qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

شناخت امام زمان-علیه‌السلام-

خداوند متعال عالم هستی رو بدون هیچ خلل و خطا و اشتباهی خلق کرده.
دین نمی‌خواد که یه آدم مذهبی، ساده‌لوح باشه.
همه‌ی امور رو خدا اداره می‌کنه.
دین حساب و کتاب داره. من باید چهارچوب و شرایط دین رو قبول کنم. من اگه اون استاندارد دین رو قبول کنم، دیگه دادوبیداد و سروصدا نمی‌خواد.
خدا اعمال ما رو با با امام زمان-علیه‌السلام- قرار داده و حضرت دستش پُره، از ثواب اعمالش به ما می‌بخشه.
در همه‌ی عالم وجود، همه‌کاره امام زمان-علیه‌السلام- است.
ساعت به ساعت به معرفتتون اضافه کنید.
در حالتی که همه چیز ردیفه، دنبال امام زمان-علیه‌السلام- بگرد، نه فقط توی مشکلات!

«أعوذُبِاللّهِ‌مِنَ‌الشَّیطانِ‌الْرَّجیم
بِسْمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمنِ‌الرَّحِيمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا وَ حَبِيبُ قُلُوبِنَا أباألقاسِمِ المُصْطَفیٰ مُحَمَّد وَ عَلی آلِهِ الطَیِّبینَ الطَّاهِرِين ألمَعصومین وَ لَعنةُ اللهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینِ مِنَ الان إلی قیامِ یَومِ الدّین»
«اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَ اَهْلَهُ وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَ اَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ اِلى طاعَتِکَ وَ الْقادَةِ اِلى سَبیلِکَ وَ تَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ»
صلواتی برای امام عصر-علیه‌السلام- مرحمت کنید.

ببینید ما این صحبت رو مطرح کردیم که این‌طوری نیست ما بر اساس یه رفتار کور و نا‌شناخته، یه خروجی روشن، شفاف و با ارزش برامون اتفاق بیفته، به خصوص شماها نسلی هستید که دارید جریانات رو منطقی دنبال می‌کنید. الان دوران اینترنت و دیجیتال و این حرف‌هاست، لذا از شما پذیرفته نیست که بگید من در دین‌داری هرطور عمل کنم و امورم فلان بشه؛ چون دینه دیگه! خدا هست، ائمه و اهل‌بیت-علیهم‌السلام- هستند و امور رو خودشون درست می‌کنند، کج و کوله‌ها رو میزون می‌کنند، نه، این‌طوری نیست! خدای متعال عالم هستی رو بدون هیچ خلل و فُرج و اشتباه و خطایی خلق کرده، شما در خلقت سیب، انار، پرتقال یا خیار سستی نمی‌بینید، می‌بینید خیار واقعا همون خیاره، سیب همون سیبه. اون‌وقت شما بیای بپذیری و بگی که توی دین‌داری دیگه هر چی شد، خودشون درست می‌کنند! شما بیاید ببینید که در ریزِ هر دستور چه‌قدر شرایط و قیود وجود داره! مثلا ببینید در مساله‌ی حج وقتی شما وارد مکه می‌شید، حدود بیست و هفت تا کار برای شما تعریف شده که نباید انجام بدید؛ مثلا وقتی مُحرم هستید، دیگه نباید به آینه نگاه کنید، می‌گیم این برای چیه؟! حجّه دیگه، قراره بریم دور خونه‌ی خدا بچرخیم که داریم می‌چرخیم، اما وقتی شما دیدید بیست و هفت تا قید برات می‌ذاره، داره می‌گه حج یعنی این! بعد در هر کدوم از این قیدها، چند مساله وجود داره؛ مثلا این احرامی که الان تنت هست، باید خمسش رو داده باشی، این پولی که الان برای حج آوردی، باید حلال باشه.
می‌گه خدایا! تو از ما حج می‌خوای، دوست داری شلوغ باشه، ما هم می‌خوایم شلوغش کنیم دیگه! بگیم مسلمون‌ها زیادند، خب با این همه قید نمی‌شه که شلوغ باشه، دیگه خلوت می‌شه! ما الان جمهوری اسلامی رو داریم با بیست تا امرِ انجام نده، نکن، اداره می‌کنیم. اگه ما این بیست تا منع رو برداریم، اصلا دیگه جمهوری اسلامی هیچ انرژی و نیرویی نداره! الان نباید مشروب بخورند، نباید بی‌حجابی باشه، این نباید باشه، اون نباید باشه، ما با این بیست تا منع، داریم حکومت می‌کنیم. اون آقا اومد گفت ما جمهوری اسلامی رو ساقط می‌کنیم، گفتند بسم‌الله شما بفرما بیا، ما شصت هزار تا کشته دادیم و نظام شاهنشاهی رو ساقط کردیم، شما مرد باش شش هزار تا کشته بده، بیا از ما حکومت رو بگیر!
پس من اگه اومدم در قانون دین، دیگه حواسم رو جمع کنم، نیام دلم رو خوش کنم بگم فلان کار رو انجام دادم، دیگه حله! دو تا سینه زدم، دو تا گریه کردم دیگه تمومه! بعد که درست نشد بگم امام حسین-علیه‌السلام- چرا؟! بابا امام حسین-علیه‌السلام- با تو برنامه داره، نمی‌خواد این‌جا با این‌ همه چیزهای پیچیده، کارت رو حل کنه.
یه چیز کوچیکش رو مثال بزنم: آقا دین نمی‌خواد یه آدم مذهبی، ساده‌لوح باشه؛ همین یکی‌اش رو شما بگیر، اون‌قدر بلا به سرت می‌یاره تا از ساده‌لوحی در بیای، نیای بری بی‌خود یه نفر رو انتخاب کنی، چهار سال نه فقط خودت رو، بلکه مردم رو به مشکل بندازی! بعد خودت می‌گی من یه‌جور تحمل می‌کنم، بابا شما با این انتخابت مردم رو به مشکل انداختی، بعد هی می‌گی حق‌الناس، حق‌الناس! پس خدا می‌خواد من رو از ساده‌لوحی در بیاره.
یا الان این شانزده ساعت نخوردن، توش چیه؟ توی یه کلیپ نشون می‌داد می‌گفت این خانواده‌ی هندی، بتی که توی خونه‌شون درست کرده بودند رو تیکه تیکه کردند، می‌گفتند ما فکر می‌کردیم این بت تا حالا کاری انجام می‌داده. ببینید خدا هم صبرش زیاده، صبر می‌کنه مردم خودشون بفهمند. هزار و خورده‌ای سال صبر کرده تا بالاخره مردم بفهمند حق با علی-علیه‌السلام- است و بالاخره مردم می‌فهمند، خدا تعارف نداره! یه جوان باید بفهمه حق با باباشه، نه با خودش و مامانش که برعلیه اون لشکر‌کشی کردند. بابا رو بردند کنج، توی خونه هیچ‌کاره است! تلفن زنگ می‌زنه بابا برمی‌داره، می‌گه گوشی رو بده مامان، این‌قدر این بچه احمق شده. همون‌طور که خدا می‌خواد علی-علیه‌السلام- وسط باشه، خیمه‌دار باشه، توی خونه هم خدا می‌خواد بابا همه‌کاره باشه. همین بابایی که تو داری می‌گی مادرِ ازش بیشتر می‌فهمه، اگه مادرِ بیشتر می‌فهمه باید خرجِ بابا کنه؛ یعنی برای بابا آبرو درست کنه اگه راست می‌گه، نه خرجِ خودش کنه و به همه حالی کنه که من می‌فهمم! شما یه دونه خانواده بیار که مادرِ خونه که یه خانوم متفکر، خوب و عاقل هست، بتونه بدون بابا زندگی رو به نتیجه برسونه، یه دونه نام ببر. خدا این کار رو نمی‌کنه، نمی‌ذاره این انجام بشه، خدا با یه بابای بی‌عرضه کار رو جلو می‌بره، ولی با یه مادر باعرضه نمی‌ذاره کار جلو بره؛ چون اگه این برداشت بشه که مادر بدونِ این پدر، بدون این شوهری که هست می‌تونه کار رو پیش ببره، اون‌وقت همه این کار رو انجام می‌دادند، اگه همه این کار رو کردند، یعنی حرفِ خدا کنار رفته!
شما باید به بابا انتقال بدی که تو همه‌کاره هستی، تا تنبلی نکنه، زیر بار بمونه، ولی شما به بابا گفتید: نه، نه، این کار رو خودت کردی نتیجه‌اش این شد، اون کار رو خودت انجام دادی فلان شد، خب آخر سر بابا هم قبول می‌کنه کاری نمی‌تونه انجام بده و می‌گه چه‌قدر خوب، بذار کارها رو روی دوشش بندازم. می‌رسه به یه جایی که دیگه از یه سِنی نمی‌تونی اوضاع رو اداره کنی! خب خودت این کار رو کردی، چرا از اول این رو پذیرفتی؟ بابا هم می‌گه من هیچ‌کاره‌ام، همه چیز با شماست! پس این درست نیست که مادر یا فرزند مسئولیت به عهده بگیره، بله مشورت بهش بدید عیبی نداره، اما اون رو کنار نذارید. شما اصول کافی رو برید بخونید، خدای متعال می‌گه منِ خدا یه آدم بی‌دست و پا رو که اصلا فکر نداره، تحلیل نداره، یه آدمی که شما می‌گید چیزی حالی‌اش نیست، زندگی‌اش رو طوری می‌چرخونم، زندگی‌اش رو طوری درست می‌کنم که آدم‌های زرنگ، انگشت به دهن بمونند، بگن چه‌طوریه ما این همه می‌دُویم، این همه توی زندگی برنامه داریم، اما این‌ها به این قشنگی دارند زندگی می‌کنند! این رو خدا حالی می‌کنه و خدا از این دست بردار نیست؛ چون خدا باز می‌خواد بگه من اداره می‌کنم. الان شما جمهوری اسلامی رو ببینید چهل و خورده‌ای سال است که توی دنیا حجته! همه‌ی اون کشور‌هایی که زیر بار هر حماقتی رفتند، وقتی نگاه می‌کنند می‌بینند می‌شده، با ما قضایا شروع شد دیگه، مثل مصر. پس من بپذیرم دین حساب و کتاب داره، یه میلی‌ متر به یه نفر تقوا بده، با حساب و کتاب می‌ده. الان آقای بهجت-رحمةالله‌علیه- یه شبِ آقای بهجت شد یا چشم و ابرو‌هاش مشکی بود؟ یا گردنش رو کج کرد، صداش رو نازک کرد، یه دفعه شد عارف؟ نخیر! آقای بهجت-رحمةالله‌علیه‌- رو توی چرخ گوشت کردند و درآوردند تا آقای بهجت شده؛ یعنی تا عمق جانش بهش حالی کرده که من خدا هستم. عالم با امام زمان-علیه‌السلام- داره اداره می‌شه، حواست رو جمع کن!
به اذن خدا برگی از درخت نمی‌افته، اما برای من این یه داستانه، می‌گم برگی از درخت نمی‌افته یعنی چی؟ خب باد می‌زنه می‌افته دیگه! من این رو متوجه نیستم. الان روزیِ موجودات چه‌طوری بهشون می‌رسه؟ رزق پرنده‌ها چه‌طوری می‌رسه؟ یه نهنگ روزی دو تن باید غذا بخوره، چه‌طوری بهش می‌رسه؟ این ماهی‌ها کجا هستند؟ این پرنده باید غذای مخصوص بخوره، غذاش کجاست؟ این موجوداتی که در عمق سه هزار متریِ دریا هستند، چه‌طوری غذا بهشون می‌رسه؟ حالا می‌گیم ما یه تلفنِ همراه داریم به یه رستوران زنگ بزنیم، یه مادری هست کلفتیِ ما رو کنه، دیگه این موجودات چه‌طوری غذاشون می‌رسه؟! خدا عالم رو داره اداره می‌کنه، اداره‌ی خدا مثل خَلق خداست، چه‌طوری برات این چشم رو قرار داده که این‌قدر قشنگ داره می‌بینه؟ چه‌طوری با یه زبان این‌قدر داری حرف می‌زنی؟ چه‌طوری این قلب با این ضربان داره کار می‌کنه؟ خداست! من جای خودم رو پیدا کنم.
«يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا» «اى يحيى كتاب [خدا] را به جد و جهد بگير و از كودكى به او نبوت داديم» (سوره‌ی مریم/ آیه‌ی‌۱۲)
شما همین نمازت رو درست کنی، تمومه. ما الان نمازمون پا در هوا است، نماز نمی‌خونیم، نمازهامون الله بختکی است. هم تکبیرش، هم وضوش، هم رکوع، هم سجود و هم اخلاصش، به هم وَره! و الّا در روایت داریم که اگه کسی یه دو رکعتی نماز بخونه، بارش رو بسته، از ما یه دو رکعتی می‌خوان، این همه داریم نماز می‌‌خونیم که یه دونه دو رکعتی از اون‌ها دربیارند، اما هنوز درنیومده! وقتی اون دو رکعتی دربیاد، همون شب شما رو می‌کنند آقای بهجت-رحمةالله‌علیه-! اصلا گوشِت یه‌جور دیگه می‌شنوه، چشمت یه‌جور دیگه می‌بینه، افکارت یه‌جور دیگه می‌فهمه، نیت‌هات یه‌جور دیگه می‌شه، اراده‌ات یه اراده‌ی دیگه می‌شه؛ همه‌ی این‌ها رو خدا در جوهره‌ی نماز گذاشته.
الان من به شما بگم آقا! از لحاظ طبی این‌طوری بشین که ماهیچه‌ها اذیت نشن، به کلیه‌هات هم فشار نیاد، این‌ها چیزی نیست که! من همین‌قدر می‌فهمم. می‌گم آقا! این غذا رو بخور، بیشتر از این نمی‌گم، ولی خدا وقتی داره می‌گه شما نماز بخون، بفهم خدا دستور داده. این‌‌ همه کار رو می‌شد به من بگه انجام بده، اما گفت نماز بخون! خب نماز هم هفده رکعت بیشتر نیست، مگه سر و‌ ته‌اش چیه؟ یه تکبیرةالاحرامه، یه رکوع و سجود است، پس چه‌طور جواب نمی‌ده؟ چون اون نمازِ نیست! چه‌طور باغبان پرتقال رو با همون دستورِ انجام داد و شد پرتقال یا همون خیارِ شد خیار، سیبِ شد سیب، خب من هم اگه نمازم نماز باشه، می‌شه معراج مومن! می‌شه «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»!
رفقا! توی این چشم، شهوت نیست، توی این زبان، غضب نیست، توی این دست، خیانت و ظلم نیست، دست دست است. چرا چشم شهوت می‌شه؟ چون عقبه‌اش شده شهوت، شده نفس! نماز باید به حساب نفس برسه تا «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» بشه، و الّا توی چشم که این چیزها نیست! وقتی نماز «تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر» نشد، نمازِ نماز نشد، اون‌وقت حجابِ هم هیچی، حجاب نیست! درسته یه چادره، ولی توش عفت نیست؛ یعنی دوست داره با نا‌محرم خوش‌ و بش کنه. الان فرض کنید رفته مغازه‌ی آجیل فروشی، این آجیل‌ها هم با انواع مختلف به ردیف چیده شدند و تو چشم هستند دیگه، حالا صاحب مغازه هم داره اون پشت کارش رو انجام می‌ده، اون هم که بالاخره می‌خره، اما می‌گه حالا دو تا بندازیم ببینیم مزه‌ی این چه‌طوریه، مزه‌ی اون چه‌طوریه! اما یه مومن وقتی می‌ره، اصلا نگاه نمی‌کنه، می‌گه من نخریدم که، برای من اونی است که داره به من می‌فروشه، من حق ندارم از بقیه‌ی آجیل‌ها یه دونه هم بردارم و این کار رو نمی‌کنه.
پس من چهار‌چوب دین، شرایط دین رو قبول کنم، اصلا هم پیچیده نیست، یه مدتی آدم توجه کنه، پیدا می‌کنه؛ مثلا من به شما می‌گم دقت کن ببین چه چیزهایی مریضی‌ات رو بیشتر می‌کنه، می‌بینی تمام بیماری‌های کبدیِ شما برای تخم‌مرغ و کاکائو است، خب حذف کن! می‌بینی اگه این دو تا رو نخوری، حالت خوبه. اون کسی که فشار‌خون داره، دقت کنه ببینه موز می‌خوره، دو تا فشارش بالا می‌ره، چایی می‌خوره، سه تا بالا می‌ره، نوشابه می‌خوره، مینیمُمش پنج تا بالا می‌ره، خب متوجه می‌شه این چهار تا رو بخوره فشار‌خونش بیشتر می‌شه. رب گوجه می‌خوره می‌بینه ضربان قلبش می‌شه صد و پنجاه، دیگه نمی‌خوره، می‌فهمه. من هم همین دقت‌ها رو یه ذره توی نمازم داشته باشم، اما برعکس تا می‌خوام نماز بخونم، بسم‌الله‌ رو که می‌گم یاد هزار چیز می‌افتم! وضو رو سَرسَری می‌گیرم، نماز رو آخرِ وقت می‌خونم، اصلا بین نماز اول وقت تا آخر وقت فرقی نمی‌ذارم! یه موقع آقای بهجت-رحمةالله‌علیه- می‌فرمودند که نماز مثل لیمو شیرینه، لیمو شیرین رو تا قاچ کردی باید زود بخوری، و الّا تلخ می‌شه. نماز اول وقت هم همین‌طوریه؛ پس قواعد دین چیز پیچیده‌ای نیست، من اگه اون استانداردش رو قبول کنم، بپذیرم، دیگه خیلی سروصدا نمی‌خواد، خیلی دادوبیداد نمی‌خواد. خدا قرار داده برای من که با یه دو رکعت نماز، کارم حل بشه.
ببینید شما بچه‌ها برای این نسل هستید، این مطالب رو خیلی خوب می‌فهمید؛ مثلا الان چرا نافله گذاشتند؟ چون خدا می‌دونست که هر چه‌قدر هم دقت می‌کردی، باز هم یه چیزی از دستت درمی‌رفت و اون برکات رو پیدا نمی‌کردی، لذا خدا گفت نافله هم بخون تا برسی به این‌که حتی اهل نافله هم بشی. بفهمی غیر از این‌که نماز می‌خونی، نافله‌های نماز هم چه‌قدر خوب هستند، بفهمی چه‌قدر نوافل باعث می‌شه کار ما خوب انجام بشه! غسل جمعه نافله است، اگه شما توی یه هفته بد وضو گرفتی، بد غسل کردی، به خاطر غسل جمعه که انجام دادی، همه‌ی اون طهارت‌ها درست می‌شه؛ یعنی خدا نمی‌ذاره از دستت بره. حضرت فرمود اگه موقع نماز، شما تشهد رو خوب انجام بدی، خدا همه‌ی نماز رو با نیت خوب قبول می‌کنه. خب من برم به همین سمت، این رو پیدا کنم.
نکته‌ی آخر هم این‌که ما ولی داریم، امام زمان-علیه‌السلام- داریم، خدا اعمال ما رو با امام زمان-علیه‌السلام- قرار داده، حضرت دستش پُره. نمازهای امام زمان-علیه‌السلام- غیر از نماز‌های ما است، از نمازش به ما می‌بخشه، از نیت‌هاش به ما می‌بخشه، از ثواب اعمالش به ما می‌بخشه، خُلل و فُرج رو پر می‌کنه به شرط این‌که بتونیم امام زمان-علیه‌السلام- رو برای خودمون حفظ کنیم.
یه نکته‌ای دارم که امشب یه ذره بهش بپردازم؛ ما امام زمان-علیه‌السلام- رو زود از دست می‌دیم. ببینید امام زمان-علیه‌‌‌السلام- ولی، سرپرست، حجت و همه‌کاره است؛ یعنی این‌طوری من به شما طبق روایت بگم که هیچ امری در عالم، نه این عالم، نه همه‌ی عوالم وجود، بلکه عالم ملائکه، عالم کروبیّون، هر جای عوالم وجود، همه‌کاره امام زمان-علیه‌السلام- است، هر جایی! می‌گه من خونه‌ی امام صادق-علیه‌السلام- رفتم، دیدم که یه سوراخی گوشه‌ی خونه است، پرسیدم آقا این چیه؟ حضرت فرمود این محل آمدورفت ملائکه است که از عوالم وجود می‌یان سوالاتشون رو می‌پرسند و مشکلاتشون رو حل می‌کنند. حضرت فرمود فرشته‌ای اومده که توی آسمان پنجمه و اجازه می‌خواد که بره آسمان هفتم پیش برادرش، اومده از امام باقر-علیه‌السلام- اجازه بگیره!
حضرت فرمود پشت‌بام خونه‌ی معصوم-علیه‌السلام- عرش خداست، خب دیگه چی می‌مونه؟ همه چیز داره اون‌جا انجام می‌شه و شما اون رو پیدا کردید و اون امام زمان-علیه‌السلام- است.
ساعت به ساعت به معرفتتون اضافه کنید، ممکنه شما بگید غلو دارم می‌کنم، عیب نداره بگید، عقیده‌ام اینه، من خودم موفق نیستم، ولی دارم می‌گم ساعت به ساعت باید معرفتتون به امام زمان-علیه‌السلام- زیاد بشه، شناختی که دیروز از امام زمان-علیه‌السلام- داشتی، باید با امروز متفاوت باشه. دنبال کنید برید بگردید و به علمتون اضافه کنید، همین الان برید سرچ کنید معرفت به امام زمان، مقام امام زمان، کار‌های امام زمان، هر چی که فکر می‌کنید از این واژه‌ها استفاده کنید و شناختتون رو نسبت به امام زمان-علیه‌السلام- بالا ببرید؛ وقتی این کار رو انجام دادید، معرفت پیدا می‌کنید. احساس نکنید تنها هستید، آقای بهجت-رحمةالله‌علیه- داره نقل می‌کنه می‌گه یه آقا سیدحسن بود که وضع مالی‌ خوبی نداشت، چهل شبِ چهارشنبه برای حضرت عریضه نوشته و حالا شب چهلم است. می‌گه توی اتاق بودم صدایی شنیدم که می‌گفت آقا سیدحسن، بعد گفت آقا سیدحسن، پسر آقا سیدحسین، ما کِی شما رو تنها گذاشتیم؟ کِی کارهای شما رو رها کردیم؟ ما مواظب شما هستیم، ما از مشکلات شما خبر داریم، می‌گه همین حرف، من رو راحت کرد، دیگه اصلا احساس نکردم توی خونه‌ام کسری دارم.
رفقا! اگه این کار رو نکنیم، وحشت ما رو می‌گیره، اگه نتونیم خلع رو پر کنیم، وحشت به جاش می‌یاد؛ خدا این رو قرار داده، اگه نتونی این رو پر کنی که یه مونس داری، یه ناجی داری، وحشت شما رو می‌گیره.
«یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین» «ای آن که هنگام تنگی و دشواری کارها درهایی را می‌گشایی که در خیال و تصور هیچ کس نمی‌گنجد، بر محمّد و خاندان او درود فرست و بر تنگناها و امور دشوار (زندگی) من دری بگشای که خیال و تصور هیچ کس بدان نرسد»
ای کسی که وقتی که گره‌ها می‌افته و امور اون‌قدر تنگ می‌شه که هیچ اندیشه‌ای و هیچ فکری دیگه کاره‌ای نیست، منم کارم گیر افتاده، منم دیگه چاره‌ای نمی‌بینم، برای منم دری باز کن. ما الان توی مشکلات، امام زمان-علیه‌السلام- رو پیدا می‌کنیم، نه تنها ما، بلکه کفار هم امام زمان-علیه‌السلام- رو پیدا می‌کنند.
«فَإِذَا رَكِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُونَ» «[ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﺗﺎ ﺩﺭ ﺍﻣﻨﻴﺖ ﻭ ﺁﺳﺎیش‌اند، ﺑﺮ ﺁﻳﻴﻦ ﺷﺮک ﺗﻌﺼّﺐ ﺩﺍﺭﻧﺪ] ﭘﺲ ﺯﻣﺎنی‌‌ﻛﻪ ﺩﺭ کشتی ﺳﻮﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ [ﻭ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺩﺭﻳﺎ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺧﻄﺮﻧﺎک ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻣﻰﻛﻨﺪ] ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺣﺎلی‌ﻛﻪ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﺍﻭ [ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺷﺮکی] ﺧﺎﻟﺺ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ، ﻣﻰﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺳﻮی خشکی ﻧﺠﺎﺗﺸﺎﻥ ﻣﻰﺩﻫﻴﻢ، ﺑﻪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺁﻳﻴﻦ ﺷﺮک ﺭﻭی ﻣﻰﺁﻭﺭﻧﺪ» (سوره‌ی عنکبوت/ آیه‌ی ۶۵)
اما این مهم نیست که توی مشکلات امام رو پیدا می‌کنید، نکته این‌جا است که در حالت خوشی، امام زمان-علیه‌السلام- رو پیدا کنید، در حالتی‌که همه چیز ردیفه، دنبال امام زمان-علیه‌السلام- بگرد. سید‌بن‌طاووس-رحمة‌الله‌علیه- می‌گه اگه به اندازه‌ی یه لنگه کفشتون که گم شده، دنبال امام زمان-علیه‌السلام- می‌گشتید، حضرت رو پیدا می‌کردید، به اندازه‌ی لنگه کفشتون! الان من برم ببینم کفشم یه لنگه‌اش هست، یه لنگه‌اش نیست، همون لحظه چه حالی بهم دست می‌ده؟ اگه همون حال رو نسبت به نبودن امام زمان-علیه‌السلام- داشتید، حضرت رو پیدا می‌کردید.
پس من خودم رو ملامت می‌کنم به این‌که دستم خالی مونده. با این‌ همه امکانات که خدا برامون فرستاده، برامون اهل‌بیت-علیهم‌السلام- رو فرستاده، سفره به این پُررنگی پهنه، منم گرسنه کنار سفره نشستم، ولی می‌گم غذا کجاست؟ گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحب‌خانه چیست! خب یه چیزی بهش بگو، با امام زمانت حرف بزن. این‌همه با این و اون داری حرف می‌زنی، با امام زمانت هم حرف بزن، اصلا شکایت کن، بگو آقا این چه وضعیه، شما امام زمانی، ما هم رعیت شما، بگو آقا وضع ما رو بهتر کن. چرا این رو می‌گی؟ چون می‌دونی امام زمانت قدرت داره، چون می‌دونی امام زمان-علیه‌السلام- این کاره است. بگو امام زمان! مریض دارم، چشمم به شما است، به دل دکترها بنداز اون دارو اصلیِ رو پیدا کنند تموم بشه.
می‌گفت توی حرم حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- دیدم یه نفر هر روز یه ظرفی رو از آب پر می‌کنه با خودش می‌بره، سوال کردم این آبی که هر روز داری می‌بری چیه؟ گفت من بچه‌هام وقتی مریض می‌شن، می‌یام از شیر حیاط حرم حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- آب می‌برم و به بچه‌هام می‌دم.
آقای دکتر ریاض که فوق تخصص عفونی و رئیس بخش عفونی بیمارستان کامکار بود، ایشون دکترِ علما هم بود. ما وقتی که می‌خواستیم پیش ایشون بریم، یه مقدار زودتر می‌رفتیم که تا هنوز بیمارها نیومدند، وقت داشته باشیم یه خرده‌‌ هم بشینیم، اون روز دکتر ریاض گفت من امروز هنوز نماز امام زمانم رو نخوندم و رفت توی یه اتاقی نماز امام زمان-علیه‌السلام- رو خوند. ایشون هر روز این نماز رو می‌خوند و بعد می‌اومد ویزیت می‌کرد.
آقا فخر-رحمةالله‌علیه- به ما گفت: من امام رضا-علیه‌السلام- رو دیدم که توی مطب دکتر ریاض نشسته و منتظر ویزیت ایشون بودند، نه این‌که امام رضا-علیه‌السلام- مریض هستند، نه! می‌خوان بگن امام رضا-علیه‌السلام- به مطب ایشون اومده. ببینید یه پزشک که فوق تخصص هست این رو بفهمه، ولی من نفهمم که نماز امام زمان-علیه‌السلام- رو هر روز باید بخونم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هیأت رزمندگان کرج؛ نورالشهداء؛ ۱۴۰۰/۲/۱۰