qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

خشوع و رقت قلب در دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- حاصل می‌شود

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

«أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین المکرمین»
«اللّهُمَّ الْعَنْ أبَاالشُّرُورِ وَ أتْباعَهُ فِی کُلِّ لَحْظَهٍ مِنَ الأزَلِ إلَی الأبَدِ، بِعَدَدِ ما أحاطَ بِهِ عِلمُک»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَالْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- مرحمت بفرمائید.

“مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ، وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا فَاِنَّنِی راحِلٌ مُصْبِحاً”
“هر کس آماده است خون خود را در راه ما نثار کند و خود را آماده‌ی لقاى خداوند سازد، با ما رهسپار شود، چرا که من به خواست خداوند فردا صبح حرکت خواهم کرد” (بحارالانوار/ ج‌۴۶/ ص‌۳۶۶)
سیدالشهدا-علیه‌السلام- داره ترسیم و معرفی می‌کنه که غرض از این حرکت چیه و برای چی داره به این سفر می‌ره.
“مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَه” هر کس حاضره در راه ما خونش ریخته بشه، با ما همراه بشه.
“مُهْجَتَه” دو‌تا تعبیر داره: یکی خونِ دل یا همین غصه‌ست، یکی هم شهادته. ببینید در مسیر زندگی یه اموری هست که مثل بقیه‌ی امور، برای ما جا نیفتاده و نمی‌افته؛ یعنی ما این امور رو نمی‌پذیریم و این برای ما باعث مشکل شده، حالا اون امور چیه؟ مثلا ما مریضی رو قبول نکردیم و سلامتی رو انتخاب کردیم. امام سجاد-علیه‌السلام- می‌فرماید خدایا به کدوم یکی از دو نعمتی که به من دادی، تو رو شکر کنم؟ به نعمت سلامتی که باعث شده امور رو با نشاط انجام بدم یا به مرضی که باعث ریخته شدن گناهانم می‌شه تو رو شکر کنم؟ یعنی من یه تب می‌کنم، گناهان من پاک می‌شه. یه سرفه می‌کنم یه امر مهمی از من حل می‌شه. توی قم یه دکتر پاکستانی به نام آقای ریاض بود که به رحمت خدا رفت. ایشون مُستبصر و شیعه شده بود و پزشک علمایی مثل آقای بهجت، آقای بهاءالدینی و آقا‌‌فخر-علیهم‌الرحمه- بود. دکتر ریاض بی‌نظیر بود، می‌گفت من منتظرم که مریض یه آه بکشه و من بدو بدو برم بالا سرش تا یه کاری براش انجام بدم. بهش گفتم آقای دکتر، به چه حسابی؟ دکترها از این‌طور کارها فراری‌اند! گفت که مریض وجه‌الله هست، کسیه که درد تمام بدنش رو گرفته و هیچ راه فراری هم نداره و باید تحمل کنه و ناله بزنه. بعد ایشون می‌گفت چهره‌های این‌ها وجه‌الله هست، من می‌یام که وجه‌الله ببینم. حالا یه دکتر هم هست که چه کارها که نمی‌کنه تا پول بیشتری از مردم بگیره. هر موقع من پیش دکتر ریاض می‌رفتم می‌گفت من تا نماز امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- رو نخونم، پشت میزم نمی‌رم. اولیای خدا با ایشون ارتباط داشتند و بهش التماس دعا می‌گفتند. بالا سر هر مریض که می‌رفت، با یه نسخه خوب می‌شد.
ما از فقر خوشمون نمی‌یاد. در روایت داره که با فقرا نشست و برخاست داشته باشید، چرا؟ چون وقتی بری زندگی اون‌ها رو ببینی، اون‌وقت می‌بینی که زندگی خودت خیلی خوبه، لذا هوس خودت رو کنترل می‌کنی. زمان جنگ بود، به ما گفتند یه خانواده‌ای هست که اوضاعش خوب نیست، رفتیم دیدیم یه مادر با هشت تا دختر، توی یه زیر‌زمین بیست متری زندگی می‌کنند. کل مایملک اون‌ها یه حصیر با چند تا قابلمه بود. به اون خانم گفتم چه‌کار می‌کنید، چه‌طوری خرج زندگی رو در‌می‌یارید؟ گفت قند می‌شکونیم، برای خودمون درآمد‌زایی داریم. حالا اگه خونه‌ی یه آدم پولدار بری، وقتی خونه‌ی خودت برمی‌گردی احساس فقر می‌کنی. می‌گی این مبل دیگه به درد نمی‌خوره، باید عوضش کنیم، در صورتی که هنوز مبل و وسایل شما خوبه.
یه روز یه آقایی که کارخونه‌ی دمپایی و کفش داشت، بنده‌ رو سوار ماشینش کرد، ایشون مقسم آقای نجفی هم بود، شب بعد از نماز مغرب و عشا، من خونه‌ی آقا‌فخر-رحمه‌الله‌علیه- که استاد و همه کاره‌ی‌ ما بود رفتم، دیدم ایشون با اخم و داد و بیداد به من گفت چرا شما سوار ماشین فلانی شدی؟ گفتم آقا توی مسیرم بود، ایشون گفت دیگه حق نداری سوار بشی و اون‌ طرف‌ها بری. چرا این رو به من گفت؟ چون وقتی شما با یه آدم پولدار نشست و برخاست داشته باشی حالت عوض می‌شه. اون طبق درآمدش، زندگی‌اش با زندگی من فرق می‌کنه، من که درآمدم این نیست. در روایت داره که خدای متعال، قیامت از تنها گروهی که عذرخواهی می‌کنه، فقرا هستند. شما ماه رمضان گرسنگی می‌کشی که بفهمی فقرا چی می‌کِشند. پس ما از فقر و مریضی خوشمون نمی‌یاد. ما مرگ رو دوست نداریم، این اشکال ماست. ما از مرگ فراری هستیم، مثل این‌که آدم از گرگ فراریه. در صورتی که مرگ شیرین‌‌ترین اتفاقه، کامل‌ترین پاک‌کننده هست. امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- رفت بالا سر یه نفر که داشت می‌مرد. به حضرت گفت ناراحتم، دارم از دنیا می‌رم، دستم خالیه و کاری نکردم. حضرت خندید و فرمود خدایی که توی این دنیا، دنیایی که قرآن رو آتیش می‌زنند و پیغمبران رو می‌کشند، بهتون پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و قرآن داده، حالا در آخرت که تو احتیاج به خدا داری، نیاز داری که بهت رحم کنه و تو رو ببخشه، خدا تو رو ول می‌کنه تا به حسابت رسیدگی کنند؟
امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- فرمود به مرگ حریص باشید تا مزه‌ی حیات رو بچشید. ما چون از مرگ می‌ترسیم، مزه‌ی حیات رو هم نمی‌فهمیم. چرا ما الان خوش نیستیم؟ چون فکر می‌کنیم می‌‌میریم، چون فکر می‌کنیم از دست می‌دیم. از حضرت پرسید آقا چه حرزی بگیریم؟ حضرت فرمود حرز نمی‌خواد، یعنی حرزی که نذاره شما از دنیا برید، لازم نیست.
پرسید آقا چرا حرز نمی‌خواد؟ حضرت فرمود اجل بهترین حرزه، تا اون تاریخ و ساعتِ مرگ نرسه، کسی از دنیا نمی‌ره، لذا این حرز همه‌ست. این‌که حضرت می‌فرماید به مرگ حریص باشید، این نیست که اگه شما به مرگ حریص بودی، یعنی فردا می‌میری، نه، اگه شما با مرگ کنار بیای تازه معنی زندگی‌ رو می‌فهمی، معنی حیات رو می‌فهمی. ببینید اجل روی حساب و کتابه، چه‌قدر جوونا دفن شدند و پیر‌مردها زنده‌ موندند. حضرت فرمود کفن بخرید، ولی قبر نخرید، چون قبر عمر رو کوتاه می‌کنه. گفتند وصیت کنید، کسی که وصیت‌نامه نداره، محتاج ورثه‌ست. ورثه اگه براش خرج کردند که خب، ولی اگه خرجی هم نکردند بدهکار نیستند، چون وصیت‌نامه‌ای نبود. آقای بهاءالدینی-رحمه‌الله‌علیه‌- می‌فرمود من تعجب می‌کنم با وجود این‌همه آلت قتاله، مثل ماشین، الان افراد زنده به خونه برمی‌گردند. یه دفعه از توی کوچه یا از خونه داری بیرون می‌یای، حواست نیست، ماشین با سرعت می‌یاد بهت می‌زنه. الان در سال چه‌قدر با همین رانندگی کشته می‌شند، چه‌قدر مجروح می‌شند. حضرت فرمود شما نباید بدت بیاد یا بترسی که داری از دنیا می‌ری، اون طرف ملاقاتِ با خداست، نباید بدت بیاد که بری، باید خوشت بیاد. تازه اون طرف اصلا قابل مقایسه با این طرف نیست، اصلا مسائل یه جور دیگه‌ست، نعمات یه جور دیگه‌ست، راحتی یه جور دیگه‌ست. ببینید ما توی یه مکتب، به نام مکتب حسینی داریم زندگی می‌کنیم. توی این مکتب سینه‌زنی هست، گریه‌ هست، نماز و روزه هست، ولی در کنار این‌ها، با امام بودن هم می‌خواد. سه‌تا خصوصیت رو آدم باید در وجود خودش زنده نگه‌ داره، یعنی این زمینه‌ رو درست کنه برای این‌که اون حرکت اتفاق بیفته. در دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- ما اِحیا می‌شیم. می‌گن طرف‌ رو احیا کردیم، یعنی بهش شوک می‌زنند از یه مرگ درمی‌یاد. در دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- احیا هست؛ یعنی چی؟ ببینید در وجود ما حالت موته، حالا احیا چیه؟ احیا اینه: «اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة»
«به درستى که حسین-علیه‌السلام- مصباح هدایت و کشتى نجات است» (بحارالانوار/ ج۳۶/ ص۲۰۵)
حالا این “اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی” به چیه؟ به قلب! مثلا موقع نماز، فقط جسم من توی نمازه، خم می‌شم، صاف می‌شم، ذکر رکوع و سجود هم می‌گم، ولی فقط جسم من توی نمازه، نه قلبم!
من همه‌ی مسائلم رو توی نماز حل می‌کنم، چرا؟ به خاطر این‌که قلبم توی نماز نیست و من قائلم که غالب ما نمازخون‌ها قساوت قلب داریم. خدای متعال در قرآن می‌فرماید:
“إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ”
“و اين كار جز براى خاشعان، دشوار و سنگين است.” (بقره/ ۴۵)
خب آیا همین که ما وضو گرفتیم حضور قلب می‌یاد؟ ما چه‌طوری خاشع بشیم؟ چه‌طوری این قلب رو مهار کنیم که این طرف و اون طرف نره؟ این کار امام حسین-علیه‌السلام- هست.
میرزای شیرازی وقتی می‌خواست نماز بخونه، می‌گفت “صلی‌الله علیک یا اباعبدالله”. اگه بدون تربت امام حسین-علیه‌السلام- نماز بخونی، قلب توی نماز نمی‌یاد، لذا سفارش اینه که شما توی نماز چشمت به مُهر باشه. خب حالا اگه شما به مهر تربت نگاه کنی، انگار داری به قرآن نگاه می‌کنی.
علامت خشوع چیه؟ علامت خشوع اشکه! باید ما وقتی “الله‌ اکبر” می‌گیم، از اول نماز تا آخر نماز گریه کنیم، چه کسی همچین کاری می‌کنه؟ آقای بهجت-رحمه‌الله‌علیه- گاهی توی نمازش این حالت رو داشت. ولی در دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- چیزی که ارزون و زیاده اشکه. “مَنْ بَکى وَ أَبْکى واحِدَاً فَلَهُ الْجَنَّةُ، وَ مَنْ تَباکى فَلَهُ الْجَنَّةُ”
“هر کس بگرید و (حتّى) یک تن را بگریاند، پاداشش بهشت است” (بحارالانوار/ ج۴۴/ ص۲۸۸)
مثلا برای نماز صبح خوابت می‌یاد، شما بدون این‌که کسی اذیت بشه یه مداحی بذار، برو وضو بگیر بیا. توی فضای مداحی نماز بخون، بعد ببین چه‌قدر با خشوع نماز می‌خونی. پس خدا یه امری رو به نام خشوع، به نام رقت قلب که در عبادات جاش خالی بود، برای ما در دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- قرار داد.
مگه زیارت عاشورا برای روز عاشورا نیست؟ چرا سفارش شده در طول سال بخونید؟ یعنی شما هر روز باید قلبت تازه بشه. حضرت فرمود دور هم که می‌شینید از ما صحبت می‌کنید؟ حدیث ما رو می‌گید؟ بعد حضرت فرمود احیای امر ما توی این نشستن‌هاست. خب حالا اگه نماز‌خون‌ها با روضه عجین باشند و هیئت‌ها هم با نماز عجین بشند، چه‌قدر عالی می‌شه. امام صادق‌-علیه‌السلام- فرمودند مادرم رو با گریه‌هاتون مساعدت کنید، چون مادرم در تمام مجالس پسرش حسین-علیه‌السلام- گریه می‌کنه، شما هم کمکش کنید. لذا شب اول محرم، به امر خدا پیراهن خونین اباعبدالله-علیه‌السلام- رو از یمین عرش آویزون می‌کنند، چرا؟ برای این‌که اعلام عزا بشه، اعلام حزن بشه، برای این‌که قلب زنده بشه. قلب وقتی احیا شد، همه‌ی امور حل می‌شه. خب قلب ما مرده، ناراحتی داریم، غصه‌ی دنیا رو می‌خوریم، پس احیا می‌خواد، احیا اینه که شما بیای روضه گوش بدی، روضه بخونی و برای اباعبدالله-علیه‌السلام- گریه کنی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۳ مرداد/ ۱۴۰۲ هفتم محرم