روی عَنْ رَسول الله-صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم-قال:«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ لَمْ تَزَلْ قَدَمَا عَبْدٍ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعٍ: عَنْ عُمُرِهِ فِیمَ أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَ أَبْلَاهُ وَ عَمَّا اکْتَسَبَهُ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَ أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ».«روایت از پیغمبر اکرم منقول است که حضرت فرمودند: هرگاه روز قیامت بیاید، بنده قدم از قدم بر ندارد، مگر اینکه از او درباره چهار چیز پرسیده میشود: ۱_ از عمرش که در چه راه نابود کرده است؛ ۲_از جوانیش که در چه راهی فرسوده است؛ ۳_ از کسبش که از کجا بهدست آورده و در چه راهى مصرف کرده است؛ ۴_و از دوستى ما اهل بیت.(بحارالانوار، جلد۷۴، صفحه۱۶۲)برای یه محب و شیعهای که یه همچین درجه و مقامی ازش پیدا نکرده! ببینید پیغمبر قرار شد که صد تازیانه به زنش بزنه، خدا بهش فرمود: «با دستهی جارو بهش بزن»، مگه این همون حکم خدا نیست؟ پس چی شد؟ تازیانه یه دفعه دسته جارو شد! این همون حُکمه ولی برای این زن، حکمش این شد.«وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِبْ بِهِ وَلَا تَحْنَثْ ۗ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا ۚ نِعْمَ الْعَبْدُ ۖ إِنَّهُ أَوَّابٌ» «و به ایوب-علیهالسلام- گفتيم: يك بسته تركه به دستت برگير و [همسرت را] با آن بزن و سوگند مشكن. ما او را شكيبا يافتيم. چه نيكو بندهاى! به راستى او توبهكار بود». (سوره ص/آیه۴۴) در دستگاه پروردگاره، یه بُعدش این بود که خدا رو شناختی؛ ولی حالا یه شناخت جدید پیدا کردی. سید بن طاووس تو ذهنش این سوال بود که چهجوری مردم بخشیده میشند، در سرداب شنید که حضرت حجت- عجلاللهتعالیفرجهالشریف- میفرمایند: اینها با تکیه به ما دارند گناه میکنند؛ این یه فقهه، یه رساله ست؛ منتها این رساله رو کسی ننوشته، نانوشته ست، این رساله رو باید نوشت! با این که خدا اجر کسی رو ضایع نمیکنه ولی اینکه حج اینها رو به نام ما مینویسه، دلیلش چیه؟مثل راهنمایی و رانندگی که این همه قانون سخت گذاشته، بعد مثلاً اگه آمبولانس یا ماشین با پلاک جانبازان باشه، یکی یکی همه قانونها رو خط زده، حالا شما بگو پس قانون جانبازان و آمبولانس چی شد؟ همون صاحب قانون گفته که آمبولانس عیبی نداره و میتونه بره؛ دیگه حالا خود خدا میگه.وقتی به خرمن هندونه میرید، میبینید که خیلی هندونه روی هم چیدند، شما برو اونجا بایست و بگو: «آقا یه هندونه به من بده» میگه: «ده تا هندونه بردار و ببر» حالا اگه توی مغازهای که فقط بیست تا هندونه داره این رو بگی، یه ذره هندونه هم بهت نمیده! به اقتضای اون همه هندونهای هست که اون طرف داره، اونقدر زیاد داره که بهت ببخشه؟! این اقتضای موقته. وقتی تو کربلا هستی اقتضا داره، اونجا مثل خرمن میمونه، نیمهی شعبان هم اقتضا داره که خدا اینقدر ببخشه، وقتی دعا خوندی و خدا رو به اَسمائش قسم دادی اقتضا داره که…، اما یه موقعی اینجوری نیست! مثلاً آدمی که اهل حساب و کتابه، خب، همین طور که ملائکه روی صراط باهاش دارند چک و چونه میزنند! بهش مجوز نشان میدن و میگن که: «این جای کارِت ایراد داره و باید بری قسمت دبیرخانه،» چند بار میره و میاد و بهش میگن: «دوباره همونهایی که گفته بودی رو بگو»، اونم میگه: «من که همه رو درست گفتم!» ملائکه میگن: «ها! این همون چَک و چونههایی بود که سر روایات ما تو دنیا میزدی!»خانم تقی نژاد: خدا با هر کسی یه جور برخورد میکنه؛ لذا میبینی برای امتِ پیغمبر-رحمةللعالمین- یه شب رو برابر با هزار ماه گذاشته ولی انبیاء دیگه برای اینکه یک عملشون مورد قبول خدا واقع بشه، بیچاره میشدند!من تو زندگی خودم و به اوضاع و احوال خودم که نگاه میکنم، میبینم هیچ جایی خدا با قوانینی که اینها میگفتند با من رفتار نکرد و یافتم این قوانینی که تو گوش ما خوندند، همین چیزهایی که ما شنیدیم و اینجوری ما رو ترسوندند، نبوده.دیگه این اثر وضعی گناهه که در شما…