qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

عصاره‌ی معارف شیعه، اعتقاد به معصوم است

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله الرب العالمین و الصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا وطبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا اباالقاسم المصطفی محمد و اله الطاهرین المعصومین المکرمین و لعن الدائم علی اعدائهم اجمعین.
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه و حجته علی عباده

اگر همه‌ی معارفی که شیعه به نحوی با اون تماس داره رو فشرده کنیم، نتیجه‌اش می‌شه اعتقاد به معصوم. اگه وجود ما بخواد یک وجود مؤثری به حساب بیاد، باید ارتباطش با معصوم واضح بشه.
این مهمه که دارم عرض می‌کنم. به کلمه کلمه‌ای که دارم استفاده می‌کنم، دقت می‌کنم تا اون معنا رو به شما منتقل کنم.
هر چه قدر در وجود ما ردپا و اثری از معصوم پیدا بشه، همون مقدار رابطه‌‌ی ما با خدا و دین درسته. این‌که گاهی من لغزش دارم یا نافرمانی از من صادر می‌شه، سستی در من دیده می‌شه، خدای نکرده غفلتی در تکلیف حاصل می‌شه، هیچ دخالتی در وجود اصلی من به عنوان مومن ندارند. یعنی صفحه وجودی ایمان من با نماز نیست. با نماز به علاوه‌ی معرفت به معصوم هست.
یعنی وقتی می‌ایستم رو به قبله و الله‌اکبر می‌گم، اون سرمایه‌ی وجودی من، یعنی ارادتم به حجت خدا هر اندازه هست، اون می‌شه نماز.
لذا راه رو گم نکن. این‌جوری فکر نکن که من توی نماز دنبال چیزی هستم. نه! ببین روایت چی می‌گه
«الإمامُ الباقرُ عليه السلام ـ في قولِهِ تعالى : «فآمِنُوا باللّهِ وَ رَسولِهِ و النُّورِ الّذي أنْزَلْنا»
النُّورُ و اللّهِ الأئمّةُ مِنْ آلِ مُحمّدٍ -صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- إلى يَومِ القِيامَةِ، وَ هُمْ و اللّهِ نُورُ اللّهِ الّذي أنْزَلَ، وَ هُمْ و اللّهِ نُورُ اللّهِ فِي السّماواتِ و فِي الأرضِ، و اللّه ِ ··· لَنُورُ الإمامِ في قُلوبِ المُؤمنينَ أنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ المُضيئةِ بِالنَّهارِ.»
«امام باقر-عليه‌السلام- در تفسير آيه «پس به خدا و پيامبرش و نورى كه فرو فرستاديم ايمان آوريد» فرمود: به خدا قسم اين نور، همان امامان از خاندان محمّد-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- هستند تا روز قيامت. به خدا سوگند آنان همان نورى هستند كه خداوند فرو فرستاده است و به خدا سوگند هم ايشانند نور خدا در آسمان‌ها و زمين. به خدا قسم ··· نور امام در دل‌هاى مؤمنان از خورشيد درخشانِ نيمروز، تابان‌تر است.»
([الكافي/ ج۱ / ص۱۹۴ )
«و اللّهِ ··· لَنُورُ الإمامِ في قُلوبِ المُؤمنينَ أنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ المُضيئةِ بِالنَّهارِ»
به خدا قسم نور ما اهل‌بیت در دل شما از خورشید نورانی‌تره.
این یعنی چی؟ یعنی مومن به اعتباری که مومنه مثل آیینه است. این استعداد مال آیینه است. ببینید دیوار نور خورشید رو منعکس نمی‌کنه. اما آیینه انعکاس داره و آئینه نمی‌شه الا به قبول ولایت امیرالمومنین-علیه‌السلام-.
چه طور اون‌جا می‌گیم پشت آینه از نقره استفاده می‌شه.! آلیاژ آیئنه اینه. آئینه به مراتبی که آلیاژش خالص‌تره وضوحش بهتره. انعکاس توحید هم با آیینه شدنه، آیینه‌ی ولایت. یعنی یک نفر ممکنه قرآن زیاد بخونه، قرآن خوب بخونه، ولی صفحه‌ی وجودی‌اش تو خوندن قرآن مثل خوندن شعر مولویه و براش راه به جایی نداره. ما با شعر مولوی نمی‌تونیم با خدا مرتبط بشیم، چون برای این کار جعل نشده. اون برای حالت لهوی آدمه، قرار نیست معارف از تو اون در بیاد. محل معارف رو خدا معلوم کرده. چرا برای عده‌ای معارف از اون‌جا بیرون می‌یاد؟! چون دسترسی به این‌جا ندارند. مثل آب، آب گوارا، آب دماوند، آب چشمه علی، آب هزار چشمه شهرکرد رو ما داریم، حالا یکی رفته یک‌جا هم آب خورده می‌یاد می‌گه به به، چه‌چه، عجب آبی بود. اونی که آب شناسه می‌دونه آب یعنی چی. والا همه دارند آب می‌خورند. آب تفرش یک آب دیگه‌‌ای است. حکما می‌رفتند از اون‌جا آب می‌آوردند می‌خوردند، می‌گفتند یک آب دیگه هست.
«کل یعمل علی شاکلته و لو علم الله بعبد حسن نیته اکتنفه بالعصمه.»

«الإمامُ الباقرُ-عليه‌السلام- : إذا عَلِمَ اللّه ُ تعالى حُسنَ نِيَّهٍ مِن أحَدٍ ، اكتَنَفَهُ بالعِصمَةِ.»
«امام باقر-عليه‌السلام- : هرگاه خداوند متعال در كسى حسن نيّتى ببيند، او را با عصمت پوشش مى دهد.» (أعلام الدين/ 301)
ببین، طلا توی زباله هم افتاده باشه قیمتیه. حلبی آب طلا هم روش باشه فایده نداره. هارون کنار امام رضا-‌علیه‌‌السلام‌- زیر گنبد هم دفن باشه هارونه. امام رضا-علیه‌‌السلام‌- براش هیچ فایده‌‌ای نداره، هارون هم که اون‌جا دفن شده، هیچ ضرری برای امام رضا-علیه‌السلام- نداره.
مدینه هم همینه. اون‌هایی که کنار پیغمبر دفن هستند همین‌جوره. شوخی بردار نیست. خدا توی مجرای هدایت همه چیز رو پیش‌‌بینی کرده. هیچ‌ وقت سیب اشتباهی گلابی نمی‌شه. هیچ موقع نارنج، نارنگی نمی‌شه. به هم شبیهند، ولی هستی اشتباه نمی‌کنه. شما با چه وجودی داری می‌ری قران می‌خونی؟ اون قرآنه، نه اونی که شما گذاشتی این‌جا و گردنت رو تکون می‌کنی، نفَست رو می‌بری، ضعف می‌کنی برای صدای فلانی، نه! اون روح صدا توی نفَس آقای پرهیزگاره. اون روح صدا توی صدای آقای منصوریه، هر جوری بخونه. روح اون صدایی که حزن می‌یاره تو گلوی حاج منصور ارضیه. همین جوری که به هر کسی نمی‌دند! خیلی‌ها مداح هستند. یه آقایی تو شیراز اومده زیارت عاشورا خونده. صاحب مسجد که از علماست، گفته بود استکان این آقا رو آب بکشید. گفتند آقا زیارت عاشورا به این قشنگی خونده. گفت شما آب بکشید. بعداً فهمیده بودند که یهودی یا مسیحی هست. به عنوان نفوذی اومده که از این راه تو شیراز جاسوسی کنه. این همون چیزیه که مردم تو آینه نمی‌‌بینند، ولی این آقا تو خشت دیده بود.
الان هم همین‌جوره. اونی که ولایتش بالاتره تصرف داره. آقای بهجت تا فوت کرد( اتفاقات را مرور کنید) کَاَنه همه چیز به هم ریخت. فتنه ۸۸ بعد از فوت آقای بهجت بود. اصلا انگار یک بخشی رو با این دست نگه‌داشته بود. همین‌جوری که بخش زیادی رو ولی‌فقیه نگه می‌داره.
روی شانه‌‌های زکریا بن آدم داشته کار انجام می‌شده. یعنی ذکریا بن آدم واسطه‌ی فیض بوده. الان تو قبرستان شیخان، تو میدان آستانه‌ی قم دفنه. از ناحیه امام رضا-‌علیه‌‌السلام‌- نامه می‌رسه به ذکریا بن آدم که از قم بیرون نرو، بلا از اهل قم به خاطر شما دفع می‌شه. همون‌جور که تو بغداد به برکت امام کاظم-علیه‌السلام‌- دفع می‌شد.
هر مقدار ولایت داری، همون مقدار تصرف داری. هر کسی نمی‌تونه به خونه‌ی صاحب تصرف بیاد. بیرون نگهش می‌دارند.
شما حضرت امام رو ببین. امام تصرف داشت. دستش رو تکون می‌داد، همه چیز سر جاش بود، این تصرفش بود. همه به جبهه برند. اول صاحب تصرفش می‌کنند، بعد ولی فقیه می‌شه. این حساب کتاب‌های ایمانیه توی شیعه. آقای ترامپ مگه قرار نبود بمونه! مگه قرار نبود بشار اسد بره! مگه قرار نبود فلان جا نا‌امن بشه! داعش بیاد بمونه! مگه قرار نبود ما بریم؟!
می‌گه وقتی من به خونه مقداد رفتم، دیدم همه چیز غیر عادیه. رفتم پیش رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- گفتم خونه‌ی مقداد چه خبره؟ حضرت فرمود چون مقداد حرف خدا و من پیغمبر و علی رو گوش می‌ده، همه چیز تحت تصرف مقداده، همه چیز. این‌جوری داره کار اداره می‌شه.
من گاهی حریف خانواده‌‌ی خودم نیستم که فلان کار نباید تو خونه من انجام بشه. کار از دست من در رفته. نه! در نرفته، ایمانم ضعیفه. با داد که نمی‌شه زندگی رو اداره کرد. چی شده که لازمه شما فحش بدی؟! چون این قدرت رو نداری. قدرت ایمان رو نداری. از فسق استفاده می‌کنی. فحش می‌دی کار جلو بره. ظلم می‌کنی کار جلو بره. لذا هر مقدار به ولی خدا و به معصوم مرتبطی، همون مقدار ایمان داری و این تکون نمی‌خوره. یعنی ممکنه یکی همین ایمان رو داشته باشه و یک گناه بزرگ هم مرتکب بشه و هیچ لطمه‌‌ای بهش نمی‌زنه. اصلاً این مخالفتی با خدا نداره. اصلاً این گناه حساب نمی‌شه. چون به هیچ وجه نمی‌خواسته انجام بده. خب انسان خطا داره. خب خطا کرد، باشه.
حضرت فرمود وقتی مومن یک گناه کوچک انجام می‌ده، انگار یک کوه رو سرش می‌خواد خراب بشه اما کافر گناه بزرگی انجام می‌ده انگار یک مگس از جلوش رد شده. این نشونه‌ی ایمانه، نه این‌که من لغزش ندارم. به مطلبی که عرض می‌‌کنم توجه کنید؛ وقتی شما ولایت امام رو با خودت حمل می‌کنی، ولی رعایت امام رو نمی‌کنی بیشتر بیچاره‌ می‌شی، چپ و راست می‌زنندت؛ چون حق ولایت رو ادا نمی‌کنی. اگه این ولایت رو نداشتی، خب نداشتی، کاری باهات نداشتند. اتفاقات ساده برات می‌افتاد. ولی چون تو وجودت گوهری به نام ولایت معصوم هست، خطایای تو رو یک جور دیگه تنبیه می‌کنند.
مثلاً الان ماه رمضانه، از دیروز تا امروز مقامات همه‌ی ما عوض شده، اطاعت کردی، خب کلاسمون عوض شده، شیطان من هم عوض شده، نمی‌شه شیطان دیروز باشه، این شیطان باید حریف مومنِ امروز باشه، خب من حواسم نیست، فکر می‌کنم همون شیطان دیروزه پس امروز مواظبت ندارم. مثل چی؟ مثل این‌که شما دیروز سوار دوچرخه می‌شدی، خب دوچرخه که مواظبت نداره، ولی امروز سوار موتور هستی. دوباره نمی‌شه مثل دوچرخه سوار مواظب باشی. باید مناسب موتور سوار مواظب باشی، کلاه بذاری، حفاظ داشته باشی، ماهر باشی. دوچرخه‌ سوار بودی، حالا اومدی موتور‌ سوار شدی، حواست نیست مثل همون دوچرخه سوار‌ها بیرون می‌ری. ببین چه قدر دقیقه!
الان مشکلاتی که ما تو جمهوری اسلامی داریم، هیچ کس تو دنیا نداره. اون مشکلات مال ماست. چون ما مؤمنیم. اون خانم بد‌‌حجاب هم مومنه. اون مشروب‌خور هم مومنه. حالا تو ایمان مشروب خواری هست؟ نه! ولی مومن هست. یا حسین می‌گه. حالا اتفاقا رفته مشروب ‌خور هم شده. چپ و راست میزنندش، لذت نمی‌بره. فقط دهنش رو تا بناگوش باز می‌کنه. ولی شادی نداره. فقط دهن باز شده. شادی رو وقتی می‌دند که مشروب نخوره. شادی رو وقتی می‌دند که هرزگی نکنه. اونی که داره انجام می‌ده شادی نیست. اونی که می‌گه با موسیقی آرامش پیدا می‌کنه، موسیقی همچین کاری ازش بر نمی‌یاد. یک صداست. دلیلش هم اینه وقتی که خاموش می‌شه شما همون آدم قبلی هستی. ما آرامشی رو می‌خوایم که پایدار باشه.
آقای جهانگیر‌خان قشقایی تار‌زن بود. اومد تارش رو تو بازار اصفهان کوک کنه، یک نفر بهش گفت آقا این رو کوک می‌کنی دوباره از کوک در‌می‌یاد. برو یه تاری پیدا کن که کوکش در نره. گفت چه کار کنم؟ آدرس یک حوزه علمیه رو بهش داد. رفت طلبه شد. دید نه بابا تو طلبگی نماز شب است، تو طلبگی الهی العفو است. دید یک نشاط پایداری اومد.
الانم همینه. پول دست مومنه، خوشی این پول، غیر از اون پولیه که دست غیر مومن باشه.
در مورد غذا هم همینه، حضرت فرمود مومن اَکوله، یعنی مومن خوشمزه غذا می‌خوره، بسم الله می‌گه، حلال می‌خوره، اسراف نمی‌کنه، دیگری رو مقدم می‌داره، به دهن کسی نگاه نمی‌کنه. لذا مومنین موقع افطار با یه چایی شیرین و نون و پنیر و سبزی نشاطی پیدا می‌‌کنند که مال خودشونه. لا یُدرَک و لا یوصَف. مگه چی‌خورده؟! تو فکر می‌کنی چیزی نبوده.
یک دست به کمک مومن می‌یاد وقتی یک «بسم الله الرحمن الرحیم» می‌گه، این ذکر رو زیاد بگید با گفتن «ماشا الله لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» این‌قدر قدرت پیدا می‌کنی گاهی قدرت چهل مرد!
صحبتم تمام، قدر خودمون رو بدونیم. جایگاه خودمون رو بدونیم. ما متصلیم. اگه امام زمان‌-علیه‌السلام‌- نبود ما هم کهنه می‌شدیم. ببین چه قدر شیعه تازه است. چه قدر مسیر رو درست راه می‌ره. شیعه تازگی‌اش خیلی مهمه. راه رو داره پیدا می‌کنه.

صلی‌الله علی محمد وآله الطاهرین

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برنامه زنده شب‌های ماه مبارک رمضان
شب چهارم 27 فروردین 1400