۱۳۹۲/۱۱/۲۹«أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى، عَنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ اَلْمُخْتَارِ، عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ اَلشَّحَّامِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ-عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ- قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّ عِنْدَنَا رَجُلاً يُسَمَّى كُلَيْباً لاَ يَخْرُجُ عَنْكُمْ حَدِيثٌ وَ لاَ شَيْءٌ إِلاَّ قَالَ: أَنَا أُسَلِّمُ، فَسَمَّيْنَاهُ: كُلَيْبٌ يُسَلِّمُ . قَالَ: فَتَرَحَّمَ عَلَيْهِ وَ قَالَ: «أَ تَدْرُونَ مَا اَلتَّسْلِيمُ؟» فَسَكَتْنَا، فَقَالَ: «هُوَ وَ اَللَّهِ اَلْإِخْبَاتُ ، قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ وَ أَخْبَتُوا إِلىٰ رَبِّهِمْ» «امام صادق-علیهالسلام- فرمود: دربین ما شخصی است که به او کلیب میگویند. هرچیزیکه از کلام شما اهل بیت-علیهمالسلام- به او میرسد میگوید من تسلیم هستم، ما هم اسم او را کلیب تسلیم گذاشتیم. حضرت دعا کردند که خدا رحمت کند این شخص را. حضرت سؤال کرد که میدانید معنای تسلیم چیست؟ حضرت فرمود که معنای تسلیم همان معنای اخبات است. حضرت به ایه استناد کردند که: کسانیکه ایمان اوردند و عمل صالح انجام دادند و به پروردگارشان اطمینان پیدا کردند.» (مختصرالبصائر/ جلد یک/ صفحهی ۲۳۰)اخبات، در این حالتی است که این گنجشک روی گاو در حال حرکت است و این پرندههایی که روی گاو مینشینند. عرب به اینها مخبتین میگه. حالت اخبات داره، این پرندهای که در حالتی که گاو راه میرود نمیپره، نمیترسه، قرار داره. قلب مثل همون پرنده است کلامی که از اهل بیت میاد توی قلب فرار نمیکنه. فرد در یک آرامشی است. پرندهی وجودیاش (قلبش) اضطراب پیدا نمیکنه. گویی الهام به خود این نشده. چهطور امام خودش مخبته، خودش میپذیره؟! کلام رو تصدیق میکنه. این فردی هم که معصوم نیست به این مقام میرسه که کلام معصوم رو همینجوری درک میکنه و میفهمه، وهمینجوری بهش الهام میشه. همینجوری باور میکنه، همینجوری میپذیره، همینجوری عمل میکنه؛ این قدرت و قوهی مؤمن است که خدا بهش داده و همه اینجوری نیستن تا کلامی میشنوند لِم دارند. قلبشون نمیپذیره، این کلام میخواد برگرده بره، نمیپذیره.بالعکس بعضی از کلامها رو نسبت بهش اینجوری نیستند. منهاج البرائه را میخواندم برخی از آقایون حاشیه زدند و تکمیلش کردند یکیش آقای حسن زاده ست، یکی آقای میانهجی است که تصنیف کرده. همین جلدی که برای آقای حسن زاده است، شما میبینی راجع به ائمه-علیهمالسلام- هرچی صحبت شده، یا از اهل سنت است یا از ابن عربی است یا از بایزید بسطامی است، خیلی عجیبه. سفیان سوری از امام صادق-علیهالسلام- کلامی رو نقل میکنه که میگه سفیان تعجب میکنه. میگه آقا این کلام شما مثل جوهر است، حضرت میفرماید چرا اهانت میکنه به کلام ما؟! یعنی چه مثل جوهر؟! این دیگه تعریف نداره، جوهر مثل حجر. اون کلام رو دوست داره؛ یعنی بایزید بسطامی از امام صادق-علیهالسلام- تعریف میکنه، خیلی براش مهمه، دلش رو پر میکنه، دلش رو قوی میکنه. ابن عربی تعریف کرد، من وقتی خوندم اذیت شدم که بایزید بسطامی بیاد از امام صادق-علیهالسلام- تعریف کنه. ابو حنیفه ملعون بیاد تعریف کنه.