توی گرسنگی حدی هست، شما یه پرس غذا یا نهایت دو سه تا، یا چهارتا، پنج تا بخورید، دیگه بیشتر که نمیتونی بخوری پنج تا پرس! خوبه که اینجوریه و حد داره، اگه حد نداشت، آدم میترکید ولی علم حد نداره، هی دلت میخواد،«رب زدنی علما» حالا این علمه، موضوعش که خداست. اصلاً «لا نهایه له» شما هر چی راجع به خدا هی میفهمی، بازم میگی بازم میفهمم، بازم تازه میفهمم، بازم تازه، این چقدر خوبه حد نداره! در مورد حجت خدا و موضوع ما با ائمه، موضوع یه شمع با خورشید هست. شمع با خورشید! یعنی شما هزاری هم عرض اندام کنی در مقابل یه شمعی و اون خورشیده، اون وقت شما اینجوری فکر نکن که مثلاً امام توئه، محدودش کنی به خودت نه! امام هستی است داره امر خدا رو نشون میده. امر خدا رو نشون میده باید همون قدر سعه داشته باشه و این هست.