qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

ولادت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
الصلاة و السلام على سيدنا ونبينا و حبيب قلوبنا و طبيب نفوسنا ابوالقاسم المصطفى محمد
و آله طاهرین المعصومین المکرمین اللهم العن اباالشرور واتباعه فی کل لحظة من الأزل إلى الأبد بعدد ما احاط بهى علمك اللهم صل على على بن موسى الرضاالمرتضى الإمام التقى النقى و حجتك على من فوق الأرض و من تحت ثرى الصديق شهيد صلاة كثيرة تامة زاكية متواصله متواتره مترادفه كأفضل ما سليت على عهد من اوليائك.

اللهم انا نرغب فی دولة کریمه تعز بها ‌الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها داعه الی طاعتک….

اهمیت معرفت و شناخت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-

این عید باارزش که ولادت خانم صدیقه‌ی طاهره-سلام‌الله‌علیها- است بر ما و شما مبارک باشد. ان‌شاالله در این آخرین روزهای سال سبب خیر و برکت بشود. و ما هم ‌از نور حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- که آسمان و زمین را نورانی کرده؛ بهره‌مند شویم.

معرفت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- معرفتی است که رشد بقیه‌ی امور معنوی و مقبول شدن آنها بستگی به آن دارد.
یعنی هر چه‌قدر انسان نسبت به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- شناخت و معرفت دارد؛ هر چه‌قدر به ایشان محبت دارد، معلوم می‌شود خدا را بهتر شناخته؛ معلوم می‌شود دینش کامل‌تر است، امامتش درست‌تر است؛ نمازش درست‌تر است. برگشت همه‌ی امور به این معرفت و محبت است!

در این جریان ولادت چه اتفاقی افتاد؟ خدا می‌خواست چه‌کار کند؟ مگر پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- را نفرستاد؟ حضور ایشان کافی نبود؟
ما همیشه شنیدیم خدا انبیا و رسل را برای هدایت ‌فرستاده‌است. پیغمبر-صلی‌الله را هم برای یک امر مهم که تبلیغ آخرین دین بود فرستاد. قرآن را هم به عنوان معجزه و کتاب نازل کرد, احکام و تکالیف را هم برای ما معین کرد, ظاهرا نیاز به چیز دیگری نبود.
خوب دقت کنید؛ وقتی قرآن دست مردم است؛ احکام دست‌شان است؛ سیره‌ و رفتار پیغمبر-صلی‌الله-دست‌شان است؛ می‌دانند چه باید بکنند و چه نباید بکنند؛ ظاهرا محتاج به چیز دیگری نیستند، ولی پیغمبر-صلی‌الله- به خلاف این باور حرفش چیز دیگری است.
می‌فرماید: «إنى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اهل بيتی»
یعنی این دینی که من آوردم؛ یک قسمتش کتاب است. قسمت دیگرش اهل‌بیت من هستند.
اهل‌بیت-علیهم‌السلام- برای چه؟ می‌خواهند احکام بیاورند؟ نه.
«حَلال محمد حلال إلى يوم القيامة و حرامه حرام إلى يوم القيامة» (الکافی؛ ج‌۲؛ ص ۱۷)
امور حلالی که پیامبر اکرم-صلی‌الله- آورد؛ تا قیامت حلال خواهد بود و حرام‌ها هم تا قیامت حرام است.

پس نمی‌خواهند احکام بیاورند. قرآن هم نمی‌خواهند بیاورند. نه می‌خواهند چیزی غیر از قرآن بگویند و نه امر جدیدی مطرح کنند. حالا وصی بودن ائمه-علیهم‌السلام- را می‌شود یک‌طور توجیح کرد، سایر پیغمبران هم گاها وصی داشته‌اند؛ لذا قابل فهم‌ است. ولی زهرای اطهر-سلام‌الله‌علیها- برای چه آمد؟ چه کاری می‌خواهد انجام بدهد که این‌قدر مهم است، و خدا این همه فضایل برای ایشان قرار داد.
فقط یکی از فضائلش این است که دویست‌وهفتادوپنج کنیه و لقب دارد؛ هفتاد اسم دارد، نُه اسم دارد که بین خودش و خدا است. رضایتش رضایت خدا و غضبش غضب خداست. صاحب کتاب است؛ که امام صادق-علیه‌السلام- فرمود: چندین برابر قرآن است و حتی یک کلمه از قرآن در آن نیست. پیغمبر-صلی‌الله- به ایشان تعظیم می‌کند. می‌فرماید من بوی بهشت را از فاطمه-سلام‌الله‌علیها- استشمام می‌کنم. حجت الله علی الحجج است، نبودش نبود خلقت است.
«لولا فاطمه لما خلقتکما»
“لما خلقتکما” یعنی کلا خلقت انجام نمی‌شد، ایشان یک چنین شخصیتی دارد، اینجا اتفاقات مهمی افتاده که من برای شما می‌گویم!

و این‌که حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-کجای این اتفاق است.
قرار است من و شما یک مسیری را طی کنیم. این مسیر را هم پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- آورده. بعد از پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم-؛ خدا هم ضمانت کرده این قرآن و آنچه که پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم-آورده باقی است. یعنی هیچ کسی در آینده نخواهد گفت نماز ظهر هشت رکعت است؛ هر کسی بیاید می‌گوید چهار رکعت است.
هیچ کسی ماه رمضان را تغییر نمی‌دهد؛ ماه رمضان همیشه یک ماه است. هیچ کسی قرار نیست حج را به هم بزند؛ حج پابرجاست. هفده رکعت نماز هم پابرجاست. زکات هم پابرجاست. همه‌ی اعمال ثابت است. خب وقتی همه‌ی این‌ها ثابت و پابرجاست؛ ما کسی دیگر را لازم نداریم. پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- کارش را تمام کرد؛ راه مشخص شد.
مثلا شما یک اتوبان را فرض کنید؛ این اتوبان به چه چیزهایی نیاز دارد؟ خط کشی می‌خواهد، تابلو می‌خواهد، چراغ برق می‌خواهد؛ تا یک راه قابل استفاده شود. حالا اگر به شما گفتند: این آقا قرار است این راه را درست کند؛ مسیر هم از همین‌جا به مشهد می‌رسد. شما دیگر نسبت به این راه دغدغه‌ای ندارید.

خدای متعال از علمش چه گذشته و چه آسیبی قرار است به این مسیر زده شود؟ چه اشتباهی ممکن است در آینده اتفاق بیفتد, که راه پیغمبر-صلی‌الله- را کج کند؟ و لازم باشد کسی به نام حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- بیاید؛ تا نگذارد این اتفاق بیفتد.
حضرت زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- که نمی‌خواهد نماز بیاورد؛ نمی‌خواهد حج بیاورد، نمی‌خواهد…
پس چه اتفاقی می‌خواهد بیفتد؟
قرار است شباهت‌سازی شود و یک بدل به جای اصل قرار بگیرد. و این بدل طوری از روی اصل شبیه‌سازی شود که در حالی‌که: نماز همان نماز است، روزه همان روزه است و همه‌ی چیزهایی که پیغمبر-صلی‌الله- آورده همان است؛ ولی راه یک راه دیگر شود.

ببینید مثلا چند روز پیش پلیس می‌گفت: فردی داخل دستگاه عابر بانک یک مقدار کمی چسب ریخته؛ فرد مقابل کارت را که وارد می‌کند؛ می‌بیند خارج نشد. به خیال اینکه دستگاه کارتش را خورده؛ می‌گوید: طبیعی است؛ بعدا می‌آیم و کارت را از بانک می‌گیرم؛ نمی‌داند یک نفر آمده و با چند قطره چسب این کار را کرده و چند لحظه‌ی دیگر دستگاه کارت را پس می‌دهد. در همین فاصله هم آن دزد رِند از کارت سوء استفاده می‌کند.
یا مثلا شما وقتی می‌خواهی کار بانکی را اینترنتی انجام دهی؛ وارد سایت که می‌شوی؛ صفحه‌ای برای شما باز می‌شود. شما فکر می‌کنی بانک سپه است؛ ولی در واقع آن فرد صفحه را به صورت مجازی شبیه‌سازی کرده و برای شما مثل صفحه‌ی بانک سپه دیده‌ می‌شود. شما هم شماره حساب و رمز کارت و همه‌ی اطلاعات را وارد می‌کنی؛ نمی‌دانی یک نفر آمده و بدل سازی کرده و دارد پول شما را می‌دزدد!

در دین هم دارد همین اتفاق می‌افتد. یک نفر با دسیسه‌ی شیطان کنار پیغمبر-صلی‌الله- آمده و با ایشان زندگی کرده، با پیغمبر-صلی‌الله- بوده, همه چیز را می‌داند؛ خودش را آماده کرده و منتظر است پیغمبر-صلی‌الله- از دنیا برود و با یک شبیه‌سازی دقیق کنار امیرالمومنین-علیه‌السلام- قرار بگیرد؛ طوری که هیچ اشکالی نتوانند به او بگیرند. بگویند: این فرد آن‌قدر مورد اعتماد بوده که دخترش در خانه‌ی پیغمبر-صلی‌الله- و همسر ایشان بوده؛ چه چیز از این بالاتر؟
یا بگویند: پیغمبر- صلی‌الله- با این شخص در غار بوده؛ این فرد با پیغمبر-صلی‌الله- در جنگ‌ها بوده و……..
صد تا صحنه را طوری شبیه سازی می‌کند که وقتی پیغمبر-صلی‌الله- از دنیا رفت؛ هیچ کسی احتمال هم ندهد این فرد جانشین پیغمبر-صلی‌الله- نیست، نفاق!!
عزیزان نفاق !
مواظب نفاق باشید. نه در بیرون بلکه در وجود خودمان. ما باید از نفاق درون خودمان بترسیم!
علامتش چیست؟ من هم با مومن هستم؛ هم با غیر مومن. یعنی هم مومن را تحویل می‌گیرم و هم غیر مومن را. هم مومن به منزل من می‌آید و هم غیر مومن. هم از آدم قمارباز پذیرایی می‌کنم و هم از بچه هیئتی!

موقعیت هر کدام که جور باشد؛ همان‌طور رفتار کنم.
مومن وقتی با من صحبت می‌کند؛ فکر کند که من با او هستم؛ ضد مومن ‌هم که با من حرف بزند؛ فکر کند با او هستم.
یعنی دو زبانه باشم. یعنی جلوی رو؛ شما را تحویل بگیرم و پشت سر؛ بخواهم سر به تن شما نباشد!
نفاق در وجود ماست.
بیرون, در جامعه هم می‌شود نفاق را دید. الان ما در جمهوری اسلامی از این به بعد مبتلا به نفاق هستیم. قضیه‌ی چپ و راست و کمونیسم و حزب توده و…. همه‌ی این‌ها تمام شده. اصلا ما دیگر مبارزه‌ای با آمریکا نداریم؛ آمریکا هم با ما مبارزه‌ای ندارد.
ما به یک نقطه‌ای رسیده‌ایم که باید مراقب منافقین داخل باشیم. گاهی نفاق آن‌قدر برای ما شبیه‌سازی می‌کند، که دشمن را بهتر از دوست می‌بینیم.
چرا مردم سراغ معاویه رفتند و علی-علیه‌السلام- را رها کردند؟ این علی-علیه‌السلام- که ما الان, بعد هزار سال داریم؛ این همه از او تعریف می‌کنیم و می‌گوییم “حیدر کرار”؛ آن‌ها در همان زمان نمی‌شناختند؟ نمی‌دانستند علی-علیه‌السلام- با پیغمبر-صلی‌الله- در جنگ‌ها چه‌ کارها کرده؟ نمی‌دانستند آن دو نفر ملعون در همه‌ی جنگ‌ها فرار کردند؟ می‌دانستند!
من چه‌طور به شما بگویم؟! ابوالفرج اصفهانی می‌گوید: وقتی امیرالمومنین-علیه‌السلام- به شهادت رسید و خبر به عایشه رسید؛ از خوشحالی رقصش گرفت؛ شروع کرد به رقصیدن! حظ عالم را برد، شعر گفت، گفت: الان که علی-علیه‌السلام- رفت؛ دیگر راحت شدم. حالا می‌شود زندگی کرد. چه‌طور ممکن است یک نفر چنین تفکری داشته‌باشد؟!
چه‌طور ممکن است یک نفر در وجودش این‌همه نسبت به علی-علیه‌السلام- درگیر باشد؟ که اتفاقا زن پیغمبر-صلی‌الله- هم باشد!؟
“نفاق”!
حضرت در یک خطبه‌ای فرمودند: همین خانم عفتی داشت مثال زدنی! ولی نتوانست از عفتش استفاده کند! به خاطر نفاق.
نفاق مثل خوره آدم را از درون می‌خورد. جنگ جملی راه می‌اندازد که شانزده هزار نفر از مومنین در آن کشته می‌شوند. ساده نیست

حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- به شما شاخص می‌دهد تا حق را از باطل تشخیص دهید

خب پس من صورت مسأله را گفتم: که چه اتفاقی افتاد؟ برای پیغمبر-صلی‌الله- شبیه‌سازی شد.
خدا حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- را ذخیره کرد؛ تا آن بدل و شبیه را افشا کند. بگوید اصل این است. کار حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-همین است, هیچ چیز دیگر نیست. حجت الله علی الحجج است. می‌خواهد راه درست کند. می‌خواهد بگوید مسیر اصلی این است. آن مسیری که به شما نشان داده‌اند اصلی نیست؛ با اینکه چراغانی کرده‌اند؛ تابلو زده‌اند؛ ولی به ناکجا آباد می‌رود.
این جاده است که به مشهد می‌رسد. یک وقت از آن راه نروی.

شخصی می‌گفت: یک بار ما بلیط سفر عتبات خریدیم و به فرودگاه امام رفتیم، وقتی رسیدیم فهمیدیم که اصلا بلیط‌مان تقلبی است. سیصد نفر بلیط تقلبی گرفته بودند! رفتیم اطلاعات پرواز گفت: این بلیط‌هایی که به شما داده شده؛ از طرف ما تایید نشده. گفتیم آقا همه‌ی این مراحل طی شده. گفت: بله ولی همه‌اش شبیه‌سازی شده. شما از یک شرکت بی‌اعتبار خرید کرده‌اید.

حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌خواهد بدل را معرفی کند، می‌خواهد به شما شاخص بدهد.
لذا حضرت فرمود که: رضایت خدا در رضایت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است.
“رضایت فاطمه” -سلام‌الله‌علیها- یعنی چه؟
یعنی ممکن است به ظاهر پیغمبر-صلی‌الله- از کسی راضی باشد, ولی راه آن فرد نفاق باشد.
مثلا الان در جمهوری اسلامی، می‌گویند: فلان آقا با امام بوده. با امام بودن ملاک نیست! دوران ولایت فقیهِ آن زمان, تمام شد. ببین در این زمان لباس ولایت بر تن کیست.
اگر کسی با ولی فقیه مشکل نداشته, خب الان هم ولی فقیه که شخص دیگری است، نباید مشکل داشته باشد.
“با امام بوده” یعنی چه؟ الآن باید همراهی‌اش را ثابت کند.
آن شخص با پیغمبر-صلی‌الله- بوده دلیل نمی‌شود؛ آیا با حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-هم بوده یا نه؟
اگر با حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- بود؛ معلوم است با علی-علیه‌السلام- هم هست.
ببینید خوب دقت کنید:
با پیغمبر-صلی‌الله-بودن, ثابت نمی‌کند که فرد با علی-علیه‌السلام- هم هست. ولی با زهرا-سلام‌الله‌علیها- بودن, با علی-علیه‌السلام-بودن را هم ثابت می‌کند.
این خیلی عجیب است!

یکی از شیعیان خدمت حضرت آمد و گفت: آقا ما هر چه با این جماعت بحث می‌کنیم؛ به نتیجه نمی‌رسیم.
حضرت فرمود: با این‌ها از طریق قرآن بحث نکن!قرآن هفتاد و دو فرقه درست کرده!
چرا برای ‌آنها آیه می‌خوانید؟ اینها قرآن را هم به نفع خودشان ترجمه می‌کنند. قرآن را کنار بگذار و از روایات ما استفاده کن. این همان قرآنی است که وقتی بر سر نیزه رفت؛ معاویه ثابت شد. قرآنی که معاویه را ثابت می‌کند؛ می‌خواهیم چه‌کار؟
ما از این قرآن عبور می‌کنیم؛ چرا؟
چون حق را شناختیم.
«كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ»
(خطبه ۴۰)
فردی را می‌بینی یقه‌اش را بسته؛ ریش هم گذاشته؛ از آیات قرآن هم با شما صحبت می‌کند ولی حیله‌گر است. این آدم حق نیست.
همه به حرم امام رضا-علیه‌السلام- برای زیارت می‌روند, یک نفر هم برای جیب بری می‌رود! دستش را هم به ضریح گرفته؛ بلند می‌گوید صلوات بفرستید, تا از شلوغی استفاده کند و دست در جیب مردم کند!
این که ملاک نیست. کسانی که با این ملاک‌های ظاهری وارد دین شدند؛ با همین ملاک‌ها هم بیرون می‌روند. کسی که با ولاالضالین وارد دین می‌شود؛ با ولاالضالین هم بیرون می‌رود. هر کسی ولاالضالین را قشنگ‌تر بخواند؛ از او پیروی می‌کند.

حتی به قرآن خواندن منافق گوش ندهید
امیر‌المومنین-علیه‌السلام- در جنگ‌صفین دید یکی از فرمانده‌های سپاهش نیامد. رفت, دید آن فرد دارد قرآن گوش می‌کند. یقه‌اش را گرفت و کشان کشان برد. فرمود: نفهم, تو برای چه آنجا ایستاده بودی؟ گفت: آقا داشتند قرآن می‌خواندند. قرآن که اشکالی ندارد. حضرت فرمود: او منافق است؛ قرآن خواندنش را هم نباید گوش بدهی!
الان متاسفانه در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ما هر شبکه‌ای که می‌زنیم صوت قاریان غیر شیعه است. حتی شبکه‌ی قرآن و رادیو تلاوت هم همیشه تلاوت منافقین را پخش می‌کند. تلاوت یک قاری شیعه در آن نیست و ما گوش نمی‌دهیم، شبکه‌ را عوض می‌کنیم و آنجا تبلیغات پفک را می‌بینیم؛ ولی آن را گوش نمی‌دهیم! چون تبلیغات پفک بر وجود ما اثر سوء ندارد ولی شنیدن تلاوت منافق در ما اثر سوء دارد.

الان شما داعشی‌ها را ببینید، چه‌قدر خوب قرآن می‌خوانند؛ با همین آیات دارند این همه کثافت‌کاری می‌کنند.
ما راه را گم کردیم! مگر ما بچه شیعه کم داریم که صوت خوب دارد؟ خب از تلاوت این‌ها هم بگذارید. ده تا از صوت شیعه بگذار؛ دو تا هم از آنها؛ نه بر عکس!
راه که گم شود؛ بدل سازی می‌شود.

مثلا الآن شما گفتمان انقلاب را ببینید: رئیس جمهور هم دارد گفتمان انقلاب را مطرح می‌کند. درست تنه به تنه‌ی رهبری-حفظه‌الله- می‌زند! دارد دقیق همان حرف‌های رهبر را می‌زند. ما از کجا بفهمیم و حق را از باطل جدا کنیم؟ بگوییم این‌جا را راست می‌گوید؛ آن‌جا را دروغ؟
باید ملاک دست‌مان باشد. اگر ملاک دست‌مان نباشد؛ قاطی می‌کنیم. می‌گوییم حرفش که همان حرف رهبر-حفظه‌الله- است.

حضرت زهرای مرضیه-سلام‌الله‌علیها- عهده‌دار شد؛ نفاق را از دل مومن جدا کند. نفاق به ایمان چسبیده؛ باید آنها را از هم جدا کرد. اگر حضرت نمی‌توانست در آن هفتادوپنج یا نودوپنج‌روز این را انجام دهد؛ دوازده امام که هیچ, صدو بیست هزار تا امام هم که بیایند دیگر نمی‌توانند کاری بکنند.

امام زمان-عجل‌الله- منافق را از مؤمن جدا می‌کند

من به شما خبر بدهم؛ امام زمان-عجل‌الله- که ظهور کنند، دور و بر ایشان را افراد زیادی می‌گیرند. فقط خود حضرت می‌داند که چه کسانی مومن واقعی هستند؛ نصف به نصف هستند!
نصف‌شان منافق‌اند و نصف‌شان راست می‌گویند؛ همه هم یا صاحب الزمان می‌گویند. حضرت چه‌کار می‌کند؟ می‌گوید: مادرم اسوه‌ی من است؛ باید نفاق را از ایمان جدا کنم. امتحان‌شان می‌کند؛ آنها را از داخل قبر درمی‌آورد؛ به یک درخت خشک می‌بندد؛ اتفاقا درخت سبز می‌شود. کسانی که نفاق را درون‌شان مخفی کرده‌بودند, می‌گویند: واقعا معجزه شد. ایشان بر حق است, آن‌وقت امام زمان-عجل‌الله- را رها می‌کنند. حضرت دیگر تکلیف خودش را می‌داند.

الان در این انتخابات شما به چه کسی می‌خواهید رای بدهید؟
به میزانی که بتوانید, نفاق را از غیر نفاق تشخیص بدهید, رأی‌تان درست است. فقط یک رای هست, ولی عقبه دارد؛ تاثیرگذار است.
تا کسی با حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- انس نداشته باشد, نمی‌تواند حق را از باطل تشخیص بدهد؛ خیلی به هم نزدیک است .

مثلا شما یک جنس بدلی را که به طلا فروش نشان بدهی؛ تشخیص می‌دهد بدل است. ولی دیگران نمی‌فهمند. چون طلا فروش محک می‌زند؛ معیارهایی دارد که متوجه می‌شود.

ولایت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- به مومن بصیرت و فرقان می‌دهد.

توسل به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-؛ نماز حضرت؛ گریه‌ی بر ایشان؛ شاد بودن در شادی ایشان و… در وجود مومن بصیرت درست می‌کند. قوه‌ی جداسازی می‌دهد؛ فرقان می‌دهد. راه را پیدا می‌کند. لذا در قیامت یک راهی هست که فقط محبین حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- می‌توانند از آن عبور کنند؛ می‌گویند: أین الفاطمیون؟

امام زمان-عجل‌الله- هم که تشریف می‌آورد؛اسم دولتش دولت‌الزهراست چرا؟
چون راه دولتش؛ راه حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها-است. راه را ایشان درست کرد, و هزینه‌اش را هم داد. بین در و دیوار در کوچه‌ی بنی هاشم و…. تا آخر هزینه‌اش را داد. چون اگر هزینه‌اش را نمی‌داد این راه معلوم نمی‌شد.

باید ببینیم چه کسی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- را اذیت کرد, مومن که اذیت نمی‌کند. منافق اذیت می‌کند. ببینیم چه کسی در را آتش زد؟ قباله‌ی فدک را به زور گرفت و ریز ریز کرد؟ همان منافق است.
حضرت همه‌ی آن شاخص‌های نفاق را دانه به دانه معرفی می‌کند. و نفاق مشخص می‌شود؛ وقتی نفاق معلوم شد؛ راه و مسیر واضح می‌شود.
لذا در روایت می‌فرمایند: معرفت فاطمه معرفتی است که در زمان‌های مختلف همین‌طو‌ر در مسیر شناور است و هدایت می‌کند.
حضرت حجت الله علی الحجج است. درة التوحيد است، بقية النبوة است ، برزخ النبوة والإمامه است. مسیر را واضح می‌کند.
لذا شما هر کجا که برای زیارت بروی در زیارت‌نامه‌ی ائمه-علیهم‌السلام- نوشته: “السلام علیک یابن فاطمه”
چرا یابن فاطمه؟
خودش که امام است چه نیازی به پسر فاطمه-سلام‌الله‌علیها- بودن دارد؟ چون امامت کافی نیست. اول باید محب فاطمه-سلام‌الله‌علیها- باشی؛ این که در راه بمانی با فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است. در مرحله‌ی بعد تبعیت از امام. لذا فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- تکلیف را معلوم کرد. و ما ممتاز شدیم و از بقیه جدا شدیم. خدا به برکت حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- به شما یک‌ روح اضافه داد. لذا ما چهار تا روح داریم؛ بقیه مثل حیوانات سه روح دارند.
ما روح ایمان داریم که مربوط به فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- است. اگر ایشان نمی‌بود؛ ما هم منافق می‌شدیم. و ایمان در وجود ما نمی‌آمد.
اهل لطافت حرف من را بشنوند. مثل مادری که به واسطه‌ی او خدا روح بچه را می‌دمد. چه‌طور یک مادر واسطه است که خدا به بچه روح بدهد؛ حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- هم واسطه شد تا روح ایمان را به ما بدهند. چه‌طور سرشت بچه از مادر است؛ سرشت ما هم از فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- است.

به برکت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است که ایمان از کفر جدا می‌شود.

برای همین ما دنبال این راه افتادیم؛ و الا اگر غیر از این بود مسیر را پیدا نمی‌کردیم. ما به میزان محبت‌مان به حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- در این راه قوی تر هستیم نه به اعتبار نمازمان. چون منافقین هم نماز می‌خوانند و نه به اعتبار قرآن خواندن‌مان. محبت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است که به قرآن خواندن ما ارزش می‌دهد. به برکت ایشان است که یک شب هزار ماه می‌شود، و یک تسبیح به اندازه‌ی هزار رکعت نماز می‌شود! به برکت فاطمه-سلام‌الله‌علیها- است که ایمان از کفر جدا می‌شود.
لذا مومن داریم و کافر. مثلا وهابی و کافر نداریم؛ یا مومن داریم یا کافر. اگر کسی مومن نبود و وهابی بود, کافر است شک نکنید.
و قبول فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- خداحافظی با همه‌ی بدی‌هاست. چون اصل بدی دومی ملعون بود, اگر کسی با او خداحافظی کند با همه‌ی بدی‌ها خداحافظی کرده. و اگر کسی دومی را قبول کند, حتی اگر همه‌ی بدی‌ها را هم رها کند؛ در حالی‌که دومی را قبول دارد باز باطل است, چون ولایت طاغوت است. مسیر را اشتباه رفته.

خدایا به حق محمد و آل محمد عاقبت ما را ختم به خیر بگردان.
خدایا این روز را بر همه‌ی ما مبارک قرار بده.
ظهور امام زمان-عجل‌الله- را نزدیک بفرما.
این انقلاب را به انقلاب امام زمان-عجل‌الله- متصل بفرما.
محبت فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- را روز به روز در دل ما و نسل ما افزون کن.
بغض دشمنان را در دل ما و نسل ما فراوان کن.
و صلی الله علی سیدنا محمد وآله.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تهران؛ هیأت نورالائمه-علیهم‌السلام-؛ هجده جمادی‌الثانی۱۴۳۸؛ ۹۵/۱۲/۲۷