۴۵۱* نگذارید شیطان با یک امر فرعی شما را بازی دهد؛ امر اصلی نزد شماست و مجّانی همه چیز را به شما دادهاند.
۴۵۰* خدا آقا فخر را رحمت کند. ایشان میگفت وقتی که میخواهید بخوابید، ببینید سرمایهی شما چیست؟ سرمایه و موجودی شما امام زمان-عجلاللهتعالی- هست و شما هیچ کسری ندارید. ما باید معتقد باشیم که سرمایهی ما خدا و چهارده معصوم-علیهمالسلام- هستند، اگر قرار باشد که غصهی کسریها را بخوریم که دیگر کار تمام است.
۴۴۹* بعضی از حقوقها بابرکت و بعضی از آنها هم بیبرکت است. شهریهی طلبهها کم است ولی بابرکت است. من یک رفیق طلبه داشتم که بعد رفت مدیر چای گلستان شد، وقتی دوباره او را دیدم، گفت پول طلبگی که آنموقع به من میرسید خیلی بابرکت و شیرین بود تا الان که من مدیر چای […]
۴۴۸* انسان باید کار خودش را به خدا واگذار کند و چشمش به دست کسی نباشد. باید مطمئن باشد کسی نه تنها به او ضرری نمیزند بلکه نفعی هم به او نمیرساند، مگر اینکه خدا بخواهد.
۴۴۷* چرا خانههای ما بیبرکت است؟ چون درِ خانههای ما بستهاست! بهترین ظروف را داریم، ولی تا بهحال کسی در آنها غذا نخورده! بهترین سفره را داریم، ولی تا بهحال کسی در آن غذا نخورده! وقتی ما سفرهدار نیستیم و درِ خانهی ما بسته است، برکت هم در خانهی ما نیست.
۴۴۶* اگر ما حرص نزنیم، یا حداقل هر کس مواظب خانواده و اطرافیان خودش باشد؛ ما دیگر در جامعه به خانهی سالمندان، بهزیستی و کمیتهی امداد احتیاج نخواهیم داشت.
۴۴۵* سابق در مساجد یک کوزه میآوردند و میچرخاندند، یکعده پول میگذاشتند و یکعده برمیداشتند؛ دین یعنی این، نه اینکه شما یک چیز عجیب وغریب به نام بورس و بانک و تجارت درست کنید!
۴۴۴* نباید دین را پیچیده کنیم و آن را آسمانی و غیر دسترس بدانیم. باید دین را در زندگی و در روابط اجتماعی بیاوریم و کارکرد اجتماعی به دین بدهیم. اگر در خانهی ما دین حاکم بشود زندگی ما قشنگتر میشود.
۴۴۳* فریزر خانهی ما لب به لب پر باشد، انباری ما پر از برنج و رب و… باشد اما ندانیم وضع خواهر و برادرمان چطور است! وضع عمه و عموی ما چطور است! نگوییم به ما مربوط نیست! خدا این را نمیپسندد؛ اصلا اینطور زندگی را خدا تعریف نکردهاست.
۴۴۲* چرا در زمان حضرت حجت-عجلاللهتعالی- زندگی زیباست؟ زمان حضرت-علیهالسلام- که اتفاق خاصی نمیافتد! فقط قوانین دین پیاده میشود؛ خانم به حق خودش و آقا هم به حق خودش قانع است. همسایهها نسبت به یکدیگر ایثار دارند و مواظب هم هستند و تمام اینها زندگی را زیبا میکند.
۴۴۱* ما باید خودمان را ملزم به برنامه بدانیم و مسلط به اسلام نشویم، بلکه اسلام به ما تسلط داشته باشد.
۴۴۰* امام باقر-علیهالسلام- میفرمایند: بین ما و خدا نسبت فامیلی نیست که فکر کنید خدا بهخاطر این، ما را پیش خودش نگه داشتهاست. نه! چون ما برنامهی دین را اجرا میکنیم، خدا هم ما را نگه داشتهاست.
۴۳۹* هر چقدر آدم بتواند قوانین دین را بر خودش حاکم کند، قرب پیدا میکند و مقرب خدا میشود.
۴۳۸* در برنامهی دین استخدام وجود ندارد. بلکه عضویت در آن اختیاری است، ولی وقتی شما در برنامهی دین آمدید باید تمام برنامههایش را قبول کنید. باید بدانید که دیگر تحت برنامه هستید و احساس آزادی نکنید، نگویید من آزاد هستم!
۴۳۷* کسی که نعمات خدا را ببیند و شکر آنها را بجا بیاورد از تنبلی در میآید و مشغول دعا میشود.
۴۳۶* شکر نعماتی که خدا به ما دادهاست را انجام بدهیم، یک مادرِ خوب! یک پدرِ خوب! یک خانوادهی خوب! بدنِ خوب! زندگیِ خوب! ایمانِ خوب! اسلامِ خوب! همهی اینها شکر دارد و اگر الحمدلله گفتید، ملائکه به وجد میآیند که این بنده یاد نعمت خدا افتاد و الحمدلله گفت.
۴۳۵* شما وقتی نعمتها را دیدید و یاد کردید، حظّ میبرید، زنده میشوید و نشاط پیدا میکنید و بعد میگویید خدایی که این همه نعمت به ما دادهاست، باز هم نعمت میدهد.
۴۳۴* شما میگویید، خدا به ما هیچ چیز ندادهاست! هیچ چیز ندادهاست، یعنی چه؟! یک چرخی اطرافتان بزنید ببینید چه خبر است، چرا فکر میکنید خدا به شما هیچ چیز ندادهاست؟! اتفاقا همه چیز را به شما دادهاست و اگر شما این نعمات را نبینید کفران نعمت میشود!
۴۳۳* چیزی که من و شما لازم داریم این است: شکر، شکر، شکر. شکر یعنی چه؟ یعنی شناسایی نعمت! باید نعمات خدا را دید و شناسایی کرد. “الحمدلله” در مرتبهی بعدی است.
۴۳۲* شما وقتی اهل دعا باشید، نماز را بهترین فرصت میدانید و با خدا نجوا دارید؛ خدا یک وقت و فرصت واجب برای حرف زدن بنده با خودش قرار دادهاست، خب با خدا حرف بزنید و از او بخواهید.