خدای متعال به برکت مصیبتزدگی بر امام حسین-علیهالسلام- به انسان رشد و تعالی میدهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
أعوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الْرَّجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أبوألقاسِمِ مُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین
«اَلسَّلاَمُ عَلَي الْحُسَيْنِ وَ عَلَي عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ وَ عَلَي أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ»
ببینید وقتی ما میخوایم از یه جریان مهم مثل کربلا صحبت کنیم، لازمهش اینه که عقبهی این بحث رو بفهمیم. عقبهی بحث اینه که یک امام نقش آفرینی کرده، یک امام در میدان رفته، یک امام شهید و خونش ریخته شده و یک امام در مقابل دشمن ایستاده؛ همهی صحبتها از امامه. من میخوام بفهمم چرا وقتی صحبت از امام شد، امر متفاوت شد؟ چون امام که نباید کشته بشه، امام که نباید شهید بشه، برعکس همه باید فدای امام بشن و امام بمونه. خب وقتی همه فدا شدند معنا نداره که امام شهید بشه و بقیه زنده بمونند، این معنا خیلی مهمه که من اون رو بفهمم و بعد برم مصیبتزده بشم و عزاداری کنم.
خدای متعال به برکت این مصیبتزدگی که ایجاد شده، میخواد به من رشد و تعالی بده. ببینید اینجا یه بزنگاه هست، یه ربطی بین من و امام میخواد اتفاق بیفته. حالا که امام شهید شده، گریهی من چه معنایی داره؟ حزن من چهکار میکنه؟ اینکه من در غم امام گریه کنم یعنی چی؟ در وجود من باید این معنا اتفاق بیفته که یک نوری تجلی کنه، یک هدایتی در وجودم مستقر بشه تا من راه رو پیدا کنم، حالا این اتفاقِ چیه؟ قراره یه جریانی به نام امامت و یه موتور محرک به نام ایمان در وجود من شکل پیدا کنه و من رو حرکت بده. میخواد من از حق طرفداری کنم و باطل رو لِه کنم. قراره من ایمان رو بپذیرم و کفر رو رها کنم. همونطور که یه ماشین بنزین و برق رو میگیره تا حرکت کنه، من هم برای حرکت قراره یه حق رو بگیرم و یه باطل رو دفع کنم و این در تعلق و وابستگی به امام شکل میگیره، نه چیز دیگه و نه حتی با خدا، با خدا این شکل نمیگیره، چون خدا این رو در امام تعریف کرده، لذا وقتی میپرسند خدا یعنی چی؟ حضرت میفرماید خدا یعنی معرفت، یعنی هر فرد امام زمانش رو بشناسه. خدا در تعریف امام معرفی میشه، خیلی جالبه. خدا رو علی-علیهالسلام- معرفی کرد، برای همینه “اَلیَوم اَکمَلتُ لَکُم دِینُکُم” میگن. وقتی امروز دین شما کامل شد، یعنی خدای شما هم ثابت شد. پس قراره ربط من با امام معلوم بشه. ببینید یه موقع هست که من اهلبیت-علیهمالسلام- رو تکریم میکنم، این یه چیزه، یه موقع هم هست که من در ارتباط با امامم از جانم مایه میذارم، خون دل میخورم. اصحاب امام، برای امام حسین-علیهالسلام- خون دل خوردند. حالا ما کی صاحب امام میشیم؟ وقتی مصیبتزدهی امام باشیم. تمام زیارت عاشورا همینه، تمام واقعهی کربلا همینه!
حالا چرا ما در جریان امیرالمومنین-علیهالسلام- این مصیبتزدگی رو نداریم؟
چون یه نانجیب با یه ضربت، امیرالمومنین-علیهالسلام- رو به شهادت رسونده و داستان هم تموم شده، ولی در جریان کربلا داستان تموم نشده، انگار خدای متعال جریان امام حسین-علیهالسلام- رو نگه داشته؛ “کُلُّ یَومٍ عاشورا، کُلُّ اَرضٍ کربلا»
خدا من رو با کربلا، با حسین-علیهالسلام- درگیر کرده و این همون مصیبتزدگی هست. من وقتی مصیبتزدهی حسین-علیهالسلام- شدم، در جریان امیرالمومنین-علیهالسلام- هم مصیبتزده میشم. پس اون چیزی که داره زمینه رو فراهم میکنه که من مسیر رشد رو برم، اینه که نسبت من با امام معلوم بشه. خدا این نسبت رو تام و تمام در کربلا تعریف کرده نه جای دیگه! ببینید چهقدر دقیقه، این تعریف در کربلا اتفاق افتاده. صحنهی علیاصغر-علیهالسلام- در این قصه خیلی مهمه. یه مثال بزنم، ما اگه در نوشتن یه متن به جای علامت سوال، علامت تعجب بذاریم کار رو خراب کردیم، چون در این متن جای علامت سوال مهمه. یا اگه جای گیومه با دو نقطه عوض بشه اون مقاله یا متن خراب میشه. کربلا هم هر کی جای خودش باید باشه، کربلا علیاصغر-علیهالسلام- میخواد، قاسم و علیاکبر-علیهمالسلام- میخواد، رقیه و زینب-سلاماللهعلیها- میخواد، زینالعابدین و امام باقر-علیهمالسلام- میخواد، ابالفضل-علیهالسلام- میخواد. به جایی میرسه که شما میبینی غلام سیاه میخواد، مسلمبنعوسجه میخواد، حبیببنمظاهر میخواد، ببین چهقدر قشنگه. اونجا مشک میخواد، شریعه میخواد، حرمله میخواد، شمر میخواد، این صحنه رو خدا داره طراحی میکنه، و الّا این اتفاق نمیافته. خدا میدونه داره چهکار میکنه. همون خدایی که میدونه این دنیا خورشید و ماه میخواد، ستاره و دریا میخواد، کوه و دره میخواد، همون خدا داره کربلا رو شکل میده.
زیارت عاشورا مال خداست، چرا؟ چون قراره ثارالله بشه. اگه جای من در جریان کربلا معلوم شد، اون موقع من مصیبتزدهی حسینم و معلوم میشه من کی هستم، من زائر و گریهکن امام حسین-علیهالسلام- هستم. امام رضا-علیهالسلام- میفرماید برای هر چی خواستی گریه کنی، برای حسین-علیهالسلام- گریه کن. توی این گریه چی هست؟ محرم با من چهکار میخواد کنه؟ محرم چه خلأیی رو در وجود من میخواد پر کنه؟ کجای کار من با محرم درست میشه؟ ببینید همهی اینها به این ربط داره.
امام صادق-علیهالسلام- فرمود: “مَنْ أَرَادَ الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ-علیهالسلام- وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ وَ مَنْ أَرَادَ الله بِهِ السُّوءَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ بُغْضَ الْحُسَیْنِ-علیهالسلام- وَ بُغْضَ زِیَارَتِهِ”
“کسی که خداوند خیر او را بخواهد، در قلب او محبّت به امام حسین-علیهالسلام- و علاقه به زیارت ایشان را در قلب او قرار میدهد و اگر خداوند بدیِ بندهی خود را بخواهد، بغض و کینهی امام حسین-علیهالسلام- و زیارت ایشان را در دل او قرار میدهد” (کاملالزیارات)
اگر خدا برای یه نفر خیری رو اراده کنه، در قلب اون حب امام حسین-علیهالسلام- رو قرار میده، چرا؟ چون اون موتور محرکه میخواد راه بیفته. حالا حاصل و خروجی این موتور محرک چیه؟ دو چیزه: یکی معرفت و یکی هم عبادت! همهی اونهایی که بدون حسین-علیهالسلام- دارند عبادت میکنند، عبادتشون تاریکه. همه کسانی که بدون حسین-علیهالسلام- دنبال خداشناسی هستند، بت رو میپرستند. یه نفر سوال میکنه یابن رسولالله! گیرم که امام حسین-علیهالسلام- باید کشته میشد، اما چرا اینطوری؟ حضرت میفرماید خداوند داخل گودال ثابت شد، تا اون روز خدا ثابت نشده بود.
حضرت در گودال میگه “إلهِى رِضًى بِقَضائِکَ تَسلِیمًا لأمْرِکَ لا مَعبودَ سِواکَ یا غِیاثَ المُستَغیثینَ”
“اى خداى من، من راضى به قضاء و حکم تو هستم و تسلیم امر و ارادهی تو مىباشم. هیچ معبودى جز تو نمىباشد اى پناه هر پناهجوئى” (مقتلالحسین مقرم/ ص۲۸۲)
وقتی که علیاصغر-علیهالسلام- رو حرمله میزنه و حضرت با خون اون خضاب میکنه، خون رو به آسمان میپاشه، حضرت چی داره میگه؟ همهی این اتفاقاتی که در کربلا افتاد انسان رو به یه معرفت رسوند و باعث شد انسان به یه عبادت دسترسی پیدا کنه. نماز مدیون حسین-علیهالسلام- هست، لذا باید با تربت امام حسین-علیهالسلام- نماز خونده بشه؛ حق نماز اینطوری رعایت شد، و الّا رعایت نمیشد. خب حالا باید از توی دل جریان امام حسین-علیهالسلام- این روایت معلوم بشه: “اِنَّ الحسینَ مِصباحُ الهُدی و سَفینةُ النَجاة”
“همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است”
وقتی این روایت معلوم شد، این سینهزنی رو مثل رکوع و سجود بدونم، مثل طواف حج بدونم. این اشک بر حسین-علیهالسلام- رو نیت بدونم؛ خیلی این مهمه! هروله کردن رو همون سعیِ بین صفا و مروه بدونم. شما اونجا میتونی به هروله کردن ایراد بگیری و بگی اشکال داره؟ نه، هروله هست. از حضرت سوال کردند چرا در سعی صفا و مروه هروله میکنند؟ حضرت فرمود چون اونجا تبختر و تکبر بزرگان و پادشاهان میشکنه. اونها اومدند حاجی بشن و باید اون قسمت رو هروله کنند و بدَوند، ما هم در محرم همین کار رو میکنیم. اونجا برای احرام لباس عوض میکنند و سفید میپوشند، اینجا هم ما در محرم لباسمون رو عوض میکنیم و مشکی میپوشیم و این هم یه احرامه. اونجا ساره بین صفا و مروه میره و مییاد تا برای اسماعیل آب بیاره، کربلا هم زینب داره میره و مییاد. اونجا چشمهی آب باز میشه، اما اینجا یه قطره آب هم به حسین-علیهالسلام- نمیرسه؛ اینها همه مهمه! امام حسین-علیهالسلام- نباید برای اسماعیل گریه کنه، بلکه ابراهیم و اسماعیل باید برای حسین-علیهالسلام- گریه کنند و این یعنی ابراهیم-علیهالسلام- به گریهی بر مصیبت حضرت احتیاج داره و گریه هم میکنه و این اون چیزی هست که ما میخوایم دنبال کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سخنرانی؛ ۹ محرم ۱۴۰۰