qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

اهمیت حفظ حرمت

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مجری: در ادامه‌ی بحث جلسه‌ی قبل، اهمیت همسایه‌داری رو بفرمایید

حاج‌آقا: ما داریم یک مکتب جدید به دنیا معرفی می‌کنیم. یک مکتب واقعی، حقیقی، حقه، اثنی‌‌عشری و جعفری. بر اساس این مکتب که بیشترین حقایق تو دل این مکتب است و از طریق معصوم به ما رسیده، ما داریم به عالم الگو معرفی می‌کنیم. خیلی از مطالب به سادگی تو یک جریان زندگی قرار می‌گیره. زندگی رو قشنگ می‌کنه. بهره‌دهی رو بالا می‌بره. یه جریانی هم وارد زندگی می‌شه به عنوان سنت سیئه و بد، و زندگی رو متلاشی می‌کنه. خیلی راحت! به مرور زمان مثل یه موریانه می‌خوره. روایتی در انتهای برنامه‌ی قبل خدمت شما عرض شد، به این عنوان که عمران، آبادانی شهرها و زیاد شدن عمرها به همسایه‌داریه. این درسته؟ این چه ربطی داره؟!
همسایه‌داری یه سنت حسنه‌ است که تو دلش برکات زیادی داره، این‌قدر برکات داره! یکی از برکاتش اینه، که حالت راحتی به آدم می‌ده و انسان نمی‌خواد تنها باشه. پس ما یه مکتب داریم، یه جریان جدید که فراموش شده، این رو می‌خواهیم احیا کنیم.
بیاییم از این زاویه بگیم که همسایه داری کجای این جریان و مکتب جا داره و چه‌قدر اهمیت داره، اهمیتش چه‌قدره؟
قال الامام الباقر-علیه‌السلام- قال امیرالمؤمنین-علیه‌السلام- : «شِيعَتُنَا المُتَباذِلُونَ في وَلاَيتِنا، المُتَحابُّونَ في مَوَدَّتِنا المُتَزاوِرُونَ في إحياءِ أمرِنا، الذينَ إن غَضِبُوا لَم يَظلِمُوا، و إن رَضُوا لَم يُسرِفُوا، بَرَكَةٌ على مَن جاوَرُوا، سِلمٌ لِمَن خالَطُوا.»
امام على-عليه‌السلام- : شيعيان ما در راه ولايت ما به يكديگر بذل و بخشش مى‌كنند و در راه محبّت ما با يكديگر دوستى مى‌ورزند، براى زنده كردن امر (ولايت) ما با يكديگر ديدار مى‌كنند، همانان كه اگر خشمگين شوند، ستم نمى‌كنند و هرگاه خشنود شوند، زياده روى نمى‌كنند، براى همسايگان خود بركتند و با معاشران خويش به صلح و صفا رفتار مى‌كنند.
(کافی/ ج۲/ ص۲۳۶)

ببینید این‌جا:
«شِيعَتُنَا المُتَباذِلُونَ في وَلاَيتِنا»
شیعیان ما کسانی‌اند که در راه ولایت ما دارن قدم بر‌می‌دارن، بذل و بخشش می‌کنن، یعنی چی؟
یعنی اگر امیرالمؤمنین اون‌جا موفق نشد اهدافش رو پیاده کنه، اون اهداف که پاک نشد، بلکه از طریق معصوم بعدی، معصوم بعدی، معصوم بعدی…، منتقل شد. حالا شیعیان این رو به عهده گرفتن. قراره اون ولایته‌ رو نهادینه‌‌اش کنن.
«المُتَباذِلُون»، خب برای این کار چی‌کار می‌کنن؟ «المُتَحابُّونَ في مَوَدَّتِنا»
محبت شیعه بودن رو بین همدیگه زیاد می‌کنن، دوستی ما رو زیاد می‌کنند «المُتَزاوِرُونَ في إحياءِ أمرِنا»
ببینید مثلا یه جا یه بسته‌ی معیشتی می‌بره، خب تو دنیا نگاه می‌کنن دیگه، این‌ها خودشون ندارن، این بسته‌ی معیشتی چیه؟!
دارن اون مکتب رو معرفی می‌کنن.
اربعین چیه؟
چرا مجانی تو این مدت اون‌جا غذا داده می‌شه، ماساژ می‌دن پاها رو؟ موکب زدن، چایی می‌دن. تو این گرانی! تو این اوضاع و احوال؟
«المُتَحابُّونَ» دارن اون رو نشون می‌دن.
ببینید من الان به عنوان شیعه دارم عقبه‌ام رو تأييد می‌کنم، اگه یه جایی ایستگاه صلواتی زدم، «کونوا لنا زینا» این تابلوی، «و لاتکوا لنا شینا» تو همسایه‌داری زینت ما باشید. لذا باید همسایه بوی محبت اهل‌بیتی بودن رو از خونه‌ی شما بفهمه.
شما وقتی تمیز می‌کنی، جارو می‌کنی، شلنگ گرفتی کارها رو انجام می‌دی، جلوی در همسایه‌‌ات رو تمیز کردی، مکتب اهل‌بیت رو شما نشون دادی.
اگه کسی مجلس ختم گرفت و شما رفتی شرکت کردی، تکریم کردی، در حالی‌که شما نه دائی‌اش بودی، نه عموش، پس ما رو معرفی کردی، امام جعفر صادق رو معرفی کردی، ما اهل‌بیت رو!
حضرت فرمود ما دوست داریم یه جایی که هزار نفر جمعیته‌ و شما یه نفر از دوستان ما هستید، بگن این یه نفر تو این هزار نفر اوّله. نمی‌شه من بیام با حسین حسین فقط این رو حالی دیگران کنم. اون یه بخشی رو درست می‌کنه، البته بخش زیادی رو درست می‌کنه، ولی اگر منِ هیئتی با همسایه‌‌ام با مروت و با انصاف رفتار کنم. آخر شب که من از هیئت بر‌می‌گردم و همه خوابن، ماشینم رو چه جوری می‌یارم تو پارکینگ؟
این مهمه! مهمه!
من از یه پیرمرد یاد می‌کنم که کارگر بود، صبح‌ها با موتورش موقع اذان صبح می‌رفت مسجد تا نماز بخونه. موتورش رو داخل کوچه روشن نمی‌کرد، می‌رفت پونصد متر اون‌طرف‌تر روشن می‌کرد که خیابون بود، کوچه نبود، تا مبادا یه نفر بیدار بشه. این فهم شیعه است!
می‌فرمایند «في إحياءِ أمرِنا»، شما چه‌قدر تو زنده کردن امر اهل‌بیت کوشا بودی؟ بله ما زیاد مشهد رفتیم، ولی چه‌قدر اطرافیان از طریق ما امام رضا رو شناختن؟ از رفتار من؟ از پول قرض دادن من؟ از جواب تلفن من؟ از همسایه‌داری من؟ از عیادت مریض؟ از سلام کردن؟
اگه این رو دیدی بله این احیاء امر ماست. والا احیا امر ما نکردی.
«الذينَ» این‌ها کی هستند که می‌تونن این کار رو بکنن؟ «إن غَضِبُوا» ممکنه آدم غضب‌ناک بشه، هیچ عیبی نداره. «لَم يَظلِمُوا» تو غضب از حد عبور نمی‌کنن.
«و إن رَضُوا» اگه حالشون خوبه و مشنگ هستن، تو این حال مشنگی کسی رو اذیت نمی‌کنن.
«لَم يُسرِفُوا» گاهی می‌بینی طرف حالش خیلی خوبه پشت رول نشسته، غذاش رو هم خورده، خوابش هم کرده، حالا ویراژ می‌ده! این‌ها همه رو گفت تا بگه که «بَرَكَةٌ على مَن جاوَرُوا» برکت برای همسایه‌اش هست. این‌ها دوستان ما‌ هستند. «سِلمٌ لِمَن خالَطُوا» سِلم‌اند. همسایه هیچ احساس زحمتی از این نداره. می‌گه چه‌قدر خوبه یه همچین همسایه‌ای داریم.
احیاء امرشون همینه.
آگاهی مردم کمه. الان به مردم گفتن ماکارونی خوبه. خب طرفدارهای ماکارونی زیاد شد، آگاهی! هر موقع آگاهیم خوب شد و فهمیدم که واقعاً حیات من به اینه، لذا با یه چیز ساده‌ای همسایه‌ام رو نمی‌رنجونم.
البته من خودم رو عرض می‌کنم، من خودم رو رفوزه می‌دونم تو همسایه ‌داری! چون روایات رو نگاه می‌کنم، می‌بینم روفوزه‌ام و نتونستم. از همه‌ی کسانی که به نوعی همسایه‌ی من بودن عذر‌خواهی می‌کنم. این همسایه‌داری که این‌ها می‌خوان ما نمی‌تونیم، نتونستیم و نکردیم!

ببینید توجه‌ می‌خواد! فرض کنید تو خونه یه غذای خوش‌بو و خوش عطری پختم. توجه نداشتم این خانوم تو این خونه حامله بوده. نشستم خوردم کیفش رو هم کردم، ولی اون‌ها حسرت خوردن. خدا از من می‌پرسه، آقای الهی شما سرت تو روایات بوده، شما سرت تو مباحث بوده، شما چرا؟ همسایه‌ی شما از دست شما ناراحته به خاطر این، شما چرا؟ چرا شما بی‌توجهی کردی؟
آخه این عبارتی که از رسول خداست، کمر آدم رو می‌شکونه! حضرت می‌فرمایند که من فکر کردم همسایه ارث می‌بره.
حضرت داره چی می‌گه؟!
حضرت توجه به این معنا داره. می‌خوام بگم که شما باید بفهمی تو چه جایگاهی هستی.
پیامبر اکرم-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- فرمود: «اِنْ اَحْبَبْتُمْ اَنْ یُحِبَّکُمُ اللّهُ وَ رَسُولُهُ فَأَدُّوا اِذَا ائْتُمِنْتُمْ وَ اصْدَقُوا اِذا حَدَثْتُمْ وَ اَحْسِنُوا جِوارَ مَنْ جاوَرَکُمْ»
«اگر می‌خواهید خدا و پیامبرش-صلی‌الله‌علیه‌و‌-آله- شما را دوست بدارند، [سه کار انجام دهید:] چون امانت به شما می‌سپارند، وفا کنید و چون سخن می‌گویید، راست گویید و به همسایگان نیکی کنید.»(نهج الفصاحه/ ح ۵۵۴)
همسایه‌‌داری رو باید یاد بگیری.
خب اگه این درست باشه می‌شه «أَحْسِنوا جِوارَ مَنْ جاوَرَكُمْ؛» اگه می‌خواهی خدا دوستت داشته باشه، پیغمبر دوستت داشته باشه، وظیفه‌ات رو خوب انجام بده!
چه‌کار کنم؟
«أَحْسِنوا جِوارَ مَنْ جاوَرَكُمْ» ما می‌گیم جِوار!
الإمامُ عليٌّ-عليه‌السلام- :«حَرِيمُ المَسجدِ أربعونَ ذِراعا ، و الجِوارُ أربعـونَ دارا مِن أربعةِ جَوانِبِها»
امام على-عليه‌السلام-: حريم مسجد چهل ذراع است و تا چهل خانه از چهار طرف منزل همسايه به شمار مى آيند.»(الخصال/ ج۲۰/ ص۵۴۴ )
جوار چهل تا منزله، از چهار طرف باید مواظب چهل تا همسایه باشی.
به همین اندازه ما از برکاتش محرومیم. به همین اندازه صدماتش رو داریم تحمل می‌کنیم. به همین اندازه داریم هزینه می‌دیم.

من فرستنده هستم و همسایه گیرنده است، اگه رابطه‌ی همسایه با من خوب نیست به خاطر اینه که فرستنده ضعیف شده.
من با یه خانواده بیست سال رفت و آمد کردم تا حجابشون درست شد. وظیفه‌‌ی من یه چیز دیگه است. اون اصلا این چیزها رو نمی‌دونه. این آگاهی که من دارم اون نداره.
می‌دونی نذری چه‌قدر کلمه‌ی قشنگیه؟ من وقتی با یه کاسه با یه بسته غذا رفتم گفتم این نذریه او می‌پذیره.
جور دیگه شما نمی‌تونید، می‌شه بهش بگید شما فقیرید، من می‌خوام بهتون کمک کنم؟! نه!
نمی‌پذیره. ولی بگو نذریه، نذر امام رضاست. این رو از من قبول می‌کنه. ببینید اسلام چه‌کار کرده. دلم هم می‌خواد این غذا رو بگیرم‌، ولی از این ور هم مناعت طبع من اجازه نمی‌ده. گرسنه هم هستم‌، ولی روم نمی‌شه. ولی شما تا گفتی نذری امام رضاست، دیگه می‌فهمم مال شما نیست، مال امام رضاست، می‌گیرم. خب به این خوبی، به این قشنگی من می‌تونم این کار رو بکنم.

یه نکته‌ی دیگه هم بگم، به همین اندازه آدم‌ها مهم می‌شن. قاسم سلیمانی یه چهره‌ی منطقه‌ای داره، بعد جهانی شد، درست؟ آقای قاسم سلیمانی کرمانی بود، نهایت مال همون منطقه‌ی کرمان، نه همه‌ی شهرها‌ش‌! تو همون منطقه‌ی خودشون یه آدم مهم می‌شد. چه جوری فرا منطقه‌ای شد؟ چه حالتی بود؟
اون‌جوری فکر کرد، اون‌جوری همت کرد، اون‌جوری باور کرد. خب همین می‌شه!
الإمامُ عليٌّ-عليه‌السلام- : «سَلْ عَنِ الرَّفيقِ قَبلَ الطَّريقِ، و عنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ»
امام على-عليه‌السلام- : «پيش از سفر، از همسفر جويا شو، و پيش از [خريد ]خانه، ببين همسايه‌ات كيست.» (نهج البلاغة/كتاب۳۱)
داری مسافرت می‌ری ببین با کی می‌خوای بری؟ «و عنِ الجارِ قَبلَ الدّارِ»، می‌خواهی بری یه خونه بخری اجاره کنی، همسایه‌هات کی‌اند؟

ما تو یه منطقه‌ای ساکن شدیم معروف بود به منطقه‌ی یزدی‌ها. ببینید معروف بود به یزدی‌ها، بهترین آدم‌ها، خیلی این مهمه.
خب پس رابطه‌ها و جریانات ما رو سوق می‌ده و به یک آگاهی خوب می‌کشونه، من هم روی این قضیه سرمایه گذاری می‌کنم. رو چی؟ رو همسایه! رو همسایه سرمایه گذاری می‌کنم! یعنی چی؟
یعنی مثل یه تجارته، تجارت معنویه.
آقا، یه آقایی اومده تو یه مجتمع حسینیه ساخته با اون همه مجموعه، من ازش پرسیدم چه‌جوری این‌جا ای کار رو کردی؟
گفت آقا ما رفتیم کارهای شهرداری رو با همه‌ی اهالی مجتمع انجام دادیم و با هم ساختمانش رو ساختیم، این‌جا امن شد، یه حسینیه که همه همدیگه رو می‌بینیم. حالا یکی پیاز‌داغ درست می‌کنه، یکی بادمجون سرخ می‌کنه یکی فلان، یکی فلان، همه مشارکت دارن، یه جلسه‌ی روضه‌ی صد نفره برگزار می‌شه و همسایه‌های دیگه هم می‌یان. یه جلسه‌ی امام حسین هست که بچه‌ها تربیت می‌شن، گناه‌ها بخشيده می‌شه، روحیات عوض می‌شه، احياء امر اهل‌بیت-علیهم‌السلام- می‌شه.
پس با یه پایه‌ی قوی به نام همسایه‌داری من رسیدم به یه جایی که احیاء امر اهل‌بیت اتفاق افتاد. من دیگه چی می‌خواستم؟
خب این آگاهیه خیلی مهمه. خیلی از افراد می‌گن که آقا ما الان چه‌کار کنیم؟
خب همسایه‌داری کن! چهل تا همسایه. اصلاً برنامه بذار شما که آدم فعالی هستی، بسیجی هستی، حزب‌الهی هستی. به دستور پیغمبر عمل کن، با همسایه‌ها ارتباط برقرار کن، عجله هم نکن. بذار پنج سال بشه، یه طرح پنج ساله.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

رادیو معارف؛ برنامه‌ی گنج سعادت؛ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱