qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

مبانی دینی


الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا ابا القاسم المصطفی محمّد
اللهم صل علی محمد وآل محمد و آل الطاهرین المعصومین المکرمین

اللهم العن ابا الشرور و اتباعه فی کل لحظة من الازل الی الابد بعدد ما احاط به علمک

اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک و القادة الی سبیلک و ترزقنا بها کرامة الدنیا و الاخرة
صلواتی برای امام زمان(علیه السلام) مرحمت بفرمایید.

ما باید الزاماتی را برای خودمان فراهم کنیم، چون وارد یک تشکیلات منسجم به نام دین شده‌ایم و باید خودمان را با آن انطباق دهیم. درست مثل اینکه وقتی ما رشته‌ی ورزشی مثل شنا را انتخاب می‌کنیم باید الزاماتی را یاد بگیریم تا در آن رشته‌ی ورزشی موفق شویم، چون شنا با کشتی و فوتبال متفاوت است. دین هم همین‌طور است. دین را مثل هوا در نظر بگیرید، هوا و اکسیژن در هر صورت ما را احاطه کرده است و بر ما محیط است. دین به هیچ‌وجه مزاحم زندگی ما نیست، یعنی اگر هزار دستور هم داشته باشد ما در حین اینکه زندگی می‌کنیم، آن هزار دستور را انجام می‌دهیم.
سر سفره‌ی غذا نشسته اید دین دستوراتی برای غذا خوردن دارد، این دستورات که مانع غذا خوردن نیست، حتی وقت غذا خوردن را هم کم و زیاد نمیکند، گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» قبل از شروع غذا! «فلینظر الانسان الی طعامه» نعمت خدا را نگاه کنید، به هر دانه‌ی برنج نگاه بیاندازید، انسان خوب است به غذایی که می‌خورد نگاه کند، بالاخره یک خلقت است خلقت یک سیب‌زمینی، خلقت یک کدو یا گوجه….. «فلینظر الانسان الی طعامه» وقتی اینطور نگاه کنید این نگاه در وجود انسان یک تغییر و معرفت ایجاد می‌کند. یا برای مثال موقع رفتن به توالت، دین دستوراتی دارد، خود شستن هم دستور دین است. مرد استبراء کند تا ادرار در مجراء نماند. در حین انعقاد نطفه «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید.
انسان در حالات مختلف الزاماتی را باید رعایت کند. هنگام آمدن به خیابان مراقب چشم باشد، در مهمانی مراقب زبان باشد، وقتی به نماز می‌ایستد مراقب قلب باشد. در یک محیط فکری مراقبت کند فکر او به سرقت نرود. وقتی در یک برنامه‌ی مالی وارد شد مراقب حلال و حرام باشد، وقتی در جایی خانه گرفت، مراقب همسایه باشد، اگر در جوار پدر و مادر بود، والدین را در نظر داشته باشد، اگر ازدواج کرد مسائلی را در نظر بگیرد…
پس دین در تمام لحظات زندگی ما دخالت دارد و جایی خالی از دین نیست. شما در حال اصلاح کردن هستید، دین در اینجا دستوراتی دارد، تیغ زدن خلاف دستور دین است، نمی‌توان شارب را آنقدر بلند کرد که به دهان برسد، نمی‌شود برای سیبیل آبخور ساخت! دستور دین است. مرد نمی‌تواند در آرایشگاه خود را شبیه زنان کند. زن نمی‌تواند لباس مردان را بپوشد مثلا کت شلوار بپوشد یا کمربند مردانه ببندد. زن، زن است. مرد هم نمی‌تواند لباس زنان را بپوشد. زن و مرد نمی‌توانند با هم اختلاط داشته باشند. توجه کنید دین چه گستره‌ی وسیعی دارد. این گستردگی را اگر من پذیرفتم و رعایت کردم می‌شود دین، نه یک گوشه‌ی دین را بگیریم و باقی را رها کنیم.
مثلا یک راننده بگوید من فقط می‌توانم دنده عوض کنم!! این که رانندگی نمی‌شود، راننده باید آیین نامه امتحان دهد و تابلوها را بشناسد؛ هر تابلو یک مفهومی دارد، اگر توجه نکند خطر و اگر توجه کند امنیت است، خیلی باسرعت در حال رانندگی است اما یک لحظه یک تابلو را می‌بیند متوجه می‌شود که الان چه کار انجام دهد. خط‌کشی اتوبان یا شطرنجی کردن قسمتی از اتوبان برای چیست؟! اینها هر کدام اگر رعایت نشود یک اتفاق رخ خواهد داد. دین هم همین‌طور است، الزامات دین را باید رعایت کرد، اگر می‌خواهیم باتقوا و خداشناس باشیم باید زیر بار الزامات دین برویم.
این نکته را نیز بدانیم که هیچکس از نگاه پروردگار مخفی نمیماند، حضرت خدیجه و نرجس خاتون را ببینید این دو زن اصلا در خانواده‌ی معصوم بزرگ نشده‌اند و جزئی از خانواده‌ی معصوم نیستند اما تنه به تنه‌ی معصوم می‌زنند، حضرت فرمود شمشیر علی و ثروت خدیجه کار اسلام را جلو برد، توجه کنید پیامبر(ص) و پول خدیجه و شمشیر علی(ع). یک زنی است که همه‌ی دقایق عقلانیت در و جودش نهادینه شده. نرجس خاتون هم همین‌طور است در حالی که مادر امام زمان(عج) اروپایی بودند. به حضرت خدیجه می‌گویند ملکه‌ی بطحا، از نوادگان عبدمناف است و نوه‌ی فاطمه است. وقتی به خانه‌ی پیامبر(ص) می‌آید اولین سوال‌اش از پیامبر(ص) این است که من نشانه‌ی پیامبری را در شانه‌ی شما ببینم، می‌خواهد ببیند راه را اشتباه نیامده است، سرمایه اش را به پای پیامبر ریخته است، این زرنگی است.
خیلی افراد سرمایه‌شان را هدر می‌دهند، یکی سرمایه اش را به پای امام حسین(ع) ریخته است و دائم خودش، همسرش و فرزندانش به کربلا می‌روند، سرمایه اش در کربلا هزینه می‌شود، در صحن فاطمه‌ی زهرا(س) خرج می‌شود. یک نفر هم مالش هدر می‌رود، برای بسته اینترنتی هزینه می‌شود، برای هیچ و پوچ خرج می‌شود. دائم کفش یا گوشی موبایل را عوض می‌کند. بعضی هم نه! سفره می‌اندازند، فامیل و آشنا را دعوت میکنند، صلحه‌رحم انجام میدهند، این سفره داری هزاران برکت دارد.
خدیجه به جایی رسید که هیچ ثروتی برای خودش نماند، اما چه با خودش برد؟! هر وقت جبرئیل خدمت پیامبر(ص) می‌رسید از طرف خدا سلام برای حضرت خدیجه می‌آورد: «من الله السلام و الیه السلام» این خیلی امر با عظمتی است. جبرائیل است، پیامبر اکرم(ص) در حال بازگشتن از معراج هستند، عرض می‌کند یا رسول الله دارید می‌روید سلام من و خدا را به خدیجه برسانید. «من الله السلام». الان یک خانم نمی‌تواند اینطور باشد که از طرف خداوند به او سلام برسانند؟! والله می‌شود، به خدا قسم می‌تواند. اگر در همان قاعده‌ی هفت یا هشت کاری که زن می‌داند به عهده‌ دارد، همان وظایف را انجام دهد، می‌تواند. نماز طولانی نمی‌خواهد، عبادت آنچنانی از کسی نمی‌خواهند که شما فکر کنید لازم است شب تا صبح بیدار باشید و عارف شوید یا سکوت کنید و صحبت نکنید و گردن‌تان را کج کنید! نه اینطور نیست. این‌ها را به نام عرفان ساخته‌اند و به خورد ما داده‌اند.
ما تابع فقه‌ هستیم، نه عرفان! عرفانی که از فقه بیرون می آید درست است، که می‌شود حضرت امام! وارد سیاست هم شد، هیچ منافات هم نداشت. بعضی از بزرگان عرفان وقتی آقای بهجت رساله نوشت از ایشان فاصله گرفتند، گفتند ایشان عدول کرده از عرفان! استادش مرحوم فلان قائل نبود که ایشان این راه مرجعیت را بروند. این چیزها را به خورد ما داده‌اند و مقدمه‌ی آن هم صوفیه است که زمینه‌ی عرفان به آن شکل را درست کرد، در حالی که عرفان این ادا بازی‌ها و اذکار نیست که از زیر پل سید خندان عبور میکند، عرفان در فقه است، نه این کتبی که نوشته می‌شود: نشان از بی نشانها!! این ها راه نیست، عرفان فقط از درون فقه بیرون می‌آید.
در حرم امام رضا(ع) آن جمعیت بنشینند سر قبر فلانی یاسین بخوانند، راه طولانی تا زیارت امام رضا(ع) آمده ای ولی حالا کجا رفتی؟! آن بنده‌ی خدا هم اگر عمرش را گذاشت و زحمت کشید برای این بود که به امام رضا(ع) ارادت داشت. خیلی باید مواظب بود. فقه! فقه است، ادا بازی ندارد. حضرت امام را ببینید چقدر ساده نماز می‌خواند، یاد بگیریم! امام را خداوند در زمانِ ما الگو قرار داد، خیلی چیزها را امام جمع کرد.
سکوت!! سکوت یعنی چه؟! حضرت فرمود در نماز جماعت موقع حمد و سوره اگر صدای حمد و سوره‌ی امام جماعت را نشنوی و سکوت کنی مثل کار حیوان است، مومن سکوت ندارد، پیش خودش ذکر بگوید. وظیفه‌تان را انجام دهید، مادری که نیمه شب بلند میشود و فرزندش را عوض می‌کند گویی نمازشب خوانده است، ولی همان موقع اگر تسبیح را بردارد، خلاف رویه‌ی دین عمل کرده است! مادری که روزه گرفته در حالی که فرزندانش روزه نیستند و هنگام ظهر سفره‌ی ناهارش آماده نیست، این مادر به درد دین نمی‌خورد. زنی که چادر پوشید ولی آنچه برای مرد لازم است در خانه فراهم شود، تا به زن نامحرم نگاه نکند را در خانه مهیا نکرد، این از دین چیزی نفهمیده است. برخی خانم‌ها از این جلسه به آن جلسه، اینجا این حاج‌خانم جلسه است و آنجا دیگری!! یعنی چه؟! به زندگی‌ات برس! خدا رشدت را در همان چهار دیواری قرار داده است.
شما نمی‌خواهی! دروغ می‌گویی که دنبال قرب هستی، نمی‌خواهی چون دائم این طرف و آن طرف می‌روی. نشانه اش هم این است، اگر من اشتباه می‌گویم بیایید خلافش را ثابت کنید، ده سال است به این طرف و آن طرف میزنی ولی حیرت‌ات بیشتر شده! چه کنم چه کنم ات بیشتر شده! ولی اگر در خانه می‌نشستی و فقط به ضرورت بیرون می‌رفتی، به آن کمالی که میخواستی میرسیدی، مثلا معلمی باید بروی یا پزشک هستی و ضرورت است بروی، وظیفه ات است باید بروی مشکلی ندارد، برو؛ اما دوباره برگرد به خانه و حواست به بیرون نباشد.
حضرت خدیجه را خداشناسایی کرد همه چیز هم به او عطاء کرد از این بالاتر که جبرائیل هر بار که نازل می‌شد سلام خدا را می‌رساند. حضرت خدیجه چند سال پیش از دنیا رفته، پیامبر(ص) اصلا بشر زمینی نیست ولی دائم می‌گوید خدیجه! هر چند وقت یک بار گوسفند ذبح می‌کند برای فامیل‌های حضرت خدیجه می‌فرستد و می‌گوید خدیجه! اولین زنی بود که ایمان آورد، اولین فردی بود که ولایت علی(ع) را پذیرفت به پای پیامبر(س) در همه‌ی سختی ها ایستادگی کرد.
ما راه را گم نکنیم، هر چیزی به اندازه! الان در مورد شهدا می‌خواهیم صحبت کنیم اندازه را نگه داریم، راجع به هر چیزی می‌خواهیم صحبت کنیم اندازه را نگه داریم. وقتی اندازه را نگه داشتیم ترازِ همه چیز مناسب است.
اما اگر اندازه را ذره ای جابه جا کنیم، میزان به هم می‌ریزد. ما دنبال انجام وظیفه‌ایم. الان بزرگترین مشکل ما در قشر مذهبی این است که با رساله آشنا نیستند!! این بزرگترین ضربه‌ای است که به قشر مذهبی وارد می‌شود و خداوند هم اتفاقا فقط به رساله توجه دارد. خداوند می‌پرسد که شما طبق چه مبنایی در حال عمل کردن هستید؟ خانمی که ازدواج کردی‌ بر چه مبنایی بوده؟! احکام زناشویی و ایام طهارت و ناپاکی را می‌دانی، احکام غسل و … را می‌دانی؟اگر نمی‌دانی این شاکله فرو می‌ریزد! خداوند از ما مبانی دینی‌ را می‌خواهد، پناه ببریم به رساله، تانجام واجبات و ترک محرمات! البته واجب هم اگر توانایی‌اش باشد! مثلا الان ماه رمضان شد، روزه برای کسی واجب است که شرایطش را دارد، به بچه‌ها واجب نیست، به پیرها در صورتی که توانایی دارند واجب است، به مسافر واجب نیست، به مریض واجب نیست، به کسی که چشم‌هایش هر روز در حال ضعیف شدن است واجب نیست، حتی به کسی که احتمال ضرر میدهد واجب نیست! خدا روزه را نمی‌خواهد، خدا که زجر کشیدن بندگانش را نمی‌خواهد، خدا اطاعت از ما می‌خواهد! گاهی اطاعت در خوردن است، گاهی اطاعت در ترک است. محور اطاعت را در وجودمان شکل دهیم و خودمان را عادت بدهیم به اطاعت! پس انطباق در هر چیزی و هر جایی لازم است.
در هر زمینه‌ای باید ورود کنیم، به خصوص که الان وظیفه‌ی ما هم سنگین تر شده است، ببینید آقای پوتین هزار نیرو از ما خواسته است! از کشورهای دیگر هم آمده‌اند ما باید خودمان را برای یک جریان جهانی آماده کنیم، ببینید این آمریکا و انگلیس و…. همه فرو ریخته‌اند، این کشورها الان به زور خودشان را نگه داشته‌اند و نان به هم قرض می‌دهند. آن که ایستاده و ریشه دارد جمهوری اسلامی است، حرف برای گفتن دارد. ما الان حتی در آفریقا نیرو داریم! آن آقای زکزاکی در آفریقا یک نفر بود، در حالی که ما ده‌ها تن مثل ایشان را داریم! هزاران نفر آنجا در حال تربیت شدن هستند، هزاران نفر در کشورهای عربی در حال تربیت شدن هستند! ما شخصیت‌هایی مثل سید حسن نصرالله را در همه‌ی کشورها داریم، البته قرار نیست خودشان را معرفی کنند، به موقع خودشان را نشان خواهند داد. در هندوستان و پاکستان و کشورهای عربی در همه جای جهان هستند. فقط منتظرند. ما باید اینگونه فکر کنیم حرف داریم برای دنیا، باید خود را آماده کنیم و به قوانین اسلام مطلع باشیم.
در معاملات و رفت آمدها، در زندگی و… باید مبنای دین را نگه داریم، هیچ چیز نباید خارج از دین باشد و این را هم اصل برای خودمان قرار دهیم که هیچ‌کدام از ما برای خدا گم نیستیم و شناسایی شده ایم. این حسین آقا که پدرش علی هست و مادرش فاطمه خانم شناسایی شده است که به درد کدام قسمت دین میخورد و چه کار میتواند برای دین انجام دهد.
توجه کنید همان زمان که من و شما متولد شده‌ایم یک یهودی و ده‌ها یهودی متولد شده‌اند، ده ها سنی متولد شده اند، ده‌ها وهابی و بهایی و مسیحی متولد شده اند. پس من به عنوان یک بچه شیعه باید مرام خودم را در دنیا جلو ببرم، نباید آن بچه یهودی از من جلوتر باشد! من باید برنامه داشته باشم، برنامه هم خیلی ساده است، مثلا یک برنامه این باشد که قرآن را از اول تا آخر شروع کنید به خواندن، دائم بخوانید، پشت سر هم بروید تا آخر و برگردید، به معنای آن هم کاری نداشته باشید، قرآن را مرتب ختم کن و دوباره از اول شروع کن، تند تند هم بخوان، دوباره و چندباره بخوان، آنقدر بخوان تا کلمات قرآن در وجودت حک شود، بعد گاهی آرام می‌خوانی و کم کم یک سری از آیات سوره‌ها شما را جذب میکند، آن آیات را یادداشت کن! می‌شود دویست آیه!
دویست آیه در قرآن هست که تابلو هست: « و لو ان اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض»، «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» این آیات گیرا ست.
مفاتیح را ختم کنید همین‌طور مفاتیح را بخوانید تا آخر، خیلی هم با طمأنینه… روزی یک ربع وقت بگذار، ولی بگذار! اینطوری که به شما آدرس می‌دهم این شما را ریشه دار می‌کند! این کتابها سطحی است، خوب است اما سطح را جواب می‌دهد، اما این آدرس‌هایی که دادم عمق را جواب میدهد. مفاتیح را از اول بخوان تا آخر و کاری نداشته باش که ماه رمضان است یا ماه رجب، همیشه بخوان! یک برگه برای علامت میان مفاتیح بگذار و روزی ده صفحه بخوان.
رساله را هم از اول بخوان تا آخر این سه کتاب را، آنقدر دور بزن تا تسلطی در ذهنت ایجاد شود، عجله هم نکن یک مسئله، یک مسئله بخوان، بگذار پنج سال طول بکشد! روزی نیم صفحه! ولی بخوان! در کنارش صحیفه‌ی سجادیه هم وقت کردی بخوان، که آن هم جامع این‌هاست و اینها را به خوبی در وجودتان شکل می‌دهد. بعد لغات مشکل قرآن و مفاتیح را استخراج کن مثل یک دفترچه لغت درست کن. این کارها را انجام بده بعد با یکی از آقایان طلبه هم در ارتباط باش و بگو من این کارها را کردم، بقیه راه چیست؟ بعد آرام آرام قالب دینی پیدا می‌کنید، آن هم قالب دینی ماندگار نه سطحی! نه در حد یک منبر که شنیدیم و رفتیم، نه فقط کیف کردن و نعشه شدن، نه! عمیق.
وقتی در وجود شما شکل گرفت بعد می‌بین تسلط داری تا کسی حرفی زد یک آیه قرآن برایش می‌خوانی! آیه را هم ندانی، معنا را می‌دانی. وقتی کسی جایی آمد و صحبت کرد متوجه می‌شوی چه می‌گوید.
مثلا امروز آقای محمدی در تلویزیون داشت در مورد سحر صحبت می‌کرد، صحبت اینها را میفهمید، چندتا کارشناس در تلویزیون هستند که خیلی باید از آنها استفاده کرد یکی از آنها آقای محمدی است من ایشان را از سال شصت و یک می‌شناسم، خیلی عمیق مطالعه دارد، شما به عنوان یک کارشناس نمی‌توانی کسی را پیدا کنی که اینگونه توانایی سخن گفتن داشته باشد، اینطور افراد را باید در تلویزیون شناسایی کرد. باید سخنرانی شان را بنویسیم.
بر عکس بعضی از افراد هم هستند که فقط شعار می‌دهند البته آن هم خوب است! چون سخنران شعاری هم لازم است، ولی بعضی مثل آقای رفیعی عمیق صحبت می‌کنند وقتی سخنرانی آقای رفیعی را گوش می‌کنید یک درس است، یک کلاس است، یک مبنای دینی را در پنج شب به شما ارائه می‌دهد. عمیق می‌شود!
معلومات در وجودت پیوند میخورد، ریشه ای می‌شود بعد یک نیرویی را در وجود تو تشکیل می‌دهد که هم می‌توانی بفهمی هم بنویسی، یک کتاب بنویس به کسی هم عرضه کن و بگو من این کتاب را نوشته ام، یک ذوقی است که یک عده دارند و بعضی ندارند. شما دست به قلم هستی زود بنویس؛ خود کم بین نباش! برای دین موثر باش، برای همسن و سال خودت موثر باش، آقای چهارده ساله برای هم سن و سال خودت حرف داشته باش.
برای خودتان برنامه داشته باشید که اگر زمینه های دیگری فراهم شد و وقت بود با برنامه زندگی کنید، خانمِ من به برنامه‌ی من چه کار دارد! او هم باید برای خودش برنامه داشته باشد و برای خودش مطالعه کند، من در جاهای مختلف برنامه و کار دارم او هم باید برنامه داشته باشد تا این زمینه ها در وجود ما شکل بگیرد وقتی شکل گرفت آن ریشه‌های دینی هم بارور می‌شود و آن نتایج هم یکی پس از دیگری به دست می آید.