qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

۷۱۸* من می‌خواهم به شما بگویم، بروید کنار این گداها بنشینید، می‌ترسم. آدم باید گدایی را از اینها یاد بگیرد. ما گدای کاهل هستیم. آن گدا می‌آید به شیشه می‌زند و می‌گوید آقا این دستمال کاغذی است، شما همین جوری اخم کردی و فکر می‌‌کنی که رفت. بعد دوباره آن طرف‌تر می‌آید، می‌بیند خانمت نشسته و می‌داند او دل رحم‌تر است، بعد می‌بیند عقب ماشین بچه‌ات نشسته، دیگر باز می‌کنی و می‌گویی یک دستمال کاغذی بده. حالا ما راجع به یک مریضی‌مان چند بار در خانه خدا رفتیم، که خدایا مریضی من را شفا بده؟ چند بار؟