qadiriye.ir

نشریه ی غدیریه-بیانات استاد الهی

۱۸۹* عُجب یک گناهی است که انسان را به طرف هلاکت می‌کشاند و در دوری از خداوند او را مدد می‌کند.


۱۸۸* عُجب یک فرقی با تکبر دارد و آن این‌که تکبر در مقابل دیگران است، ولی عُجب در مقابل کسی نیست، بلکه فرد با خودش درگیر است.


۱۸۷* عقل هم، آسیب می‌بیند و آفت برمی‌دارد. عُجب یکی از آسیب‌های عقل است که یک حالت خودبینی و خود‌برتر‌بینی است؛ یعنی فرد آن صفت و امری را که برای خود پیدا کرده است در دیگران نمی‌بیند؛ لذا به خود مشغول می‌شود و یک حصاری دور خود می‌پیچد.


۱۸۶* خیلی از ما دنبال معجزه می‌گردیم، حال این‌که خدای متعال بهترین اعجاز را در وجود ما قرار داده است؛ به عبارتی برای اصلاح خود نباید حواسمان را جای دیگر ببریم و باید سراغ خود برویم.


۱۸۵* اگر فردی در اطرافیان خود نعمتی را دید و با خودش درگیر شد، مدام آن را پر رنگ کرد، افسردگی و اضطراب به او دست داد و در درون خود یک حالتی ایجاد کرد که این مطلب مهم‌ترین مسئله و فکر او شد، دیگر حریف از بین بردن حسادت نمی‌شود.


۱۸۴* اگر کسی یک نعمتی از دیگری دید و آن نعمت را نعمتی از جانب خداوند دانست «هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «این از فضل و احسان پروردگار من است» (نمل/۴۰) از خدای متعال خواست که به او هم عنایت کند؛ حسادت از وجود او بیرون می‌رود، اگر هم بماند خیلی ضعیف است.


۱۸۳* ما می‌توانیم زمینه‌ای فراهم کنیم که حسادت رشد نکند، چرا که خیلی از صفات ناپسندی که در وجود ماست ابتدا به صورت یک نقطه است که خود ما کم‌کم آن نقطه را پررنگ می‌کنیم.


۱۸۲* نصیحت ضد حسادت است و در حقیقت یک نوع خیرخواهی است که برای دیگران فراهم می‌شود.


۱۸۱* اگر خدای متعال به شما نعمتی عطا کرده است، نباید از این نعمت به‌گونه‌ای استفاده شود که مورد حسادت قرار گیرد، بلکه باید با یک تدبیر خیلی ساده زمینه‌ی رشد در دیگران هم فراهم شود.


۱۸۰* یک زمینه‌هایی از حسادت در تعامل انسان‌هاست؛ به عنوان مثال گاهی فرد منعم از نعمت مراقبت و مواظبت نکرده و آن را به حراج گذاشته است؛ لذا مؤمنی که در ارتباط با او است، ممکن است آه از نهادش برآید و گاهی هم درخواست زوال نعمت از او را داشته باشد که حکمت خدای […]


۱۷۹* غبطه نیرویی در وجود ماست؛ که انسان، با آن نیرو آرزو می‌کند نعمت‌هایی که دیگران دارند او هم به دست بیاورد و عامل تحریک برای رسیدن به تعالی است.


۱۷۸* در وجود ما یک نیرویی است که وقتی عقل بر ما حاکم باشد و به نفس فرمان دهد، این نیرو در وجود ما تبدیل به غبطه می‌شود و اگر شیطان بر ما حاکم باشد همان نیرو تبدیل به حسادت می‌شود.


۱۷۷* قلب در اختیار شماست؛ لذا کنار در قلب خود بنشینید و نگذارید هر امری به درون آن نفوذ کند؛ این همان زهد است! اگر کسی معنی زهد را می‌خواهد همین یک کلمه است، این‌که کنار در قلب خود بنشینید و بگویید حرص نباید باشد و به‌جای آن باید قناعت باشد.


۱۷۶* من اگر حسود نباشم آن آستانه‌ی حسادت من تحریک نمی‌شود، اگر من حسود نبودم از این ناحیه دشمن کسی نمی‌شدم، حسادت خیلی سکوی خوبی برای دشمنی هست.


۱۷۵* هر موقع که دیدید ذهنتان روی اشخاص رفت، بدانید که ذهنتان روی عیب می‌رود. اگر ذهنت روی اشخاص متمرکز شد یعنی دنبال عیب هستی.


۱۷۴* تقوا به مجموعه‌ی محبت و مودت نسبت به اهل‌بیت-علیهم‌السلام- و شرعیات گفته می‌شود؛ یعنی در وجود شما یک نیرویی به نام تقوا درست می‌شود که شما را کنترل می‌کند و اجازه نمی‌دهد خراب‌کاری کنید و از مسیر خارج شوید و به بیراهه بروید، جلوی شیطان را می‌گیرد و دیگر شیطان حریف شما نخواهد شد.


۱۷۳* تقوا به مجموعه‌ی محبت و مودت نسبت به اهل‌بیت- علیهم‌السلام- و شرعیات گفته می‌شود.


۱۷۲* تهذیب این است که مثلا اگر فردی سلام نکردن در خانه عادت او شده است، بتواند این مسئله را حل کند. یا فردی که بدخط است، به‌گونه‌ای که این بدخطی علم او را پایین می‌آورد، بتواند یک روزی خط قبلی را تغییر دهد، یک خط تمیز داشته باشد و عادت قبلی را بردارد.


۱۷۱* تهذیب برای این است که خیلی از عادت‌ها برداشته شود؛ مثلا افرادی که الفاظ ناپسند در دهانشان است و به کار می‌برند تغییر دهند و به‌جای آن واژه‌های قبلی ده تا واژه‌ی محبت آمیز جایگزین کنند.


۱۷۰* اگر فردی مشغول تهذیب خود نباشد، سوء عادت او را رسوا می‌کند؛ مثلا فردی که در دهانش ناسزاست اگر خودش را تربیت نکند، همین بد و بیراه گفتن او را مفتضح می‌کند، چون به آن عادت کرده است.