۱۳۹۴ / ۱۰/ ۲۷بسماللهالرحمنالرحیم شاگرد:«اِلا طَیِبْ» جناب کلینی در باب ذنوب کافی این رو مطرح میکنه که حضرت فرمودند که گناهان همهاش شدیده؛ یعنی صغیر و کبیر نداره و سختترین گناهان اونی که گوشت و خون برش روییده شده؛ یعنی طرف عادت کرده. چرا «اَشَدُ اِنَهُ مَرحُومٌ وَ اِنَما مُعَذَبونْ» و این از اون گناهانی است که یا بخشیده میشه یا عذاب میشه؛ یعنی خدا دیگه «وَ َالْجَنَتُ لا یَغْوَلْ» و بهشت هم فقط انسان پاک داخلش میشه؛ یعنی حالا نمیتونه با این گناه داخل بهشت بشه که«نَبَتَ عَلیهِ لَه» استاد:حالا ما باید یه بحثی هم یادتون باشه مال گناه، ذنب. همین بحثهای مختلف که دربارهی گناه هست که گناه تا کجا هست، تا کجا گناه نیست، گناه چه عواقبی داره، چه آثاری داره، چه فایدهای داره. گاهی فایده داره، فایده داره گناه؟ کجاست؟ عجب رو بر میداره. یه جاست آره عجب رو برداشته چون گناه بالاتره. شاگرد:قال امیرالمؤمنین-علیهالسلام- «الکلامُ فی بِسابِکَ ما لَمْ تَتَکَلَم بِهْ، فاذا تکلمتَ بِهی سِرتَ فی بِسابِطر، فَاخزُون لِسانَکَ کما تَحزوُنُ ذهَبَکَ وَ وَرَقَکْ کَلَمَتْ سَلَمَتْ نِغبَتً وَ َجلَبَتْ نِغْمَ» این سخن در اختیار توست تا وقتی که تکلم به آن نکردی، اما زمانی که تکلم کردی تو در گرو و بند سخنت هستی.استاد:ببین هنوز هم حرف نزدیم اسمش سخن است، معلومه یه چیزی هست، یه واقعیتی داره. معلوم نیست. اون سخنه هر چی هست تحت لسان من است .شاگرد:نامفهوم نعمتها رو این جوری نگه دارید با حسن مجاورتش؛ یعنی هوای جوار نعمتها رو داشته باشید. استاد:ولی یخچالتون رو باز میکنید، باز نگذارید یخچال رو زود ببند هواش میره میسوزه، یکیش اینه!شاگرد و زیاد شدن نعمت رو این طوری طلب کنید با شکر بر اون نعمت. استاد: شکر یخچال یکیش اینه، موتورت رو، ماشینت رو بده سرویس کنند، نگذار روغنش سیاه بشه، این خسارت دوبله. شما وقتی که روغن ماشین اینطوری آبکی شد، قسمتهای دیگه ماشین هم صدمه میبینه، این روغنه سرپا است، این نسبت به اونچه که خسارت وارد میکنه هیچی نیست، شما اگه به موقع روغن ماشینت رو عوض بکنی قسمتهای دیگهی ماشینت خسارت نمیبینه، این میشه مجاورت به نعمت.شاگرد: و بدونید که نفس«َاقبِلُ شَئیٍ» اونچیزی که بهش عطا بشه و منع میکنه از چیزی که ازش منع کنن؛ یعنی اگه بهش عطا کنن این هم عطا میکنه.استاد:چند نفر از رفقا مسواکشون مرتب است؟ من به عنوان کسی که یه حقی به گردن شما دارم از الان واجب میکنم به رفقا که یه وعده حتما مسواک بزنند، حتما این کار رو بکنند. نخ دندان هم حساب نیست، مسواک! خمیر دندون بود که بود، اگه نبود با آب نمک. ببینید یه نعمت دیگه! شما الان در اختیارتون هست این نعمت رو حفظ کنید، کوتاهی نکنید در حقش، ولی این خیلی مهمه! نعمت است. وقتی شما نعمت رو رها کردی میره، وهیچی نمیمونه.شاگرد: نفس حالش اینجوریه که اگه بهش عطا کنن اون هم عطا میکنه. اقبال داره، اگه منع کنن به اون چیزی که منع شده اون هم منع میکنه، سخت میده.استاد: یعنی چی؟ ربطش به قبلش چی بود؟ شاگرد:حاجآقا ما خودمون که اون موقع این رو نوشتیم این تو ذهنم اومد که حسن مجاورت. حضرت میفرمايند: به مجاورین نعمت من نعمت بدید که مردم این جوری هستند، نفسها اینجوریند اگه به اونها عطا کنی اونها هم عطا میکنند اگه اونها رو منع کنی اونها هم منع میکنند.استاد: آخر عبارت رو بخونیدشاگرد:«و َعلموا اَنَ النَفسْ اَقْبَلُ شَئی لِما اُعْطیَتْ وَ اَمنِعُ شَئیٍ لِما مُنِعَتْ» استاد: خوبه؛ یعنی به اینکه اقبال داره دیگه! شاگرد: حاج آقا عادت میکنه نفس اون رو نمیخواد بگه؟ بدید قبول میکنه منعش هم کنید باز هم عادت میکنه. استاد: این هم یه چیز است. لازم نیست کس دیگهای باشه خودش.۱یا صاحب الزمان ادرکنی: شاگرد:روایت از امام هادی-علیهالسلام- هست «ُالْقوُا نَعَمْ وَ حُسْنَ مُجاوَرِتِها وَ التَمْثَلُ زیادَتِ فیها بِه شُکرَ عَلیهٰا وَ عَلَموُا اَنِّ لَمْ نَفْسَ اَقْبَلَ وَ شَئیٍ لِمٰا اُعْطیَتْ وَ َاما شَئیٍ لَمٰا مُنِعَتْ»استاد: یه معناش هم میتونه این باشه که نفس دوست داره هی بهش برسی دیگه! وقتی شما شکر کردید بهش میرسه، در این حالتی که نعمت بهش میرسه اقبال داره، چی باعث شد اقبال داره؟ نعمت! نعمت از کجا؟ شکر، که باعث زیادت شد؛ یعنی حضرت میگه هر نفسی این جوریه دوست داره بیشتر بهش برسه، ازش گرفته نشه هرکی باشه. خب، کی زیاد میشه؟ شکر. کی کم میشه؟ وقتی شکر نباشه، در این حالت حال آدم خوبه دیگه! چون نعمت داره مییاد. شما اگه الان کُلِر روشن نباشه، زاهد درجهی یک هم باشه معذبه! اون معنویتش دخالت در این نداره گرم است! اگه خنک بود نماز رو بهتر میخوند، پس اقبال نفس به اینه، کی این حاصل میشه؟ وقتی شکر کنی زیاد میشه.شاگرد: نامفهوم استاد:سخت بگیریم؟ ما سخت بگیریم؟ نه، ما برعکس میگیم، ما اصلا نمیگیم به نفس سخت بگیرید. آقا بهش کلک بزنید.شاگرد:ادامهی روایت اینه که «وَعْلَموُا اَنَّ الَنفْس اَقبَلَ شَئیً لَمٰا اُعْطیَتْ وَ اَمْنَعُ شَئیٍ لَماٰ سُئلَتْ»استاد:یعنی با شما همراهی نمیکنه؛ یعنی دیگه با تو نمییاد، وقتی نعمتها مییاد تا حرم هم الان مییاد. حالش خوبه تو کیفه میگه بریم حرم، ولی وقتی که نیومد هیچی دستش خالی بود رقبت به حرم هم نداره.شاگرد: بعد فرمودند «فَهبَلوُها عَلیٰ مَتیْیَتِه این نفس رو به یه مرکبی سوار کنید که «لا تُبتُوا اِذا رُکِبَتْ» وقتی میخواد سواری بده اون مرکب رو به نفس، حرکتش کند نیست «و لا تصبقوا اِذا تَقَدَمَ» وقتی هم که میخواد جلو بیفته، دیگه کسی از اون هم جلو نمیزنه.استاد: این حالت است دیگه رقبته! مثلا اینهایی که پر توفیق هستند، کارهای زیادی پشت سرهم دارن انجام میدند، نشاط داره. نعمتهای پشت سرهم اینجوریش میکنه. به یه مشکل که بخوره دیگه این کار رو نمیکنه، شاگرد:نامفهوم استاد:مییاد، ولی الان من یه چیز دیگه فهمیدم از این روایت که اینجا هم که خدا میگه شکر کنید، نعمت زیاد میشه باز توجهی به نفس ما داره که این رقبت پیدا کنه مشغول باشه از چیزی نیوفته. داره شیخ بهایی با اون آقا میرفتند این آقا گفتش که عجب زور و قدرتی و بازویی داره که آجر رو میاندازه شیخ گفت نه، این مال اون نیست روحش سرحاله، بعد هم حرف شیخ ثابت شد.استاد: الان ببنید توی زیارت عاشورا که رفقا تو واتساپ میگذارن، یا ختم قرآن اگه این توش یه تشویق حسابی باشه، نفسها عِوَض اون هدایا و تشویق زیارت عاشورا بیشتر میشه. الان این سه نفر رفتند مشهد، یا این کفشها، هدایا این خودبهخود اثر وضعی روی نفوس میگذاره. نفس است، نفس اصلا نه زاهد میشناسه، نه مجتهد میشناسه نفس است، مطالبات خودش رو داره، الان شما یه مجتهد هم گرسنهاش باشه نون بهش نرسه عصبانی میشه، حالا منتها اون عصبانیتش رو یه جور دیگه ولی هر دو عصبانی میشند. مراقب نفس باشید! برای اینکه مراقب نفس باشید شکر کنید که به نفس از طرف خدا خوراک زیاد برسه، هی شکر داشته باشید، هی نفس رو تیمار داری کنه، بهش برسه. ۲