qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

کمال دین‌داری در مصیبت‌زدگی

لایه‌هایی در وجود آدم باید تغییر کند تا راه نفوذ و ورود به معنویات برای او فراهم شود. یکی از این لایه‌ها عقل هست که حتی خطاب دین هم به عقل هست و این عقل باید مناسب با امر ولایت اهل‌بیت-علیهم‌السلام- رشد کرده باشد. درخواست از خدای متعال، شکر و علم همراهان عقل هستند که از امر ولایت و دین محافظت می‌کنند.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا و شفیع ذنوبنا ابالقاسم مصطفی محمد و آله الطاهرین.
اللهم العن ابالشرور و اتباع فی کل لحظه من العزل الی العبد بعدد ما احاط به علمک و لعن دائم علی اعدائهم اجمعین
اللهم انا نرغب الیک فی دولة الکریمه تعز به السلام و اهله و تذل به النفاق واهله و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و قادة الی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الاخره.

السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ و رحمة الله و برکاته.
صلواتی مرحمت بفرمایید.

خدا رو باید شاکر باشیم که با اوضاع پیش اومده، (ویروس کرونا) باز هم اجازه دادن برای امام حسین-علیه‌السلام- عزاداری کنیم، اون هم در شب جمعه و شب اول محرم.
راهی که برای ما ترسیم شده، چند تا فاکتور واضح داره؛ یکی از این فاکتورها این هست که یه کشش‌هایی ما رو به طرف امام حسین-علیه‌السلام- می‌کشونه، و إلا اگه به خودمون باشه، به اعمال‌ و افکارمون باشه، ما فرسنگ‌ها با مصیبت‌زدگی امام حسین-علیه‌السلام- فاصله داریم.
«یا وَلِىَّ الرَّغَباتِ»
«ای سرپرست رغبت‌ها» (دعای علقمه)
همین که شما میل پیدا می‌کنید تا نماز بخونید، خیلی هست. الان کشش‌ها رو به افول و کم رنگ شدن است، اما چی شده که شما امروز هم نماز خوندی؟ معلوم است که صاحب کشش و رغبت، تو رو آورده و مسیر رو برات باز کرده.
شما یه صفر تا صدی رو در نظر بگیرید، میلی‌متر تا میلی‌مترش توان می‌خواد تا بتونی به طرف مطلوب و مقصودی که برات در نظر گرفتند حرکت کنی، این موضوع مثل قند و چایی یا زندگی که نیست من بگم این رو می‌خورم، اون نمی‌خورم یا این‌جا می‌خوابم، اون‌جا نمی‌خوابم، نه!
خدای متعال اون کسی رو که داره هدایت می‌کنه، کشش و رغبت رو هم داره بهش می‌ده. ببینید ما روی جاده‌ای هستیم که اولش خیلی روشن و هموار است، ولی بعدش فرد به یه گذرگاه‌هایی می‌خوره که باید ماشین رو بذاره و بقیه‌ی مسیر رو پیاده بره.
من همون آدم هستم و توانِ من هم همون توان است، حالا چی می‌شه یه‌دفعه توی یه حالت خاص، خدا یه توانایی خاص بهم می‌ده؟ ما به این کار داریم. الان مثلا شما در ماه رمضان ۱۶،۱۵ ساعت روزه گرفتید، روزه ریاضت است، ولی وقتی بعد از ماه رمضان به خودت نگاه می‌کنی می‌بینی نه هنوز کار داری، لذا خدا برات یه کششی به نام حسین-علیه‌السلام- مهیا کرده، اون هم با این شکل، نه مثل ماه رمضان که باید روزه بگیری، نه مثل حج که باید اون اعمال رو انجام بدی، نه مثل نماز که وضو بگیری، نه! باید بشینی سرت رو پایین بندازی و بگن «صلی‌الله‌ علیک‌ یا اباعبدالله» و تو گریه کنی. خوب دقت کنید قصه چیه و خدا چی‌کار داره می‌کنه!
از صفر؛ یعنی از بچه‌ای که تو بغل مادرش هست، تا هزار که یه پیغمبر مثل رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- است، دارن از حسین-علیه‌السلام- بهره می‌برن. ببینید می‌گم یه پیغمبر! نمی‌گم ابراهیم-علیه‌السلام- ، نمی‌گم عیسی و حضرت آدم-علیهم‌السلام- ، می‌گم یه پیغمبر مثل رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- داره از حسین-علیه‌السلام- بهره می‌بره؛ رسول خدا-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- با این‌که پیغمبر است و چیزی کم نداره، می‌فرماید: «حُسَيْنٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن». رفقا! پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- از حسین-علیه‌السلام- مقام گرفت. علی-علیه‌السلام- از حسین-علیه‌السلام- مقام گرفت. فاطمه-سلام‌الله‌علیها- از حسین-علیه‌السلام- مقام گرفت؛ من دارم روایت براتون می‌خونم.
وقتی فاطمه‌‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- متوجه شد بچه‌ای که باردار هست، همون بچه‌ای‌ است که مثل گوسفند می‌خوان سرش رو ببُرند، فرمود: خدایا! من این بچه رو نمی‌خوام، چه‌طور اون رو به دنیا بیارم، شیر بدم، بزرگش کنم، بعد بدم دست گرگ! قرآن می‌گه: فاطمه-سلام‌الله‌علیها- کراهت داشت؛ یعنی وقتی به ایشون وعده داده شد که به این بچه باردار بشه، حضرت فاطمه‌ی زهرا-سلام‌الله‌علیها- نپذیرفت و فرمود: من حاضر نیستم مادر همچین بچه‌ای بشم! بعد خبر داده شد به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم- و حضرت فرمود: فاطمه جان، این بچه‌ اگه به دنیا نیاد، نُه تا امام به دنیا نمی‌یان! فاطمه جان، اگه این بچه به دنیا نیاد، امت من وارد بهشت نمی‌شن! اگه این بچه به دنیا نیاد، دیگه قبه‌ای نیست که دعا مستجاب بشه! حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- قبول کرد و هر شب برای این بچه گریه می‌کرد. به پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- گفت: یا رسول‌الله، این بچه خیلی عطش داره، حضرت فرمود: فاطمه جان، چون حسین است عطش داره. گفت: یا رسول‌الله، من هیچ حرفی ندارم و افتخار می‌کنم مادر همچین شهیدی بشم، ولی به من بگید گریه‌کن حسینم کی هست؛ شما؟ باباش؟ من یا داداشش حسن-علیه‌السلام- ؟ پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- سرش رو پایین انداخت و گفت: فاطمه جان، هیچ کدوم از ما نیستیم و این حرف روی فاطمه-سلام‌الله‌علیها- اثر گذاشت و حضرت صیحه کشید و گفت: یا رسول‌الله، مگه همچین چیزی می‌شه؟! فرمود: بله یا فاطمه، امر خدا به این صورت است‌ و حضرت فرمود: فاطمه جان، حالا نگاه کن و دست مبارکش رو بالا برد، فاطمه‌ی زهرا-‌سلام‌الله‌علیها- دید مردان و زنانی ایرانی نشستن و دارن زار زار گریه می‌کنن. پرسید یا رسول الله، این‌ها کی هستند؟ حضرت فرمود: این‌ها از نسل سلمان هستن، می‌یان دور هم می‌شینن و می‌گن حسین، حسین، حسین، …
حضرت زهرا-سلام‌الله‌علیها- یه‌دفعه یه حالتی پیدا کرد و فرمود: همه‌ی این‌ها رو در ثواب اعمالم شریک کردم. حضرت فرمود: فاطمه جان، من هم شریکشون کردم، امیر‌المومنین‌-علیه‌السلام- فرمود: من هم شریکشون کردم.
ببینید تو دستگاه امام حسین-علیه‌السلام- چیه؛ «اعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ بَکَى عَلَیْهِ أَوْ أَبْکَى أَوْ تَبَاکَى حَرَّمْتُ جَسَدَهُ عَلَى النَّارِ.»
«بدان هر کس بر حسین-علیه‌السلام- بگرید یا کسی را بگریاند و یا حالت گریه به خود بگیرد، بدنش بر آتش حرام است.» (بحارالأنوار/ ج ۴۴/ ص ۳۰۸). کجا همچین ضمانت‌نامه‌ای دادند؟ جای دیگه‌ای همچین ضمانت‌نامه‌ای داده نشده، فقط این‌جا این‌جوری هست.
حالا من باید مناسب این دستگاه آماده بشم، اون آمادگی چیه؟ ببینید همه‌ی این سر‌ و صداها، پرچم‌ها، صحبت‌های من و مداحی درست، اما باید چی از توش در بیاد؟ «أنا قتیل العبرات»! خدا می‌خواد اشک ببینه و اگه خدا این اشک رو ببینه و بپذیره، بارمون رو بستیم.
حالا این گریه به چی بند است؟ گریه اختیاری نیست، گریه یه بغض بسته است، یه سنخیت است، یعنی من مصیبت‌زده‌ی امام حسین-علیه‌السلام- بشم. مثلا وقتی کسی از دنیا می‌ره، ما تسلیت عرض می‌کنیم و می‌گیم ما رو تو غم خودتون شریک بدونید، چرا این رو می‌گیم؟ چون اون شخص، هم سنخ من هست، ولی من با حسین-علیه‌السلام- چه سنخیتی دارم که بخوام مصیبت‌زده‌ی حضرت بشم؟ در زمینه‌ی علم، امام کجا من کجا؟! در مقام عمل، من کجا امام کجا؟! در خلق، امام کجا من کجا؟! در اعتقاد، امام کجا من کجا؟! در پاکی و نماز، امام کجا من کجا؟! ما در هیچ کجا این سنخیت رو نداریم، اما اگه برای حسین-علیه‌السلام- گریه کنیم، خدای متعال اون سنخیت رو بهمون می‌ده.
ص۲
م سلیمانی: یه مثال براتون بزنم؛ ببینید مثلا یه نفر، عزیزی رو از دست داده و یه مجلس ختم غریبانه هم گرفته و کسی هم خیلی اون رو نمی‌شناسه، ولی اون در فلان مسجد اعلام مجلس ختم کرده و دم در ایستاده و منتظر هست که کسی می‌یاد یا نه. یه‌دفعه می‌بینه شما پیداتون شد، این شخص دیگه شما رو فراموش نمی‌کنه، چرا؟ چون شما خیلی جای حساسی اومدی، شما تو مجلس ختم عزیزش شرکت کردی.
جریان عزاداری امام حسین-علیه‌السلام- مثل این هست. غریب مادر، حسین-علیه‌السلام- است. عزیز مادر، حسین-علیه‌السلام- است.
همه رفتن تا حسین-علیه‌السلام- رو بزنن، اما حالا شما اومدید براش گریه می‌کنید. زینب-سلام‌الله‌علیها- دستاش رو روی سرش گذاشته و می‌گه «وَیْحَکُمْ اَما فیکُمْ مُسْلِمْ» «وای بر شما آیا در میان شما (یک) مسلمان نیست؟» یه مسلمان نیست که بیاد بگه این‌جوری نیزه نزن، این‌جوری به حسین-علیه‌السلام- سنگ نزن! جریان چیه؟ چرا ما انتخاب شدیم؟ این مال حلال‌زادگی ماست، این مال مادرامون هست، مال ولایتی هست که این‌ها برامون حفظ کردند.
عزیز من، قدر این لباس سیاه رو بدون، رفتی خونه اون رو در بیاری، اول یه بوسه‌ به این لباس بزن که لباس نوکری تنت کردن. خدا به یه چیز ساده راضی شده و قبول کرده. خدا این‌جوری هست؛ یه امر سخت داره، یه امر آسون داره.
«یابْنَ شَبِيبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِياً لِشَيْ‏ءٍ فَابْكِ لِلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع) فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ…»
«اى پسر شبيب اگر براى چيزى گريه خواهى كرد براى حسين-علیه‌السّلام- گريه كن كه چون گوسفند سرش را بريدند و هجده نفر از خاندانش با او كشته شدند كه روى زمين مانندى نداشتند…» (بحارالأنوار/ ج ۴۴/ ص ۲)

امام رضا-علیه‌السلام- فرمود: اباصلت، اون صندوق رو بیار، پرسید: آقا چی توی این صندوق است؟ حضرت فرمود: پدرم کتیبه‌های محرم رو توی این صندوق می‌ذاشت، اون‌ رو بیار تا کتیبه‌ها رو بزنیم.
ما منزل‌مون که روضه می‌گرفتیم، یکی از آقایون مراجع تشریف آوردند، ایشون کتیبه‌ها رو از اول شروع کرد به بوسیدن و هی اون‌ها رو به چشماش و صورتش می‌کشید و گریه می‌کرد، بعد ایشون خداحافظی کرد، گفتم: آقا، کجا؟! ما هنوز جلسه‌مون شروع نشده! ایشون فرمود: من از همین کتیبه‌ها بهره‌ام رو گرفتم و خداحافظی کرد و رفت.
آقای بروجردی-رحمه‌الله‌علیه‌- چشم‌هاشون ضعیف شده بود، می‌یاد دم در می‌بینه عزادارها گِل زدند، با اعتقاد از این گل‌ها برمی‌داره و به چشم‌شون می‌زنه و چشم‌هاشون خوب می‌شه، ببینید با اعتقاد این کار رو انجام می‌ده! ما یه جو اعتقاد می‌خوایم.
آقای شبیری زنجانی نقل داستان می‌کنه و می‌گه: آیه‌الله خویی فرمودند: خانم‌شون تو خونه روضه‌ی زنونه گرفته بود، خونه‌شون کوچیک بود، لذا به‌خاطر روضه، درس و بحث ایشون یه مقدار کم شده بود، (می‌دونید که آقایون مراجع به درس و بحث‌شون خیلی اهمیت می‌دن) آقای خویی از این قضیه ناراحت بود و دیگه نتونست این ناراحتی‌اش رو تحمل کنه، به خانمش گفت: این جلسه و روضه رو تعطیل کنید، من درسم مهم‌تره! آقای زنجانی می‌گه: ایشون روضه رو تعطیل کرد و خانم‌شون هم قبول کرد روضه تعطیل بشه و دیگه تو خونه روضه نداشتن. آیه‌الله خویی فرمود: بعد از اون من یه چشم دردی گرفتم که با هیچی خوب نشد، یه‌دفعه فهمیدم که این چشم درد من مال روضه‌ای هست که تعطیل کردم. به حاج‌ خانم گفتم دوباره روضه رو شروع کنید و دوباره تو خونه روضه خوندیم. شب خواب امام حسین-علیه‌السلام- رو دیدم که فرمود: آقای سید ابوالقاسم خویی نزدیک بود که ما کورت کنیم، شانس آوردی روضه رو برقرار کردی، و الا چشمت رو ازت می‌گرفتیم، با روضه‌ی ما شوخی نکن!
ببین امام چی می‌گه؟ می‌گه جریان محرم به سر و سینه زدن است.
منزل آقای بهجت-رحمه‌الله‌علیه- روضه بود، من دیدم ایشون
وقتی اسم زینب-سلام‌الله‌علیها- می‌یاد، تو اون سن و سال می‌ایسته و می‌گه: اسم زینب-سلام‌الله‌علیها- که می‌یاد نمی‌شه نشست و عزاداری کرد، باید ایستاد.
ببینید ماها تو نماز باید اشک بریزیم تا نماز، بشه نماز، ولی اصلا تو نماز اشک ما می‌یاد؟ نه. تازه خدا کنه حواس‌مون جمع باشه چی خوندیم، حواس‌مون هم جمع نیست؛ حواس این‌ور و اون‌ور می‌ره. قلب رو مگه می‌شه جمعش کرد؟!
میرزایی شیرازی قبل از این‌که نماز رو شروع کنه می‌گفت: «صلی‌الله‌ علیک‌ یا اباعبدالله»، می‌پرسن آقا شما مرجع تقلید هستی، الان کجا وارد شده قبل از تکبیرة الاحرام بگی «صلی‌الله‌ علیک‌ یا اباعبدالله»؟ میرزا می‌گه این قلب جمع نمی‌شه، مگه این‌که یه «صلی‌الله علیک یا ابا عبدالله» بگی، اگه نگی قلب، قلب نمی‌شه!
خدا اشک رو برای کلمه‌ی حسین-علیه‌السلام- گذاشته. امام حسن-علیه‌السلام- هم وقتی می‌گه حسین، گریه می‌کنه. فاطمه-سلام‌الله‌علیها- هم وقتی می‌گه حسین، گریه می‌کنه. پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- هم همین‌طور، وقتی می‌گه حسین، گریه می‌کنه.
امام صادق-علیه‌السلام- می‌فرماید: پدرم امام باقر-علیه‌السلام- فرمود: بعد از من تا ده سال در منا روضه بگیرید، بگید حسین، حسین، …
«بُنیّ قتلوک ذبحوک و من الماء منعوک» شب اول محرم است و می‌خوایم بارمون رو ببندیم؛ «أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده.»
«أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ،
سلام بر آن گونه‌ی خاک آلوده» (زیارت ناحیه‌ی مقدسه)
شما از این دستگاه دارید آبرو می‌گیرید.
رفقا همین امشب که شب اول محرم است، خدا با پیراهن خونین حسین-علیه‌السلام- اعلام عزا کرد، به جبرئیل گفت: این لباس رو آویزون کن، بچه شیعه‌ها کدوم لباس؟ همون لباسی که اسب‌ها رو روش دواندند، خاک رو با خون مخلوط کردند.
امام حسین-علیه‌السلام- از عرش به سه گروه نگاه می‌کنه؛ به اصحابش نگاه می‌کنه، به مسلم بن عوسجه داره نگاه می‌کنه، به حبیب داره نگاه می‌کنه، به حر داره نگاه می‌کنه، به زهیر داره نگاه می‌کنه. دیگه به کی نگاه می‌کنه؟ به زوارش داره نگاه می‌کنه. دیگه به کی نگاه می‌کنه؟ به شما، به گریه‌کناش داره نگاه می‌کنه. می‌دونین نگاه یعنی چی؟ یعنی نگاه رحمت، یعنی شما حسینی شدین.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیأت رزمندگان کرج؛ نورالشهداء؛ محرم ۱۴۴۲؛ ۹۹/۵/۳۰