qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

یکی از بحث‌هایی که خیلی مهمه این‌که ما یه رابطه‌ی حقیقی بین خودمان و امام رضا-علیه‌السلام- داریم؛ منتها این رابطه تحت تاثیر یه سری از اموریه که به عنوان مانع از اون یاد می‌شه، نمی‌گذاره ما از امام رضا-علیه‌السلام- و ائمه-علیهم‌السلام- و امام زمانمون اون استفاده‌ی حقیقی را ببریم، بین ما فاصله می‌افته؛ نه این‌که دنیا فاصله می‌اندازه، نه، ما در وجود خودمون احساس ضعف معنوی می‌کنیم. امشب ما می‌خواهیم این رو یه مقدار بحث کنیم، چاره کنیم به این‌که چه‌طور می‌شه ما خودمون رو بالا بکشیم و رابطه رو با حجت خدا یکی کنیم تا رابطمون امام رضایی و توحیدی بشه. شیطان به ما راه نفوذ داره، باید راه نفوذ شیطان رو بست. ببینید رابطه، رابطه‌ی نوره؛ ولی شیطان رابطه‌اش رابطه‌ی ظلمته. وقتی شما حرم می‌یایید، آرام آرام که نزدیک ضریح می‌شید یه اثری در شما ایجاد می‌شه، این همان نور ولایته، که در خانه‌ی شما و ما همچین نوری نیست؛ این رو حس می‌کنیم، تجربه می‌کنیم، نمی‌خواد کسی به ما بگه ما این رو می‌فهمیم. همین‌که این نور رو ما تجربه می‌کنیم یعنی هست؛ چرا ما رو این‌جا می‌یارن؟ تا همین نور رو تجربه کنیم، تاریکی رو تجربه کردیم دیدیم تاریکی، ظلمت و معصیت بدِ، شیطان رو هم خدا قرار داد تا ما رو ببره، اون‌جایی که شیطان شما رو می‌بره، در وجودت احساس تاریکی، ظلمت، افسردگی، غم و گمراهی می‌کنی. این هم یه تجربه است، ماباید این دو تا تجربه رو پیدا کنیم. شما یه بچه می‌بینید از حمام می‌ترسه، یه کثیفی است، بچه تجربه کرده بدنش کثیفه، یه تجربه هم هست حمامه، تمیزی است، بچه هم باید حمام رو تجربه کنه هم کثیفی رو؛ ما هم باید عطش رو تجربه کنیم و هم سیرابی رو. « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَ إِمَّا كَفُورًا» «ما راه را به او نشان داديم خواه شاكر باشد و پذيرا گردد يا ناسپاس» (سوره‌ی انسان/آیه‌ی ٣) ما هم جهل رو داریم تجربه می‌کنیم هم علم رو، یه موقع شما هیچی نمی‌دونید تجربه کردی؛ ولی الان خیلی چیزها رو می‌دونی، هم جهل رو تجربه کردی، هم شما یه موقع ضعف داری، ضعف رو می‌‌فهمی، یه موقع قوت در وجودت است، قوت رو هم می‌فهمی. ‌قوت چیزی نیست، که شما ببینی یه نفر هیکلش بزرگه ولی زور نداره، ترسو است؛ یه نفر لاغره زور داره و شجاع است؛ باید این رو تجربه کرد، نمی‌شه دید، ما همش دنبال دیدنیم نه باید تجربه کنیم. نماز برای چیه؟ نماز برای اینه که دو رکعت نماز بخونی معنویت رو تجربه کنی، نور رو در وجود خودت تجربه کنی. یه موقع حالت آدم جنابت داره، حدث اکبر است، جنابت یه تاریکی است. شما غسل می‌کنی وارد یک روشنایی می‌شی، هم غسل رو باید تجربه کنی هم جنابت رو، ما در حال تجربه هستیم. «انا هدیناه السبیل» باید یکی رو انتخاب کنیم. من و شما در تجربه‌ی هدایت و گمراهی، خوبی و بدی هستیم،و داریم انتخاب می‌کنیم. من احترام رو دارم تجربه می‌کنم، احترام گذاشتن خوبه، به من احترام بگذارند، بی احترامی بدِ، یاد می‌گیرم، تجربه‌ی خوبیه. انسانی که گرایش به کمال داره می‌‌یاد نور رو انتخاب می‌کنه.ببینید عزیزان اشکال ما این که یه پامون در نور است، و یه پامون در تاریکی، یه ساعت در نور و یه ساعت در تاریکی هستیم. این فایده نداره، یا نور، یا تاریکی، یا زنگی زنگ، یا رومی روم، نمی‌شه هم دروغ گفت، هم راست، من که تجربه کردم نور بهتره و تاریکی بد است؛ تاریکی و ظلمت بیچارگی است، چرا دوباره دنبالش می‌رم‌‌؟ من چه کاردارم همه می‌رن؟ همه ‌برن! خدا می‌گه من جهنم را پر می‌کنم، مشکل ندارم با این‌ها، بهشت هم بیان بهشت را پر می‌کنم. ما یه مدد دیگری هم داریم، چون ما به دعای حضرت زهرا -علیهاالسلام-به دنیا اُومدیم، این‌ها ضمانت کردند ما اهل بهشت باشیم، برای همینِ که ما تغییر نمی‌کنیم.

ولی درجمون پایین می‌یاد. داریم بدی‌ها‌ی شیطان را حس می‌کنیم. شما صبح بلند شو، نماز صبح را بخون، حالا صبح می‌گی من خوابم سنگین بود، عیبی نداره، یا اول وقت پا می‌شی یا آخر وقت، یا وسط وقت، یا نمازت قضا می‌شه. چون ایمانت ضعیفه، نماز صبح اول وقت مال با ایمان‌هاست. حالا اون سر جاش، ولی نماز ظهر که گیر نیستم، نماز ظهر کی دست و پای من را بسته؟ اگر کسی نماز ظهرش را اول وقت خواند صبح نیرو پیدا می‌کنه، نماز صبحش رو راحت بخونه، مغرب و عشا که من گیر نیستم، اول شبِ چرا نماز را اول شب نمی‌خونی؟! با نماز متصل، به نور شو، یه نورهای کوچکی هم اطراف ما هست که ما رو به این نور بزرگ متصل می‌کنه، یه بار بگو«اللهم صلی علی محمد وال محمد» ببین این چه کار می‌کنه؟! شما باید وضو بگیری و رو به قبله بایستی نماز بخونی ولی در صلوات این‌ها لازم نیست، ‌نه وضو می‌خواد؛ نه قبله می‌خواد؛ شما وقتی از صلوات نور گرفتی برای نماز آماده می‌شی، اگر«استغفرالله»گفتی برای اعمال دیگر آماده می‌شی، لذا خدای متعال برای ما به طرف نور یا ظلمت، یه بستری رو فراهم کرده، که خودمون انتخاب ‌کنیم به طرف نور بریم یا ظلمت.انسانی که نقصان و بدی را دنبال می‌کنه، در واقع می‌یاد ظلمت را انتخاب می‌کنه. باید هم معاویه باشه، هم علی، تا تو یکی را انتخاب کنی. معاویه‌ی تنها، راه نیست. علیِ تنها هم راه نیست. اگر معاویه بود، علی هم بود، شما معاویه بودن را تجربه کردی، علی بودن را هم تجربه کردی، و علی را انتخاب کردی، این درست است.«وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»«و کسانی که کفر ورزیدند، سروران ایشان طاغوت است که آن‌ها را از نور به سمت ظلمت بیرون می‌برد»(سوره‌ی بقره/ آیه‌ی257)کار طاغوت این است، می‌خواهد از نور به ظلمت بیاورد. کار خدا چیه؟«اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»«الله سرپرست کسانی است که ایمان آوردند؛ آنها را از تاریکی‌ها به سمت نور خارج می‌کند»(سوره‌ی بقره /آیه‌ی257)حالا انتخاب با خودته. ببینید یه جوون می‌فهمه در خونه، پدر و مادرش کانون محبت هستند. مادر دو ساعت در آشپزخانه برای این زحمت کشیده، مطابق میل بچه‌اش غذا می‌پزه، سفره را پهن کرده، غذا را چیده، لذت می‌بره بچه غذا را بخوره، این بچه این رو تجربه کرده، ولی از خونه بیرون می‌زنه؛ هیچ کس تحویلش نمی‌گیره، هیچ کس بهش محبت نمی‌کنه، و ده‌ها مساله‌ی دیگر. حالا خودش انتخاب کرده بیرون بره، پس هر اتفاقی برایش بیفتد حقشه. این رو تجربه کرد. شما نمی‌تونید بگید تجربه نکرد. من دارم تجربه می‌کنم حرم امام رضا را، بیرون از حرم را هم تجربه می‌کنم. می‌فهمم این‌جا چه خبره. این‌جا کسی نیست بخواد به شما چیزی بگه، نه، خودِ شما حس می‌کنید، تجربه می‌کنید یک چیزی به نام نور امامت وجود داره.امام باقر-علیه السلام- فرمودند: «وَ اللَّهِ لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ»«به خدا قسم نور امام در قلوب مؤمنین درخشان‌تر است از خورشید درخشان در روز»(بحارالانوار/ ج 23 /ص 308)عمر سعد در نور بود، نور رو نپسندید. شمر در نور بود، جزء اصحاب امیرالمومنین بود، نپسندید. حر در تاریکی بود، تاریکی رو نپسندید. زهیر در تاریکی عثمانی بود، نپسندید. دید نه، نور خوب است؛ پس ببینید، انتخاب است؛ داریم تجربه می‌کنیم برای انتخاب. مواظب انتخاب‌هاتون باشید. شما وقتی فهمیدی که خواندن قرآن نور است، چرا کتاب مولوی می‌خوانی؟! چرا مجله برمی‌داری؟! چرا از نور استفاده نمی‌کنی؟ تقصیر خودته. وقتی از نور استفاده نکردی تاریکی وجودت را می‌گیره. از یه چیز‌هایی خوشت می‌یاد؛ تقصیر خودته؛ خودت خواستی. الان این آقا مداحی کرد. گفت: السلام علیک یا اباعبدالله.این‌جا چه خبر بود؟ چه اوضاعی بود؟ این نور است دیگر؛ حس می‌کنه.رسول اکرم-صلی الله علیه و آله- فرمودند: «إِنَّ الْحُسَيْنَ مِصْبَاحُ‏ هُدًى‏ وَ سَفِينَةُ نَجَاةٍ»«همانا حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است»(بحارالانوار/ ج 36 /ص 205)پس گفتم چی؟ هم تشنگی را تجربه می‌کنم، هم سیرابی را. با خودم است بخوام تشنه بمانم یا بخوام سیراب بشم. اگر خواستم سیراب بشم، باید برم پیش آب؛ باید برم یه جایی را انتخاب کنم که آب هست. اگر تشنگی را بخوام باید کویر برم. خدا چه کار کرد؟ چه کار باید می‌کرد؟ یک پیغمبر باید از جانب خودش می‌‌یاره؛ که آورد. باید معجزه می‌آورد که بگه من خدا هستم؛ آورد. باید یه کتاب، یا یه نامه می‌آورد که از طرف خدا آورد. باید یه امیرالمومنین می‌آورد؛ آورد. خدا باید چه کار می‌کرد؟ شیطان چه کار کرد؟ آن هم کتاب آورد؛ اون هم پیغمبر آورد برای خودشون، هم اعمال آورد، قمار بازی آورد، موسیقی آورد، شطرنج آورد؛ نَرد آورد، اختلاط زن و مرد آورد، فحشا آورد، دروغ رو آورد، کثافت کاری آورد! بسم الله، انتخاب کن! ما انتخاب کردیم. اگر شما دیدی گاهی با بدی رفاقت داری، بیرون بدی نیست؛ بدی اول در من است؛ بیرون خبری نیست که، من دنبال بدی می‌رم. شما الان داروخانه می‌ری، داروخانه هم سم داره، هم داروی سر درد؛ چرا نمی‌گی سم را بده من بخورم؟ داری انتخاب می‌کنی. پس این‌جا هم همین است. داری انتخاب می‌کنی. مگر مساحت این زمین حرم نسبت به کل کشور چه‌قدر است؟ اندازه‌ی یه بند انگشت هم نمی‌شه. چه‌طوریه؟! یه عده‌ای این‌جا رو پیدا کردند، شناسایی کردند؟ هزینه کردند با زن و بچه پا شدند با مشقت راه طولانی آمدند. دنبال چی بودند؟ این‌جا که حلوا پخش نمی‌کنند! این‌جا نور هست. آمدند دارند دنبال نور می‌گردند. هزار و خرده‌ای سال پیش قضیه‌ی امام رضا-علیه اسلام- مطرح شده؛ ما پیدا کردیم. ما ایرانی‌ها شناسایی کردیم. امیرالمومنین-علیه السلام- کنارشون بود، پس زدند. یک شیر فاسد گرفت خورد؛ شیر گوارا و پاک را نخورد. علی را ول کرد. تقصیر کیه؟ فاطمه‌ی زهرا-سلام الله علیها- رو گفتند نمی‌خواییم؛ رفتند خونه‌اش را آتش زدند. تقصیر کیه؟ همه رو گفتند نمی‌خواییم؛ تقصیر کیه؟ گفتند معاویه را می‌خواییم؛ تقصیر کیه؟ پس اون‌که انتخاب کرده، قبلش تجربه کرده. ما، هم استعداد گمراهی و ظلمت داریم، هم استعداد نور و هدایت، هر دو را داریم. بسم الله. هر کدام را خواستی، انتخاب کن؛ ولی بالاخره باید انتخاب کنی.