه رفتم پیش دکتر، معاینه کرد و نسخه نوشت. گفت می‌ری آلمان دارو رو می‌گیری. این بنده‌ی خدا با مترو‌های مختلف این مسیر طولانی رو می‌ره تا داروش رو بگیره. بعد می‌گفت وقتی دارو رو گرفتم دیدم سنجده! خیلی عصبانی می‌شه و برمی‌گرده پیش دکتر که چرا همون اول بهم نگفتی سنجد، تا من این‌همه راه رو نرم؟! دکتر گفت اگه من همین‌جا بهت سنجد می‌دادم، می‌گفتی شما هم که سنجد دادی و نمی‌خوردی، ولی وقتی این‌همه راه رو رفتی آلمان و این نسخه رو گرفتی، دیگه سنجد رو استفاده می‌کنی. ایشون می‌گفت دکتر گفت روزی هشت تا سنجد باید بخوری تا گوارش‌ شما خوب بشه. حالا دین هم همین رو می‌گه، دین اگه بهت می‌گه شما روزه بگیر، چون باعث می‌شه همه‌ی مریضی‌ها از بین بره. ژاپنی‌ها کشف کردند که اگه کسی نه ساعت هیچی نخوره، سلول‌های زنده سلول‌های مرده رو می‌خورند و دیگه در بدن چیزی برای سرطان نیست. حالا ما اگه یه ذره بیشتر مواظبت کنیم؛ یعنی یه روز افطاری چیز پختنی نخوریم، سحر هم غذای پختنی نخوریم، بعد می‌بینیم که فرداش چه‌قدر حالمون خوبه.
دین هم همین‌طوره، شما سجده برو. با همه‌ی ناراحتی‌هایی که داری، یه بار برو سجده و به خدا بگو که خدایا من رو ببخش، بگو “العفو العفو العفو العفو” مدام بگو تا حالت عوض بشه، بعد که بلند می‌شی انگار همه چیز بهت دادند. یه سفر برو کربلا و حرم امام رضا-علیه‌السلام-، از اون دور گنبد رو که نگاه می‌کنی همه‌ی بدی‌های عالم از وجودت می‌ره. اون‌جاها نمی‌تونی بری، برو یه امام‌زاده، پنج دقیقه بشین بیا بیرون، انگار ریکاوری می‌شی. یا مسجد محله‌تون برو، چون همه‌ش توی مسجد عبادت کردند و ذکر گفتند، لذا اون‌جا پر از نوره. اگه خیلی اذیت بودی برو یه گوشه بشین، چراغ‌ها رو خاموش کن و مدام بگو حسین، اگه روضه هم بلد نیستی همین‌جوری توی ذهنت بیار که یه آقایی، یه قنداغه رو دستش گرفته داره سمت لشکر می‌ره، اصلا منقلب می‌شی، مثل یه سنگی که از توی اون داره آب می‌یاد، چشمه‌ی وجودی‌ات می‌جوشه. بعد همون‌جا بگو یا زهرا! برای من یه کاری کن، گیر افتادم. دوباره فردا شب بگو، پس فردا شب بگو؛ رفقا این‌ها برای من و شماست، ازشون استفاده کنیم. من از کرامات اهل‌بیت-علیهم‌السلام- چیزهایی دیدم، ولی می‌ترسم روی منبر بگم. چون الان بعضی‌ها دارند از این موضوعات سوء‌استفاده می‌کنند و برای خودشون دکان باز می‌کنند، و الا اگه می‌شد این‌ کرامات روی منبر گفته بشه، خب دهن به دهن پخش می‌شد و باعث قوت قلب بود. خب حالا که نمی‌شه گفت، خودت برو تا این کرامات اهل‌بیت-علیهم‌السلام- برات حاصل بشه. بنده از سال ۷۶ به برکت امام رضا-علیه‌السلام- هنوز برای منبرم یه خط هم مطالعه نکردم. طلبه‌ها می‌دونند منبر یعنی چی و چه‌قدر مطالعه باید داشت، ولی من برای منبر یه خط هم مطالعه نکردم و نمی‌کنم، می‌یام می‌شینم و می‌دونم چی باید بگم. دستگاه یه دستگاه عجیبیه! مال خود اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هست، لذا خودشون تمام مایحتاج رو می‌دن. آقای خلج به من می‌گفت رفتم پیش دکتر، وقتی گلوی من رو نگاه کرد گفت آقا این حنجره‌ی شما خیلی پایینه و اصلا دیده نمی‌شه!
گفتم الله‌اکبر، حتی حنجره‌ی هر مداحی رو خودِ اهل‌بیت-علیهم‌السلام- درست کردند و به هر کدوم یه نغمه‌ای، یه شیرینی و سوزی دادند. شما حاج منصور رو ببینید، آقای کریمی و طاهری رو ببینید. آقای نریمان پناهی عادی هم که می‌خونه، آدم رو می‌کشه، این‌قدر که صداش سوز داره. اگه این رو به شما نداده باشند، با زور زدن و کلاس رفتن، با اجرای سبک و فنون بخوای مداحی کنی هیچی توی اون نیست. منبر هم همینه، وقتی کلیشه‌ای بیای بگی، بله ما همه رو می‌شنویم، ولی وقتی از این‌جا می‌ریم می‌بینیم هیچی دستمون نیست و فراموش کردیم. پس یه راه، یه اتصالی بین خودت و اهل‌بیت-علیهم‌السلام- پیدا کن. مثلا از طریق مادرت این اتصال رو پیدا کن، هر روز دستش رو ببوس و از این طریق وصل شو. اون‌وقت بهت رسیدگی می‌کنند، به خاطر مادرت بهت یه چیزی می‌دن. یکی از بزرگان نقل می‌کنه که در قدیم یه زنی از این عرب‌های عراقی، رفت حرم حضرت ابالفضل-علیه‌السلام- و همین‌طوری نشست و رو به ضریح حضرت گفت یا ابالفضل! من شوهرم از دنیا رفته، نه تا بچه دارم، بهم رسیدگی کن، و الا می‌رم هرزه می‌شم. یا ابالفضل نپسند که من پاکدامنی خودم رو از دست بدم. این خانم می‌گه از توی ضریح، حضرت عباس-علیه‌السلام- بهم گفت که بیا همین‌ جا کنار ضریح من بشین، هر کس اومد براش استخاره کن، بعد به من نگاه کن، من بهت می‌گم استخاره‌ش خوبه یا بَده. این خانم عرب می‌گفت می‌یام این‌جا می‌شینم، علما و مراجع پیش من می‌یان و می‌گن بی‌بی برامون استخاره بگیر و یه پولی هم بهم می‌دن. بعد اگه کسی راجع به نتیجه‌ی استخاره‌ش توضیح هم می‌خواست، حضرت عباس-علیه‌السلام- همون‌جا بهم حالی می‌کرد که چی بهش بگم. پس خودت رو یه جوری به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- وصل کن. مثلا به بابات یه حالی بده، براش یه کاری کن، بذار بابات بفهمه بچه داره، بذار بفهمه یه بچه‌ی چموش نداره و هنوز در اختیارش هستی، یا مثلا کفش‌های پدرت رو جفت کن، کارتش رو شارژ کن، بگو بابا اگه چیزی نیاز داری به من بگو. اول به بابات تلفن بزن، چون بابات به این چیزها از لحاظ عاطفی نیاز داره؛ خب با این کارها سیم شما وصل می‌شه. یه گریه‌کن خوب برای امام حسین-علیه‌السلام- باش، یه گوشه‌ی جلسه بشین و با گریه‌ت جلسه رو آتیش بزن. بعضی‌ها هستند که تا بقیه گریه‌شون نگیره، اون‌ها گریه نمی‌کنند. اگه می‌تونی دست یتیمی رو بگیر، هر کاری می‌تونی انجام بدی تا این سیمِ وصل بشه انجام بده، دیگه اهل‌بیت-علیهم‌السلام- بقیه‌ی کارهات رو درست می‌کنند. نگاه نمی‌کنند که شما کی هستی، می‌گن حالا که اومده، ما هم دستش رو می‌گیریم و کمکش می‌کنیم.
بهت آبرو می‌دن، بهت پول و خوشی می‌دن، بهت یه خانواده‌ی خوب با کار خوب می‌دن. خودشون می‌گن هر کس پیش ما بیاد، ما اون رو نجات می‌دیم؛ نمونه‌ش حُره، حر خیلی نانجیب بود، خیلی حضرت رو اذیت کرد، ولی بعدش جبران کرد و عاقبت بخیر شد. وقتی با اون حال و وضعیت پیش امام حسین-علیه‌السلام- اومد، حضرت ناراحت شد و فرمود سرت رو بالا بگیر و اون رو بخشید. حضرت یوسف-علیه‌السلام- برادرهاش رو بخشید، بعد وقتی یوسف می‌بخشه، امام حسین-علیه‌السلام- نمی‌بخشه؟!من با وجود اهل‌بیت-علیهم‌السلام- نباید محتاج کس دیگه‌ای باشم. ما اگه به اون چیزهایی که خودمون داریم ایمان داشته باشیم، همه چیز سر جاش می‌مونه، منتها گاهی شیطان ما رو اذیت می‌کنه، حواسمون رو پرت می‌کنه. به بچه‌ها می‌گم که توی خونه‌هاتون صفا ببرید، وقتی خونه هستید حواستون فقط به پدر و مادرتون باشه. اون‌ها مگه چه‌قدر روحیه دارند؟ نباید سلامتی‌شون به خاطر شما به خطر بیفته! دختر خانوم چی داری به مادرت می‌گی، چرا اذیتش می‌کنی؟ احترامش رو نگه‌ دار. اگه راهت رو پیدا کردی، خب دست شما رو می‌گیرند، ولی اگه راهت رو پیدا نکردی، توقع نداشته باش که حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- و امام رضا-علیه‌السلام- هم برای شما کاری انجام بدند، الکی داد و بیداد نکن، خبری نیست. اگه شما احترام پدر و مادرت رو نگه داشتی، اون‌وقت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- رو هم برای خودت نگه داشتی. والله دارم می‌گم که اگه حواست به پدر و مادرت نباشه و این دو نفر رو نداشته باشی، هیچی نداری، چون راه رو گم کردی، لذا بی‌خود یا صاحب‌الزمان نگو. پس راه اینه، راه رو گم نکن!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیئت رزمندگان کرج/ نورالشهدا/ شب ۱۴ ماه رمضان/ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۰