qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

فراز21-19

فراز21-19
«هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِى اصْطَفَيْتَ، وَ مِلَّتِكَ الَّتِى ارْتَضَيْتَ، وَ سَبِيلِكَ الَّذِى سَهَّلْتَ، وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَديْكَ، وَ الْوُصُولَ إِلَى كَرَامَتِك.»(۱۹)
«ما را به دینت که آن را برگزیدی، هدایت کردی به آئینت که آن را پسندیدی و به راهت که پیمودن آن را هموار ساختی، و به طریقه‌ی تقرب به درگاهت، و به دستیابی به کرامت بصیرت دادی.»

(هَدَيْتَنَا لِدِينِكَ الَّذِى اصْطَفَيْتَ، وَ مِلَّتِكَ الَّتِى ارْتَضَيْتَ):
خدایا ما را به آن دینی که برگزیدی و آن امتی که از آن‌ها راضی شدی، هدایتمان کردی.
(وَ سَبِيلِكَ الَّذِى سَهَّلْتَ):
یک راه آسان جلوی پای ما گذاشتی و آن راه سخت را که در انبیاء گذشته بود، از ما برداشتی.

(وَ بَصَّرْتَنَا الزُّلْفَةَ لَدَيْكَ):
و چشم‌هایمان را به آن چیزی که ما را به تو نزدیک کند، باز کردی.
(وَ الْوُصُولَ إِلَى كَرَامَتِك):
و کاری کردی که ما با یک کار اندکی، با یک چیز ساده‌ای و یا یک عمل خالصانه‌ی کوچکی مقرب تو بشویم و قرب پیدا کنیم.

«اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوضِ شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِى اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ، وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ، وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ، وَ فَرَضْتَ فِيهِ مِنَ الصِّيَامِ، وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ، وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِى هِىَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.»( ۲۰ )
«بارخدایا، تو ماه رمضان را در زمره‌ی خالص‌ترین آن وظایف، و برگزیده‌ترین آن واجبات قرار دادی، ماهی که به دیگر ماه‌ها امتیاز دادی و از میان همه‌ی زمان‌ها و دوره‌ها آن را انتخاب فرمودی و آن را بر همه‌ی اوقات سال برگزیدی. از آن روی که قرآن و نور را در آن فرو فرستادی و ایمان را در آن چند برابر نمودی، روزه‌داری را در آن واجب ساختی و بندگان را در آن به قیام برای عبادت تشویق کردی و شب قدر خود را که از هزار ماه برتر است در آن تجلیل نمودی.»

(اللَّهُمَّ وَ أَنْتَ جَعَلْتَ مِنْ صَفَايَا تِلْكَ الْوَظَائِفِ، وَ خَصَائِصِ تِلْكَ الْفُرُوض):
خدایا، تو با گذاشتن ماه رمضان جلوى پای ما و قرار دادن واجبات باعث شدی آن برکات به ما برسد.
والا اگر خدا ماه رمضان را به ما معرفی نمی‌کرد، ما شب قدر را نمی‌فهمیدیم.
نمی‌فهمیدیم این زمانی که بعد از شعبان تا شوال است، رمضان نام دارد و چقدر مقدس است.
عید فطر را نمی‌فهمیدیم و این عید می‌آمد و می‌رفت .
مثل خیلی از کسانی که در همین کشور هستند و انگار نفهمیدند ماه رمضان آمده و شروع شده! نه سحری برایشان بود و نه افطاری! همین که خدا این ماه را حالی ما کرد و ما این ماه را فهمیدیم خیلی هست.

(شَهْرَ رَمَضَانَ الَّذِى اخْتَصَصْتَهُ مِنْ سَائِرِ الشُّهُورِ):
این ماه را از بقیه‌ی ماه‌ها جدا کردی و آن را ویژه ساختی و شد ( شهرالله) ( شهر رمضان) (شهر صیام) و در آن هدایت قرار دادی.

(وَ تَخَيَّرْتَهُ مِنْ جَمِيعِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ، وَ آثَرْتَهُ عَلَى كُلِّ أَوْقَاتِ السَّنَةِ ):
در همه‌ی زمان‌ها این را استثنا کردی و این زمان را برای ما معلوم کردی، به چی؟ چرا این ماه را جدا کردی و ویژه قرار دادی؟ مگر در این ماه چه چیزی هست؟

(بِمَا أَنْزَلْتَ فِيهِ مِنَ الْقُرْآنِ وَ النُّورِ):
در این ماه قرآن را نازل کردی و نشانه گذاشتی .
مثلا چرا می‌گوییم نیمه شعبان خیلی مهم است؟ چون امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- به دنیا آمده است!
نیمه شعبان خودش مهم است، بدون ولادت امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- هم مهم است.
خدا با ولادت امام زمان-عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف- نیمه شعبان را به ما معرفی کرد، که ما نیمه شعبان را مهم بدانیم
چون نیمه شعبان قبلش هم مهم بوده، این شب احیا دارد، نزول قرآن را در آن شب قرار داد که بگوید شب قدر است و
ما به برکت این بفهمیم .
یا قم با حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- که قم نشد، قم از ابتدا قم بود. حضرت معصومه-سلام‌الله‌علیها- که تشریف آوردند معلوم شد که این‌جا قم است، این نشانه شد، آدرس شد، پلاک شد. ما فهمیدیم که این‌جا قم است و عُش اهل‌بیت-علیهم‌السلام- است.

(وَ ضَاعَفْتَ فِيهِ مِنَ الْإِيمَانِ):
چه‌طور این ماه ویژه است؟
در این ماه به ایمان اضافه می‌شود.
یک آیه که می‌خواند یک ختم حساب می‌شود، وقتی یک آیه می‌شود یک ختم، پس همان‌قدر هم به ایمان اضافه می‌شود.
وقتی خوابیدن در این ماه می‌شود تسبیح، همان‌قدر هم به ایمان اضافه می‌شود. وقتی یک شب هزار ماه می‌شود، همان‌قدر هم به ایمان اضافه می‌شود.
هزار ماه یک نفر عبادت کند چقدر به ایمانش اضافه می‌شود؟
به برکت شب قدر که مردم بیدار ماندند به ایمانشان اضافه شد.

( وَ فَرَضْتَ فيه مِنََ الصِّيَامِ، وَ رَغَّبْتَ فِيهِ مِنَ الْقِيَامِ):
و مردم تشویق به این شدند که حرکت بکنند و کار عبادی انجام بدهند.
(وَ أَجْلَلْتَ فِيهِ مِنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِى هِىَ خَيْرٌ مِنْ أَلْف شَهر):
شبى را در این ماه قرار داد كه برابر با هزار ماه بشود.

«ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَمِ، وَ اصْطَفَيْتَنَا بِفَضْلِهِ دُونَ أَهْلِ الْمِلَلِ، فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ، وَ قُمْنَا بِعَوْنِكَ لَيْلَهُ، مُتَعَرِّضِينَ بِصِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ لِمَا عَرَّضْتَنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ، وَ تَسَبَّبْنَا إِلَيْهِ مِنْ مَثُوبَتِكَ، وَ أَنْتَ الْمَلِى ءُ بِمَا رُغِبَ فِيهِ إِلَيْكَ، الْجَوَادُ بِمَا سُئِلْتَ مِنْ فَضْلِكَ، الْقَرِيبُ إِلَى مَنْ حَاوَلَ قُرْبَكَ.»( ۲۱ )
«سپس ما را به واسطه‌ی این ماه بر سایر امت‌ها مقدم داشتی و ما را از میان ملت‌ها برگزیدی، پس به فرمان تو روز این ماه را روزه گرفتیم و به مدد تو در شب آن به عبادت تو برخاستیم و با روزه‌داری و قیام به عبادت در این ماه، خود را در معرض رحمتت که برای ما فراهم ساختی قرار دادیم و آن را وسیله‌ای برای دریافت ثواب تو ساختیم و خزانه‌ی تو پر است از آن‌چه بندگان به آن رغبت دارند و به آن‌چه از فضل تو درخواست شود بخشنده‌ای و به کسی که در تلاش برای تقرب به توست نزدیکی.»

(ثُمَّ آثَرْتَنَا بِهِ عَلَى سَائِرِ الْأُمَم):
این ماه را به ما داد و به همه‌ی امت‌ها نداد، چون خدا پیغمبر این امت را از همه‌ی پیغمبرها بیشتر دوست داشت به دوستی آن پیغمبر امتش را هم بهترین امت قرارداد.
لذا ما به خاطر پیغمبر-صلی‌الله‌علیه‌و‌آله- آبرو گرفتیم و به خاطر تک تک ائمه-علیهم‌السلام- به آبروی ما اضافه شد.
یک آبرو از علی-علیه‌السلام- گرفتیم، یک آبرو از زهرا-سلام‌الله- گرفتیم، یک آبرو از امام حسن-علیه‌السلام- گرفتیم، یک آبرو از امام حسین-علیه‌السلام- گرفتیم، یک آبرو از امام سجاد-علیه‌السلام- گرفتیم و … هی به آبرویمان اضافه شد.
اگر یک نفر که خودش دو مثقال آبرو دارد با یک دزد رفیق باشد همان دو مثقال آبرویش هم می‌رود! اما اگر کسی با یک مرجع تقلید رفت و آمد داشته باشد، دو مثقال آبرویش می‌شود یکی.
نقل می‌کنند که آقای بروجردی-رحمة‌الله- یک مقسم داشت که تقسیم شهریه می‌کرد و اخلاقش با طلبه‌ها خوب نبود؛ بد برخورد می‌کرد، هرچه به آقای بروجردی فشار آوردند او را بردارد، ایشان مقاومت می‌کرد و این موضوع را به عقب می‌انداخت تا این‌که بزرگان را فرستادند که چرا او را برکنار نمی‌کنید؟! آقای بروجردی فرمودند: این آقا وقتی آمد پیش من برای خودش دو مثقال آبرو داشت، حالا اگر بخواهم او را یک‌دفعه بردارم آن دو مثقال آبروی خودش هم از بین می‌رود و می‌گویند این چه جرمی داشته که آقا کنارش زده! و من می‌خواهم جوری او را بردارم که آن دو مثقال آبرویی که خودش قبل از این‌جا آمدن داشته از بین نرود.
مثلا شما اگر در حرم حضرت معصومه‌-سلام‌الله‌علیها- کفش جفت کنید به آبروی شما اضافه می‌شود یا در حرم امام رضا-علیه‌السلام- این کار را بکنید که دیگر خیلی… می‌بینی در خیابان دست به سینه به شما تعظیم می‌کنند، چرا؟ چون
کفش جفت کنه اینها خودشان صاحب آبرو هستند پیش خدا و آبرویشان منتقل می‌شود. ولی در حالت عادی اگر شغل آدم کفش جفت کردن باشد، طرف خیلی خجالت می‌کشد.
الان شما جمهوری اسلامی را ببینید تو دنیا آبرو دارد ولی
عربستان آبرو ندارد و یک آبروی ساختگی برای خودشان درست کرده بودند که این آبرو هم یک‌دفعه فرو ریخت!
خیلی مهم است آدم با آبرو زندگی کند. حضرت فرمود: پول خرج کنید که به آبرویتان اضافه شود. ولو سخاوتمند نیستی، چند جا تظاهر کن؛ به افراد پول بده که بگویند سخاوتمند است، نگویند خسیس است.
آدم خسیس ریاکارانه پول بدهد تا نگویند خسیس است، این مبارزه و کار خوب و مطلوبی است.
ولی می‌بینی طرف یک جا سر هزار تومان چانه‌ی بی‌خودی می‌زند، نه تنها آبروی خودش را می‌برد بلکه یک‌دفعه آبروی یک شهر می‌رود!
تمام شهر که این‌جوری نیستند، صد نفر رفتند توی فروشگاه و این‌جوری معامله کردند؛ الان آبروی آن شهر تو مکه و مدینه و کربلا رفته است! چون آن‌جا آدم‌های سخاوتمند دارد.
لذا خدای متعال به برکت این ماه به ما آبرو داد، و ما را جدا کرد.

(فَصُمْنَا بِأَمْرِكَ نَهَارَهُ):
با چی؟ با روزه‌ای که درماه رمضان بود، با قیام و عبادتی که در این ماه بود. حالا بعد از ماه رمضان هم آدم همین کار را بکند.
شما اگر در ماه رمضان قرآن زیاد خواندی و ایمان و آبرویتان زیاد شد حالا بعد ماه رمضان هم قرآن زیاد بخوانید.
خواجه نصیرالدین طوسی هر سه روز یک ختم قرآن می‌کرد.
حالا ما هر ماه یک ختم قرآن نداشته باشیم؟!!!
آن‌هایی که سواد ندارند یا در خواندن ضعیف‌اند از روی جزخوانی که صبح‌ها و از تلویزیون پخش می‌شود قرآن می‌خوانند و به این کار عادت پیدا کردند همین را بعد از ماه رمضان ادامه بدهند، قرآن بخوانند، انا انزلنا بخوانند.
اگر در ماه رمضان افطاری دادند بعد ماه رمضان هم سفره بیندازند، ناهار بدهند، شام بدهند، ساندویچ درست کنند به ده نفر بدهند.
اگر در ماه رمضان نمازها را اول وقت می‌خواندند حالا بعد ماه رمضان هم اول وقت بخوانند.
ما یک ماه و حدودا پانصد ساعت تمرین نخوردن، نیاشامیدن و حلال خوردن کردیم بعد از این ماه هم حرام نخوریم .
چطور ما توانستیم حلال را نخوریم با این‌که آب و غذا مال خودمان بود ولی نخوردیم! بعد از ماه رمضان هم کسی که حلال را ترک کرده حرام را هم راحت می‌تواند ترک کند.