qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز115-112

فراز 115-112
«وَ هَبْ لِيَ التّطْهِيرَ مِنْ دَنَسِ الْعِصْيَانِ، وَ أَذْهِبْ عَنّي دَرَنَ الْخَطَايَا، وَ سَرْبِلْنِي بِسِرْبَالِ عَافِيَتِكَ، وَ رَدّنِي رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ، وَ جَلّلْنِي سَوَابِغَ نَعْمَائِكَ، وَ ظَاهِرْ لَدَيّ فَضْلَكَ وَ طَوْلَكَ» (112)
«و به من توفيق پاك شدن از ناپاكى گناه را عطا فرما و آلودگى خطا را از من دور كن و پيراهن سلامت و عافيت را بر من بپوشان‏ و رداى صحتت را بر تن من بينداز و مرا با نعمت‌هاى فراوانت دربر بگير و فضل و بخششت را يكى پس از ديگرى بر من نازل فرما.»
امام سجاد-علیه‌السلام- در قالب دعا به ما آموزش می‌دهد که چگونه با خدا سخن بگوییم.
«وَ هَب لِيَ التّطهِيرَ مِن دَنَسِ العِصيَانِ» اگر کسی عصیان را کنار گذاشت، استغفار هم کرد، آیا آثار آن معصیت هم در او از بین می‌رود؟ نه، باید بخواهیم که آثارش هم از بین برود.
«وَ أَذهِب عَنّي دَرَنَ الخَطَايَا» گرچه آتش‌سوزی تمام شده، اما همه چیز را دود فرا گرفته. باید از خدا بخواهیم آلودگی‌های گذشته را هم از وجود ما بردارد.
«وَ سَربِلنِي بِسِربَالِ عَافِيَتِكَ» بعد از این که دَنَس و دَرَن گناهان و خطاها از بین رفت، لباس عافیت، تمام وجود مرا بگیرد.
بعد از خطا، از خدا بخواهید دستتان را بگیرد، مثل حضرت آدم-علیه‌السلام- که خداوند او را انتخاب کرد «إصطَفی آدَم»(آل عمران/33)؛ مثل حضرت یونس-علیه‌السلام- که خداوند او را نجات داد «سُبْحَانَكَ إِنىّ‏ِ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِينَ*فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمّ‏ِ وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِينَ»(انبیاء/87و88)؛                                        خداوند برای نجات هم قانون گذاشته است: «مَن أتاکُم نَجی»(زیارت جامعه کبیره)
«وَ رَدّنِي رِدَاءَ مُعَافَاتِكَ» لباس عافیت، و روی آن رداء معافات بر من بپوشان.
«وَ جَلّلنِي سَوَابِغَ نَعمَائِكَ» دوباره روی آن یک عبایی از نعمت‌ها به ما بپوشانند.
«وَ ظَاهِر لَدَيّ فَضلَكَ وَ طَولَكَ» دیگر خدا بعد از این فضل خود را آشکار می‌کند؛ در نتیجه مؤمن هنوز دستش را بالا نیاورده، امورش سامان می‌گیرد، نسلش هدایت می‌شود و…
فقط درِ خانه‌ی اهلبیت-علیهم‌السلام- چنین چیزی ممکن است. شخصی که شقی بودنش امضاء شده، می‌تواند با گریه بر امام حسین-علیه‌السلام- سعید شود؛ هیچ جای دیگری چنین تحولی امکان ندارد.

«وَ أَيّدْنِي بِتَوْفِيقِكَ وَ تَسْدِيدِكَ، وَ أَعِنّي عَلَى صَالِحِ النّيّةِ، وَ مَرْضِيّ الْقَوْلِ، وَ مُسْتَحْسَنِ الْعَمَلِ، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى حَوْلِي وَ قُوّتِي دُونَ حَوْلِكَ وَ قُوّتِكَ» ( 113)
«و با توفيق و پشتيبانى خود مرا تأييد فرما و مرا در نيت شايسته و گفتار مورد رضايت و رفتار نيكو يارى كن‏ و مرا به جاى قدرت و توان خودت، به قدرت و توان خودم وامگذار.»

انسان باید به طور مدام برای خدا بندگی کند. در هر امری که می‌خواهد وارد و خارج شود، با خدا وارد و خارج شود. واسطه‌ی این ورود و خروج هم معصوم است. چیزی هم که شما را پیش معصوم می‌برد، عقل است. البته عقل تربیت شده‌ی خدایی، نه عقل تربیت نشده.
«وَ أَيّدنِي بِتَوفِيقِكَ وَ تَسدِيدِكَ» خدایا دست مرا با توفیق و راهنمایی خودت بگیر، مثل مادری که دست کودکش را می‌گیرد.
«وَ أَعِنّي عَلَى صَالِحِ النّيّةِ» خدایا کمکم کن که نیّتم را درست کنم، نیّت‌هایم بشود نیّت صالح.
«وَ مَرضِيّ القَولِ» گفتارم پسندیده شود.
«وَ مُستَحسَنِ العَمَلِ» و عملم زیباترین عمل باشد.
خدایا! با توفیق و راهنمایی تو، نیت و گفتارم عوض شود و یک عمل زیبا از آن حاصل شود.
«وَ لَا تَكِلنِي إِلَى حَولِي وَ قُوّتِي دُونَ حَولِكَ وَ قُوّتِكَ» خدایا! مرا به جای حول و قوّۀ خودت، به حول و قوّۀ خودم واگذار مکن.

«وَ لَا تُخْزِنِي يَوْمَ تَبْعَثُنِي لِلِقَائِكَ، وَ لَا تَفْضَحْنِي بَيْنَ يَدَيْ أَوْلِيَائِكَ، وَ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ، وَ لَا تُذْهِبْ عَنّي شُكْرَكَ، بَلْ أَلْزِمْنِيهِ فِي أَحْوَالِ السّهْوِ عِنْدَ غَفَلَاتِ الْجَاهِلِينَ لِ‏آلْائِكَ، وَ أَوْزِعْنِي أَنْ أُثْنِيَ بِمَا أَوْلَيْتَنِيهِ، وَ أَعْتَرِفَ بِمَا أَسْدَيْتَهُ إِلَيّ»(114)
«و روزى كه مرا براى ملاقات با خودت مبعوث مى‏كنى، خوارم مساز و در نزد دوستانت رسوايم مكن و ذكر خودت را از يادم مبر و شكرت را از من مگير، بلكه در آن هنگام كه جاهلان، نسبت به نعمت‌هايت در غفلت‏اند، مرا در حالات فراموشى، به شكر و سپاس خود ملتزم بدار و به من الهام كن كه بر آن‌چه به من در آن‌ها ولايت داده‏اى ثناى تو را بگويم و به نيكى‏هايى كه ابتدا در حق من انجام داده‏اى اعتراف كنم.»
«وَ لَا تُخزِنِي يَومَ تَبعَثُنِي لِلِقَائِكَ» خداوندا! زمانی که مرا برای ملاقات با خودت مبعوث می‏كنی، كه برای من روز مهمی است، کاری کن که در آن روز خوار نباشم و غبار معصيت در چهره‏ام نباشد.
«وَ لَا تَفضَحنِي بَينَ يَدَي أَولِيَائِكَ» خداوند! آبروی مرا در آخرت بین اولیای خود حفظ کن، همان‌گونه که در دنیا ستّار بودی. ستّاریّت تو باعث شد که مؤمنین مرا خوب فرض کنند، در صورتی که من آدم خوبی نبودم. من به ستّاریّت تو در آخرت محتاج‌ترم.
«وَ لَا تُنسِنِي ذِكرَكَ» ذكر و یاد خود را از یاد من مبر. دنيا ظرف غفلت است، انسان در حالت عادی غافل است، مگر اين‌كه به برکت اهلبیت-علیهم‌السلام- بستری فراهم شود که از این غفلت خارج شود.
«وَ لَا تُذهِب عَنّي شُكرَكَ» شکر کردن موجب رشد انسان است. یقین بدانید ناشکری بیش از معصیت انسان را زمین می‌زند. حضرت -علیه‌السلام) در روایت فرموده‌اند که عقوبتِ عدم شكر، سريع‌تر از عدم استغفار است. كسی كه شاكر خدا شد، رشد می‌کند و معرفتش بالا می‏رود. خداوند همه‌ی اين‌ها را در شكر مخفی كرده است به همین دلیل سوره‌ی حمد، مهمترين سوره است. همه‌ی كسانی كه به مقاماتی رسيدند بر اثر شكر رسیده‌اند. مثلا وقتی انسان بیماری را دیدیم شكر كنیم كه عافيت داریم، اگر پول داریم شكر كنیم كه فقير نيستیم و …
«بَل أَلزِمنِيهِ فِي أَحوَالِ السّهوِ عِندَ غَفَلَاتِ الجَاهِلِينَ لِآلائِكَ» انسانی که در غفلت است (این غفلت او در مقابل شکر است)، نعمات خدا را نمی‌بیند. از خدا بخواهیم آن زمان كه همه در غفلت به سر می‏برند، ما در غفلت به سر نبریم. برای تک تک نعمت‌هایمان خدا را شکر کنیم، مثلا برای تک تک اعضایمان.
هیچ‌وقت یک بلا را بزرگ نشمارید، اگر بلا را بزرگ شمردید با خداوند درگیر شده‌اید و خداوند برای این‌که ثابت کند این بلا بزرگ نیست، یک بلای بزرگ‌تر نازل می‌کند. این بلاها را کوچک بدانید. در روایت است که فقر به این دلیل است که فقیر از خداوند بخواهد و ثروت به این دلیل است که غنی خداوند را شکر کند.
«وَ أَوزِعنِي أَن أُثنِيَ بِمَا أَولَيتَنِيهِ» خداوندا! شکر تک تک نعمت‌هایی که به من دادی را به من ارزانی کن. أوزعنِي، وزع کردن، یعنی دانه دانه جدا کردن.
«وَ أَعتَرِفَ بِمَا أَسدَيتَهُ إِلَيّ» خداوندا! این نعمت را به من ارزانی کن که به نعمت‌هایت اعتراف کنم. به من نعمت دادی ولی من ناشکری کردم، سلامتی عنایت کردی، من ناشکری کردم و … خود را محاکمه کنیم.

«وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي إِلَيْكَ فَوْقَ رَغْبَةِ الرّاغِبِينَ، وَ حَمْدِي إِيّاكَ فَوْقَ حَمْدِ الْحَامِدِينَ‏‏»( 115)
«و رغبت من به سوى خودت را بالاتر از رغبت ديگران و شكر مرا نسبت به خودت، برتر از شكر ديگران قرار بده»
«وَ اجعَل رَغبَتِي إِلَيكَ فَوقَ رَغبَةِ الرّاغِبِينَ» چه زمانی این رغبت ایجاد می‌شود؟ وقتی شکر کنیم، اعتراف کنیم، رغبت و نشاط هم ایجاد می‌شود.
«وَ حَمدِي إِيّاكَ فَوقَ حَمدِ الحَامِدِينَ» کمک کن در شکر تو، من شاکرترین باشم.